واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خبرنگاران در حاشیه اتاق بازرگانی تبریز
چشمبندی در اولین اتاق بازرگانی!
بازهم اتاق بازرگانی تبریز و خلق شگفتی دیگر! این بار هم عوامل اجرایی اتاق بازرگانی تبریز موفق میشوند با یک چشمبندی خارقالعاده خبرنگاران را از اتاق جلسه دور کنند و به اهداف متعالی خود دست یابند.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، امروز اتاق بازرگانی تبریز جلسه نسبتا مهمی داشت و میزبان 37 بازرگان از استان قونیه ترکیه بود. ما را هم دعوت کرده بودند. وارد اتاق که شدیم طبق معمول سرمان را پایین انداختیم برویم اتاق جلسه که یک نفر آمد، گفت: اهالی رسانه بروند سالن همایش ما هم جمع و جور میکنیم میآییم همانجا! آنجا یک صندلی با منظره مناسب مشرف به سن پیدا آوردیم و نشستیم تا مسئولان بیایند و صحبت کنند ما هم خبرش را زود بزنیم. نشسته بودیم و از مقر خود رضایت نسبی حاصل میکردیم که گفتند جلسه اینجا نیست در دو نفری است!! به دو نفری هم سری زدیم دیدیم صندلیها را عین اتوبوسهای بیآرتی دو به دو رو در رو چیدهاند؛ آخر ما کجای چنین اتاقی باید جای میگرفتیم و عقل و منطق حکم نمیکرد چنین جایی جلسه باشد؛ دست از پا درازتر آمدیم بیرون و در راهرو، ویلون و سیلون برای خودمان میگشتیم که همان آقای قبلی با عجله آمد و گفت: «صداسیما هانی؟» (خبرنگار صدا و سیما کجاست؟) بعد خودش پیدایش کرد و دستش را گرفت و کشان کشان برد به نمیدانم کجا!!! ما هم همینطور داشتیم برای خودمان تفرج میکردیم که چشمتان روز بد نبیند دیدیم، جلسه در یکی از اتاقها آغاز شده و خبرنگار صدا و سیما به همراه فیلمبردارشان اذن ورود یافته اما خبرنگاران خبرگزاریها و روزنامهها دارند آنجا بازی میکنند و آنان را به اتاق جلسه راهی و جایی نیست. به هر حال چارهای نبود رفتیم داخل و ایستاده آغاز کردیم از همانجایی که رسیدیم حرفهای رئیس اتاق را بنویسیم. یکی از خبرنگاران که بیش از دیگران بهش برخورده بود یَک نگاه خشونت باری به آن آقایی که خبرنگار صدا و سیما رو برد انداخت و گفت: چرا به ما نمیگویید؟ و در حالی که از عصبانیت سرخ شده بود همانجور نشست ببخشید ایستاد و آغاز به نوشتن کرد و ناگفته نماند بیشتر از آنکه بنویسد داشت با خودش حرف میزد و اگر اشتباه نکرده باشم خط و نشان میکشید. نخیر! دست بردار نبود! جلسه که تمام شد همه خبرنگاران را جمع کرد و گفت: آقا ما باید این بیتربیتی آن آقا را به گوش رئیس اتاق برسانیم. ما خبرنگاریم و تا کی باید توهین بشنویم و... خبرنگاران هم تحت تاثیر قرار گرفته بودند و کم کم داشتند به صدق ادعای او پی میبردند. من نمیدانم این خبرنگار بیکار است؟ بنشین خبرت را بنویس برو دیگر! فقط میخواهد جنجال درست کند. خبرنگار نیست که! خبرنگار را از در بیرون کنند باید از پنجره بیاید!!!! حالا مگر چه شده است که اینقدر گرد و خاک میکند؟ مگر بار اول است که آن آقا اینجوری برخورد میکند؛ یادم میآید یکی از روسای سازمانها را هم سیخ از جایش بلند کرده بود و به او گفته بود برو آنطرف بشین!! اگر جای آن رئیس بود چکار میکرد؟ بله همه به دنبال خبرنگار مورد نظر برای عرض شکایت داشتیم دنبال رئیس اتاق میگشتیم که به دفترش رفتیم. رئیس دفتر ایشان هم پس از شنیدن صحبتهای خبرنگار شاکی گفت: باشد ما حتما گلایه شما را به گوش ایشان میرسانم ولی حدود بیست سالی که من اینجا هستم اولین بار است که گلایه میشنوم و شما را هم اولین باری است که میبینم فکر کنم تا به حال اینجا نیامدهاید!! خوشم آمد؛ آن خبرنگار همینطور هاج و واج ایستاده بود و نگاهش میکرد و برگشت گفت: اتفاقا من هم اولین باری است که شما را میبینم اما بنده اگر نگویم هر روز لااقل هر چند روز یک بار اینجا هستم و با این شیوه نگرشی که شما دارید فکر کنم آخرین باری هم باشد که شما را میبینم. همان بهتر که نبینم شما را ! .... و ادامه داد: مثل اینکه این آقا در این بیست سالی که اینجا بوده حتی یک بار هم از دفتر بیرون نیامده است! راست میگفت ما هم تا به حال او را ندیده بودیم!! بله داشتیم همینطور اعتراض میکردیم که یکی از خبرنگاران با تجربهتر که بیشتر در اتاق رفت و آمد داشت پیشنهاد کرد در اتاق بغلی بنشینیم تا مسئول روابط عمومی بیاید و عرض شکایت خود را به ایشان بگوییم؛ قبول کردیم. مسئول روابط عمومی در حالی که پشت سر هم معذرت خواهی میکرد و همه گلایههای ما را درست و به جا میدانست وارد اتاق شد و خبرنگار منظور آغاز کرد: خبرنگار شاکی- آقا من هر دفعه که اینجا میآیم با رفتارهای زننده عوامل اینجا با خبرنگاران مواجه میشوم. روابط عمومی- بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم. *- خوب اگر نمیخواهید ما در جلسه باشیم چرا ما را دعوت میکنید؟ فکر کردید این اتاق را خیلی دوست داریم؟!! - بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم. *- واقعا از شهر تبریز و پیشینه تاریخی و تمدن عالی و متمدنانه آن بعید است که چنین اتاقی دارد!! - بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم. *- مگر اینجا درب گجیل است که اینطور با آدم برخورد میشود؟!! - بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم. *- ما اهالی قلم هستیم و صبح تا شب برای تنویر افکار عمومی و رسالت خطیر خود قدم برمیداریم آیا این حق ما است که این چنین با ما برخورد میشود؟ - بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم. *- ما خبرنگاریم به ما نگویید ناهماهنگی وجود دارد پاسخ قانع کنندهتری ندارید؟ - بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم؛ ضمن اینکه باید عرض کنم فکر کردید به من اینجا خیلی خوش میگذرد؟! من زجر میکشم! اصلا نمیدانم باید به حرف چه کسی گوش کنم؟ هزار تا رئیس دارم! بارها هم به آن آقا تذکر دادهام؛ چکار کنم گوش نمیدهد! ما شما را دعوت کردهایم و شما نیز لطف کردهاید تشریف آوردهاید؛ من از شما واقعا تشکر میکنم و قول میدهم به زودی این مسائل رفع شود.. خبرنگار شاکی کمکم داشت نرم میشد و در آخر گفت: ببخشید من اینجا کمی تند صحبت کردم معمولا با چنین لحنی صحبت نمیکنم(؟) دیگر کارد به استخوانم رسیده بود! گفتیم بیاییم اینجا این مسائل را گوشزد کنیم. - بله حق با شماست یک سری ناهماهنگیهایی وجود دارد من عذرخواهی میکنم و البته تصمیم داریم این مسائل را با بزرگتر کردن اتاق جلسات و ارائه تذکرات لازم برطرف کنیم... افرادی که ظاهرا سمت مشخصی هم در اتاق بازرگانی تبریز ندارند حالا از این شوخیها که بگذریم امروز اتفاق جالبی در اتاق بازرگانی تبریز نیفتاد. رفتار به قول خودمان (آن آقا) که ظاهرا سمت مشخصی هم در اتاق بازرگانی تبریز ندارد نمود نگرش محدود و پیش پا افتاده برخی از مسئولان و فعالان اقتصادی استان آذربایجانشرقی به مقوله رسانه و جایگاه آن در توسعه روابط تجاری و بینالمللی و دیپلماتیک است. از منظر همانها که ذکرشان رفت رسانه در صدا و سیما خلاصه میشود و نشان دادن تصاویر دیدارها در لحظاتی محدود از تلویزیون بر همه اخبار، تحلیلها و نقدهای خبرگزاریها و مطبوعات ارجحیت دارد. اتاق بازرگانی تبریز که به اولین بودن تبریز میبالد امروز اولین دیگری را به نام خود ثبت میکند و به نظر نمیرسد سایر اتاقهای بازرگانی کشور نسبت به اهالی قلم و خبرنگاران تا این حد بیاحترام باشند که با وجود دعوت رسمی از ایشان به طور غیرمستقیم (که چندان هم غیرمستقیم نبوده) وجود ایشان را مزاحم و اضافی تلقی کرده و با انجام چشمبندی سعی در خواستن عذر ایشان داشته باشند. در جلسه مهم امروز من هم به همراه سایر دوستان خبرنگارم مجبور بودم سرپا بایستم و به انجام وظیفه بپردازم اما هر جملهای که رئیس اتاق بازرگانی تبریز در مورد پیشینه تاریخی و فرهنگ و تمدن تبریز میگفت همچون پتکی بر سرم فرود میآمد چرا که امروز جایگاه محقر فرهنگ و فرهیختگی را در میان مدعیان تمدن و پیشرفت به چشم خود دیدم. تجار دوربینی که فقط لنز تلویزیون را میخواهند! امروز فهمیدم تجار نامدار آذربایجان هیچ سنخیتی میان خود و خبرگزاریها و مطبوعات نمیبینند و دیدن تصاویرشان در صفحه تلویزیون ایشان را راضی میکند و ترجیح میدهند به این حد از ارتباط خود با رسانه قناعت کنند. البته این نوع نگاه تبعیضآمیز، به اعضای اتاق بازرگانی تبریز خلاصه نمیشود و در جلسات مختلف رسمی استان شاهد توجه بیش از اندازه مسئولان ارشد استان به رسانه صدا و سیما و کم اهمیت جلوه دادن سایر رسانهها و خبرگزاریهای استان هستیم که گویا ضعف فرهنگی و سواد رسانهای آنان را با بلندترین صدا فریاد میزند. انگار بزرگان استان آذربایجانشرقی در عرصههای مختلف تحمل کوچکترین انتقاد و ارائه پیشنهادات و توصیههای سازنده از سوی اهالی قلم را ندارند و دیدن اخبار و تصاویر تکراری خود را ضروریتر از مطالعه تحلیلهای عمیق و کارشناسی خبرگزاریها و مطبوعات میدانند و با بکار بردن عباراتی مثل فعالیت مغرضانه و نگاه سیاسی در مورد خبرگزاریهای فعال و حرفهای از پاسخگو بودن به انتقادات مطروحه از سوی این رسانهها شانه خالی میکنند. و اگر امروز شاهد بیاحترامی این بزرگواران به ساحت قلم هستیم ریشههای آن را باید در عملکرد ضعیف و توجیه ناپذیری اقدامات خودشان جستجو کنیم... نگارش: لیلا حسینزاده انتهای پیام/60002/ع40
94/08/19 - 13:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]