واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به کتاب «خاموشی ریسه ها»
یک داستان انقلابی برای نوجوانان
داستانهای مجموعه، فضایی متاثرکننده دارند. متاثرکننده و در عین حال ساده، دوستانه، نوجوانانه و صمیمی. با توصیفات زیبا و قابل توجه. و البته گنجاندن محتوا و کلام اصلی داستانها به صورتی مناسب و بجا در میان تمام سطرها و واژهها.

خبرگزاری فارس- گروه ادبیات انقلاب اسلامی: نوشتن عمل بسیار زیبایی است که از آن، تمام رهگذارهای سعادت و تعالی آدمی در زمینههای گوناگون ریشه گرفته است. اما یکی از این رهگذرها، که شاید تاثیر گذارترین آنها باشد، ادبیات داستانی است که البته فعالیت در مسیر آن کار بس دشواری است. به خصوص در دنیای امروز و برای مخاطب امروزی. نوشتن در قالب ادبیات داستانی و به دنبال آن راضی کردن خوانندگان، کار سختی است و راضی کردن مخاطب کودک و نوجوان، از همه سختتر. به ویژه اگر این نوشته، این ادبیات و این داستان، در بر دارندهٔ محتوایی ملی و اعتقادی باشد و برای محکمتر کردن ریشههای ارزشهای عظیم و به یاد ماندنی در قلب مخاطبان کودک و نوجوان. به تازگی کتاب «خاموشی ریسه ها» در همین زمینه توسط انتشارات «شهرستان ادب» و به قلم خانم «سیده زهرا برقعی» وارد بازار نشر شده است. یک مجموعه داستان کوتاه شامل هفت داستان، مناسب با حال و هوای نوجوانان و البته در فضای انقلاب و سالهای مبارزهٔ معصومانهٔ مردم در برابر رژیم ستمشاهی. داستانهای این مجموعه، فضایی تامل برانگیز و متاثر کننده در بر دارند. متاثر کننده و در عین حال ساده، دوستانه، نوجوانانه و صمیمی. با توصیفات زیبا و قابل توجه. و البته گنجاندن محتوا و کلام اصلی داستانها به صورتی مناسب و بجا در میان تمام سطرها و واژهها. نویسنده در داستانهای این مجموعه، به شیوهای هوشمندانه، وقایع، حالات و فضاهای یک دورهٔ تاریخی خاص را طوری بیان میکند که مخاطب کم سن و سالش به آسانی با آنها ارتباط برقرار کند و از آنها درس بگیرد. با این حال، داستانها به قدر کافی ماجراها و رویدادهای جالب و سرگرم کننده برای راضی نگه داشتن خوانندهٔ نوجوانشان در بر دارند. نکتهٔ جالب توجه در مورد این کتاب روایت تا حدی نمادین آن است. به این معنا که در قالب جملات و خرد ماجراهایی در طول داستانها، به صورت کمرنگ و در برخی موارد پررنگتر، مسائل و نکاتی را پیرامون زندگی و رفتار و واکنشها و فعالیتهای مردم در دوران انقلاب بیان میکند. به عنوان مثال در دومین داستان مجموعه، یعنی داستان کوتاه «هیس! یواشتر»، در ابتدای داستان به دعوای همیشگی میان دو دختر که قهرمانان داستان هستند اشاره میکند. در ادامه این دو شخصیت را درگیر ماجرایی میکند که مرتبط با بحث انقلاب در قالب کوچک رفتارهای آن دو و فعالیتهای مدرسه اشان است، و در پایان داستان، این دو دختر که هیچوقت با هم سر سازش نداشتهاند، به هم کمک میکنند و مشکل را حل میکنند. در مجموع این ماجراها و این خط داستانی به اوضاع مردم در دوران انقلاب و چگونگی رابطهٔ آنها با یکدیگر و البته اتحاد آنها و تلاش بسیارشان برای کمک کردن به هم، اشاره دارد. نویسنده از پس شخصیتپردازی داستانها به شکل ماهرانهای بر آمده. گویی به خوبی با مخاطب خود و سلیقهٔ او آشناست و میداند چگونه باید شخصیتهای داستانهایش را در قالب ماجراهای مختلف بپروراند. در داستان «تب دندان»، نویسنده قهرمانهای داستانش را به خوبی نشان میدهد. سعی نمیکند آنهارا به شکلی افراطی خوب و به اصطلاح «مثبت» نشان دهد. لحن صحبت کردن آنها کاملا طبیعی و نزدیک به گویش نوجوانانه در آن سن است. مثلا وقتی در مورد معلمشان و تکلیفهای سنگین او با نارضایتی صحبت میکنند. شخصیت معلم سخت گیر و مدیر «شاهی» به شکلی صحیح نشان داده میشود. تلاش جدی بچهها برای گیر آوردن دارو برای مجروحین انقلابی به شکل باور پذیری نشان داده شده و نمونهٔ این رفتار را در داستان «ته آن راهروی باریک» نیز میتوان دید. مردمی که در صف ایستادهاند تا خون بدهند و یا برای بیمارستان ملحفه میآورند. این بخش تاثیر گذار داستان شایستهٔ خواندن است: «پسر بچهٔ هفت-هشت سالهای هم لای آنها نشسته بود پای دیوار و هر ازگاهی نگاهی میانداخت به در اتاق و دوباره خیره میشد به زمین. نشستم کنارش؛ «اومدی خون بدی؟» با بیحالتی مطلق تماشایم کرد. بعد سرش را چند بار بالا و پایین کرد و خیلی آرام و از ته گلو گفت: «آره»....» نویسنده تصویر تضاهرات و مقابله با مردم انقلابی را صادقانه و عینی بیان میکند. صحنههای کشتار مردم را، تیر خوردن آنها و جان دادنشان را، کاملا عینی به تصویر میکشد. و باید همین چنین روایتی داشته باشد. تصاویری هستند در ذهن این ملت و انقلاب که هرگز نباید فراموش شوند و یادآوری آنها، برای مخاطب نوجوان، لازم است و بجا. شاید نقطهٔ اوج این مجموعه و بهترین داستان آن، داستان «سهم فشنگ» باشد که در یک کلام، بیانگر این عبارت است: «برادر ارتشی، چرا برادر کشی؟» در این داستان، با همان روایت نمادین که اشاره شد، مسألهٔ ناراضی بودن سربازها از کشتار مردم انقلابی نشان داده میشود، و نکتهٔ قابل توجه در مورد این داستان، روایت آن به صورت موازی و از دو زاویه است: یکی ناظر بر مرد انقلابی و تلاش جدی آنها برای پیروزی و زندگی ساده و پر مشقتشان، دیگری ناظر بر یک سرباز ساده که بسیار احساس گناه میکند از مقابله با مردم «میخواست فرار کند چون میدانست به خاطر کشتن این همه آدم بازخواست نمیشود اما به خاطر گم کردن یک تکه-پارهٔ آهنی مرخصیاش را امضا نمیکنند...» در مجموع، مجموعه داستان «ریسههای خاموش» نوشتهٔ «سیده زهرا برقعی» کتاب خوب و مناسبی است برای نوجوانان، و تنها موجبات سرگرمی آنها را فراهم نمیکند، بلکه به آنها درس میدهد، درس آزادگی و یاد خونهایی که ریخته شد تا درخت تنومند ایران اسلامی اینگونه به این باروری و تعالی برسد. حمیدرضا رضائی – پائیز ۱۳۹۴ انتهای پیام/و

94/08/15 - 09:57
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]