واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: يادداشتي بر مجموعه شعر «مادر» سروده كورش همه خاني حالا شده يي كتابم، شعر...
علي حسن زاده«ما وقتي دنيا را مي فهميم كه همديگر را فهميده باشيم.»«نواليس»به گفته رنه كرول «شعر از اين سو به آن سو پل مي زند، از شيء به صور خيال، از صور خيال به انديشه، از انديشه به امر محسوس. شعر جاده يي است بين عناصر دنيا كه ضروريات روزمره آنها را از هم جدا كرده است، جاده يي كه ما را به آن برخوردهاي تكان دهنده رهبري مي كند كه تابلوها و كولاژهاي دالي، ارنست و تانگي از آنها حكايت مي كنند. آزادي خودكاري درون و شور و شوق خودانگيخته كه تربيت سنتي تحقيرش مي كند يا مي كوشد كه سركوبش كند و حاضر نيست كه در آن عوامل تشكيل دهنده شكفتگي حقيقي ما را مشاهده كند، بايد از طريق اين كوشش نوميدانه براي آزاد ساختن شعر از همه قيود و رها كردن آن از بردگي اخلاق و منطق صورت پذيرد. براي شاعر كه امر شگفت را از خلال واقعيت مشاهده مي كند همه دنيا مي تواند رنگ شعر به خود بگيرد؛ آگهي ها، اعلان ها و قطعات بريده روزنامه كه به طور تصادفي كنار هم چيده شود، تشكيل شعر مي دهند، زيرا همان طور كه وقتي چيزي را كه از معني رايج آن جدا كنيم، وارد جهان «واقعيت برتر» كرده ايم، همان طور نيز پيوستن تكه هاي جملات با صور غريب به يكديگر ذهن را از واقعيت برمي گرداند و به دنياي ديگري مي برد. به گفته تريسان تزارا؛ «مي تواني شاعر باشي بي آنكه حتي يك بيت شعر گفته باشي... نوعي كيفيت شعري در كوچه در يك صحنه خريد و فروش، يا هر جاي ديگري وجود دارد.»منطق روايي بيشتر شعرهاي مجموعه شعر«مادر» بر چنين اساسي (كه در پاراگراف پيش شرح داده شد) بنا شده است.با توجه به اين موضوع، مخاطب پس از خوانش شعرها، به روايت هاي شاعر از مضامين مورد نظرش در شعر ها، به عنوان دروغ هايي شاخ دار نگاه نمي كند و با زبان شعر هم صدا مي شود، زيرا زبان به كار گرفته شده در اين شعرها با ساير عناصر آن (مانند مضامين، تصاوير و موسيقي...) تناقض ندارد و اين هماهنگي باعث پديدار شدن شكل هاي خاصي در شعر ها شده است كه من را به ياد حكمي از بلانشو انداخت در مورد اثر شاعرانه، موريس بلانشو نوشته است؛ «اثر شاعرانه دلالت معنايي يكه يي دارد و ساختارش اصيل و ساده نشدني... نخستين منش دلالت معنايي شعر اين است كه هيچ گونه دگرگوني ممكن را در زباني كه بدان بيان مي شود، نمي پذيرد. در زبان غيرشاعرانه مي توان از سلطه زبان آزاد شد، اما در زبان شاعرانه، كاملاً بر خلاف زبان غيرشاعرانه، شعر تنها در شكل يكه يي كه در آن بيان مي شود وجود دارد. معناي شعر... جز در مجموعه شعر جاي ديگري وجود ندارد و تا بخواهيم آن را از شكلي كه به خود گرفته است جدا كنيم از ميان مي رود. آنچه به شعر معنا مي دهد، دقيقاً با آنچه هست همراه است.»باغي در چشمت/ منقاري سبز/ در صداي من وجود شكل هاي بديع در اين شعر ها باعث امر آشنايي زدايي شده است از مضاميني كه گاه به طور مشترك در شعرها به كار گرفته شده است؛ براي نمونه مي شود از مضمون «عشق» نام برد كه در بسياري از شعر هاي اين مجموعه وجود دارد؛مجنون كه مي شوي/ ليلي ات را/ مي برنديكي از مهم ترين نكاتي كه فرماليست ها درباره شكل بيان ادبي مطرح كردند، مفهوم «آشنايي زدايي» است. شكلوفسكي نخستين بار اين مفهوم را مطرح كرد و واژه روسي «Ostarannenja» را به كار برد. پس از او ياكوبسن و تينيانوف در مواردي از اين مفهوم با عنوان «بيگانه سازي» ياد كردند. نخستين اشاره شكلوفسكي به آشنايي زدايي در رساله اش «هنر همچون شگرد» (1917) يافتني است. به نظر شكلوفسكي هنر ادراك حسي ما را دوباره سازمان مي دهد و در اين مسير قاعده هاي آشنا و ساختارهاي به ظاهر ماندگار واقعيت را دگرگون مي كند. هنر عادت هايمان را تغيير مي دهد و هر چيز آشنا را به چشم ما بيگانه مي سازد. ميان ما و تمام چيزهايي كه به آن خو گرفته ايم «مثلاً كار، لباس پوشيدن، تزيين خانه، همسر و هراس از جنگ» فاصله مي اندازد؛ اشيا را چنان كه «براي خود وجود دارند» به ما مي نماياند و همه چيز را از حاكميت سويه خودكار كه زاده ادراك حسي ماست مي رهاند.اين روزها/ دروغ / حرف صميمي انسان هاست پس از خوانش اين شعر مي شود ديد كه چگونه شاعر از مفهوم دروغ كه در طول تاريخ عقل و اخلاق آن را درست و پسنديده ندانسته اند، آشنايي زدايي كرده است و از آن تعريفي جديد (با توجه به جهان اكنون) ارائه داده است و ادراك حسي ما را دوباره سازمان مي دهد و در اين مسير قاعده هاي آشنا و ساختارهاي به ظاهر ماندگار واقعيت را دگرگون مي كند. شكلوفسكي هنر را به معناي ويراني سويه خودكار ادراك دانست. يعني هر تصوير بايد ادراك تازه يي از موضوع به دست دهد و نه اينكه معنايش را تكرار كند، پس تصوير همواره مرتبط است به آشنايي زدايي. يا دقت كنيد به اين شعر؛سيب كه مي رسد/ از شاخه/ دل مي كند هر چند مضامين و تصاوير اين شعر ها، قبلاً هم توسط هنرمندان ديگر به كار گرفته شده است اما مساله اين شعر ها در تصوير و موضوع نيست، در زبان است، يعني عمده نوآوري و ابداع شاعر، در طرز بيان و استعمال زبان است.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1410]