واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: زندگی نامه اردوغان؛ سیاست، فوتبال و مذهب
او برهویت اسلامی تاکید می کرد اما نه برای این که اسلام گرایی را تبلیغ کند بلکه با این هدف که اختلافات قومی عمده نشود. جایی گفته بود: «پس از مرگ از ما نمیپرسند از چه قومی هستی؟ تنها می پرسند دین تو چیست؟»
به گزارش نامه نیوز افزایش آرای حزب عدالت و توسعه ترکیه به میزان نزدیک به 5 میلیون رای که در فاصله دو انتخابات و طی تنها 5 ماه حاصل شده بیش از هر کس به حساب رجب طیب اردوغان گذاشته میشود و بدون شک به منزله آن است که او فصل تازهای را در حیات سیاسی خود آغاز کرده است.
«عصر ایران» روز گذشته یادداشتی تحلیلی در این باره منتشر کرده و قصد تکرار آن و پرداختن به چرایی پیروزی خیره کننده ادوغان در میان نیست که در آن یادداشت به آن پرداخته شده است. در این مجال اما نگاهی دوباره داریم به سیاستمداری که خود را به نماد دیگری از ترکیه بدل ساخته است:
اردوغان در سال 1954 در پوتامیا (گونیسو) در ریزه واقع در ساحل دریای سیاه به دنیا آمد. به عنوان کوچک ترین فرزند از 5 فرزند خانواده 13 ساله بود که همراه خانواده به محله کاظم پاشا در استانبول کوچیدند. پدر او مردی متعصب و سختگیر با شغل کاپیتانی یک کشتی کوچک بود.
اردوغان نقل کرده پدرش روزی او را از کتف به سقف آویزان کرد و کتک زد چون قسم خورده بود و پدر می گفت نباید سوگند یاد کند. همین اقتدار و انضباط اما به جای این که او را از این نظم اجباری بیزار کند فردی منضبط و محکم بار آورد. رو به ورزش آورد و بازیکن فوتبال هم شد. البته فوتبالیست شدن خود را از پدر مخفی کرده بود.
به جز شخصیت پدر از محله کاظم پاشا تاثیر پذیرفت. محلهای که در آن طبقات متوسط رو به پایین جامعه زندگی میکردند و با این که این محله به شر و گاهی بدنامی شهره بود همواره با احساسات فراوان و عاشقانه از کاظم پاشای دوران نوجوانی خود یاد میکند. شبیه آمریکاییهای موفقی که با افتخار از بالیدن خود در محله هارلم نیویورک یاد میکنند یا شماری از سیاستمداران ایرانی که نسبت به محله های دوران کودکی و جوانی و البته پیش از انقلاب با تعصب یاد می کنند.
وقتی شهردار استانبول شد به این محله رفت و گفت: «من بر خلاف بچه های فقیر امروز که همه جا آسفالت زیر پا دارند در گل و لای این محله بزرگ شدم».
تفکر مذهبی او هم در همین محله شکل گرفت. تابستان در کلاس های مسجد شرکت می کرد و در کنار مدرسه و برنامه آموزشی عادی در مدرسه امام خطیب هم ثبت نام کرد.نظام لاییک ترکیه در قانون شماره 430 اجازه می داد آموزشگاه های ارایه دهنده خدمات دینی تاسیس شود. این مدارس شبیه همان نقشی را ایفا می کردند که در ایران پیش از انقلاب بر غهده مدارسی چون علوی، نیکان و مفید بود هر چند حکومت ایران لاییک به مفهوم ضد نماد ها و نهادهای مذهبی نبود و شبکه های مذهبی مادام که کاری با قدرت و سیاست نداشتند فعالیت می کردند ولی در لاییسیته نهاد ها و نمهادهای مذهبی هم تحمل نمی شوند.
اردوغان به صراحت گفته است:« دوره تحصیل من در مدرسه امام خطیب همه چیز من است. شخصیت و گرایش های من در آنجا شکل گرفت و این مدرسه بود که خودم را به من شناساند.»
با این که در مدرسه محصل چندان شاخصی نبود اما با جدیت و پشتکار به عنوان دانشجوی رشته اقتصاد و بازرگانی به دانشگاه مرمره راه یافت. اشتغال او به امور مذهبی از یک طرف و فوتبال جدی در حد لیگ حرفه ای و دغدغه های سیاسی مانع از آن شد که زبان خارجی بیاموزد و از این منظر در زمره معدود رهبران جهان است که هیچ زبان خارجی نمی دانند.
پس از پدر، محله و مدرسه آنچه بر شخصیت او خصوصا در عرصه سیاست اثر گذاشت عضویت در اتحادیه ملی دانشجویان بود. اتحادیه در آغاز سکولار بود اما نجیب فاضل در سال 1970 نظریه پرداز اصلی اتحادیه شد و در مقابل کمونیسم و کمالیسم قرار گرفت و به مرور به اسلام به عنوان پادزهری دربرابر رواج اندیشه های مارکسیستی توجه نشان داد. چنانچه همان سال ها را در ایران به خاطر آوریم متوجه شدت رواج اندیشه های کمونیستی در ان بازه زمانی می شویم.
اردوغان از دانشگاه فارغ التحصیل شد و به استخدام سازمان حمل و نقل دولتی درآمد. ازدواج کرد و به احترام مراد خود – نجم الدین اربکان- نام او را روی فرزند خود گذاشت. نکته جالب در دوران اشتغال او در این موسسه تصاویر او با ریش است و این که حاضر نشد ریش خود را بتراشد و مدیر او آن را نه به حساب سرکشی که ناشی از اعتقادات او گذاشت و چنان منظم ودقیق بود که سازمان حمل و نل به کار به همکاری او ادامه داد .
فعالیت در حزب رستگاری ملی و قبول مسوولیت شاخه جوانان استانبول وقتی برای فوتبال باقی نگذاشت و به اصطلاح فوتبالی ها کفش ها را آویخت.در انتخابات 1994 به عنوان نامزد حزب برای انتخابات شهرداری ها معرفی شد و رای آورد و در 40 سالگی شهردار استانبول شد.
شهرداری استانبول فرصتی به او داد که با عنوان جلب توجه توریست ها به بازسازی مکانهای تاریخی بپردازد و در واقع حافظه عثمانی و هویت اسلامی را به ترکیه ای باز می گرداند که طی دهه ها فاصله گرفته بود.
در این دوران سکولارها دسیسه چیدند و او به اتهام فساد به زندان افتاد اما این اتفاق نه تنها به زیان او تمام نشد که او را در قامت یک سیاستمدار تازه به مردم ترکیه معرفی کرد.
او برهویت اسلامی تاکید می کرد اما نه برای این که اسلام گرایی را تبلیغ کند بلکه با این هدف که اختلافات قومی عمده نشود. جایی گفته بود: « پس از مرگ از ما نمی پرسند از چه قومی هستی؟ تنها می پرسند دین تو چیست و تو تنها باید پاسخ دهی: خدا را شکر. من یک مسلمانم. همین!»
پس از فعالیت در حزب تحت مدیریت اربکان (رفاه) و فراز و نشیب های آن همراه عبدالله گل حزب عدالت و توسعه را پایه گذاشت و در انتخابات پیروز شدند و در 2002 ستاره دولت او طلوع کرد.
در ایران هر چند از روی کار آمدن اردوغان به عنوان ظهور اسلام گرایی استقبال شد اما تلاش برای احیای امپراتوری عثمانی که خیال پردازانه و وهم آلود هم می نمود از یک سو و بعد تر و مهم تر موضع متفاوت و مغایر در قبال اتفاقات سوریه دو بازیگر اصلی منطقه – ایران و ترکیه- از هم دور شدند هر چند هر ازگاهی دوباره نزدیک می شوند و اکنون نیز چنانچه بحران سوریه حل و فصل شود دو کشور می توانند به دوران روابط گرم گذشته بازگردد و تنها نکته ای که می ماند عثمانی گرایی هایی است که در ایران البته چندان جدی گرفته نمی شود.
* منبع نقل قول ها و محور های اصلی مطلب برگرفته از کتاب «»سکولاریسم و دموکراسی اسلامی در ترکیه» نوشته «م. هاکان یاووز» ترجمه احمد عزیزی
منبع: عصر ایران
۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]