واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
برای رسیدن به آرامش، مرز میان کار و زندگی را مشخصکنید زندگی متعادل؛ آرامش معقول در دنیای مدرن امروزی و همچنین شرایط اقتصادی و رقابت برای داشتن امکانات مالی، بیشتر ما احساس میکنیم، باید هر روز بیش از روز پیش کار کنیم و ساعات بیشتری را در محل کار خود بمانیم. این احساس مسئولیت در قبال کار باعث میشود، بتوانیم حرفه خود را حفظ کنیم و درآمد بیشتری داشته باشیم، اما به چه قیمت؟ بالا رفتن اضطراب و خستگی، کشمکش بین اعضای خانواده به دلیل حضور کم در کنار خانواده و به خطر انداختن سلامت جسمانی؟
منظور از تعادل در زندگی چیست؟ دکتر مصطفی تبریزی، متخصص مشاوره و روان درمانی، زندگی متعادل را این گونه تعریف می کند: در زندگی متعادل، همه نیازهای انسان تامین می شود و در جهت رشد و تکامل همه جانبه اوست. درمقایسه آن با بدن انسان باید گفت، در یک بدن متعادل تمام اعضا در حد متناسبی رشد می کنند اما اگر یک عضومان مثلا چشم، خیلی رشد کند که بتوانیم حتی میکروب ها را ببینیم ولی از کمر فلج باشیم، بدن متعادلی نداریم. از نظر روانشناختی، این مساله در زندگی به همین منوال است. باید تمام جنبه های مختلف زندگی مانند تفریح، کار، عشق و محبت و دیگر نیازهای انسان در نظر گرفته شود تا بتوانیم آن زندگی را متعادل بدانیم. افرادی که فقط به کار می پردازند به طوری که گویی با آن ازدواج کرده و عجین شده اند و دیگر مقوله های زندگی را به فراموشی می سپارند یا برعکس آن دسته از اشخاصی که فقط و فقط به تفریح و سرگرمی می پردازند، زندگی خود را گرفتار بی تعادلی می کنند. داشتن یا بودن دلایل بسیاری در ایجاد زندگی نامتعادل دخیل است و اصلی ترین آن، نوع نگرش انسان به زندگی است. اریک فروم، از نظریه پردازان بزرگ روان شناسی معتقد است، مشکل اصلی بشر امروز این است که «بودن» خود را فراموش کرده و به «داشتن» بیشتر متمایل شده است. ما می خواهیم خانه، خودرو و هرچیز دیگری داشته باشیم و پس از به دست آوردن آنها می خواهیم نوع بهترشان را تهیه کنیم و به دنبال درآمد بیشتر و بیشتر هستیم، اما به این که خودمان در چه وضعیتی هستیم و چه لذتی از این زندگی می بریم، کوچک ترین توجهی نشان نمی دهیم. البته افرادی که درآمد بسیار پایین، آنها را وادار به کار زیاد می کند، از این بحث مستثنا هستند، زیرا غیرمتعادل بودن زندگی این افراد، انتخابی نیست و مکانیسم های اجتماعی این شرایط را به آنها تحمیل کرده است. مشکلات ناشی از نبود تعادل عواقب ناشی از نبود تعادل در زندگی اثرات بسیار مخربی روی زندگی فرد می گذارد. او ممکن است دچار مشکلات روحی و روانی و اضطراب شود تا جایی که جسم او را نیز گرفتار دردهای مرموز کند. حتی در حرفه خود نیز دچار ضعف و ناکارآمدی می شود. علاوه براین که موجب می شود اطرافیان به ویژه خانواده اش از او ناراضی باشند، خود نیز دچار نارضایتی از زندگی می شود. به گفته تبریزی، تعادل نداشتن موجب می شود ما کامل نباشیم و از امکانات و لذت این تنها یک باری که در این کره خاکی زندگی می کنیم محروم بمانیم در حالی که زندگی متعادل کمک می کند از تمام آنچه خداوند در اختیارمان گذاشته برخوردارشویم و لذت ببریم. رهایی از نداشتن تعادل انسان امروز برای رهایی از نداشتن تعادل در زندگی، به دو مقوله مهم ـ همچون دو بال پرنده که برای پرواز مهم هستند ـ نیاز دارد و آن اصلاح ساختار فردی و اجتماعی است. هر کدام از این دو مورد بدون دیگری راه به جایی نمی برد. اگر ساختار اجتماعی و اقتصادی به گونه ای باشد که طبقات ضعیف، مرتب ضعیف تر شوند، فرد به تنهایی نمی تواند این مشکل را حل کند. البته ممکن است افراد نابغه و خلاق بتوانند راه های شگفت انگیزی بیابند، اما این مساله عمومیت ندارد. بنابراین برای رسیدن به تعادل در زندگی باید ساختارهای اجتماعی اصلاح شود و افراد نیز به لحاظ فردی یاد بگیرند، مشکل خود را چگونه حل کنند. بالا بردن اعتماد به نفس، به کاربردن هوش و بهره گیری از تجربیات دیگران بخشی از کارهایی است که خود فرد می تواند انجام دهد. تبریزی می افزاید: با یادداشت کردن تعداد برنامه های تفریحی مثلا یک سال گذشته خود، متوجه می شوید چه جنبه هایی از زندگی تان را فراموش کرده اید و آنها را وارد برنامه های فعلی تان کنید. چند راهکار برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی * اولویت بندی کنید بهترین نقطه آغاز همان بازبینی برنامه های زندگی روزمره است. با بررسی فهرست کارهایی که باید انجام دهید متوجه کاستی های برنامه تان می شوید. بین تعهدتان به کار و احساس مسئولیت در قبال شادی خود و اطرافیانتان توازن ایجاد کنید. سپس کارهایتان را براساس میزان اهمیت، اولویت بندی کنید. چه کاری را حتما باید انجام دهید یا چه کاری از اهمیت کمتری برخوردار است و حتی چه کاری را می توانید به دیگری محول کنید. مثلا اگر باید کارهایی را برای خانه انجام دهید، می توانید انجام دادن برخی از آنها را به اعضای خانواده تان بسپارید و کارهای مهم تر را خودتان انجام دهید. هنگام برنامه ریزی برنامه های تفریحی حتی مختصر، مانند تماشای یک فیلم را هرگز از قلم نیندازید. با اجرای چنین برنامه ای پس از مدتی متوجه می شوید که مفیدتر هستید و از همه مهم تر از اضطراب و تنش روحی تان تا حد قابل توجهی کم شده است. * موثر باشید با بررسی رفتار مدیران موفق، چهار ترفند برای موثر بودن می توان آموخت. این ترفندها کمک می کند، علاوه براین که کارهایتان را به بهترین شکل ممکن انجام دهید، وقت اضافی هم برای تفریح و سرگرمی داشته باشید: 1- انضباط: اگر در زندگی تان نظم نداشته باشید، بدون شک زمان باارزشتان را بیهوده هدر می دهید. در برنامه ریزی روزانه تان برای هر کار مدت زمانی را در نظر بگیرید و به آن متعهد بمانید. 2- تمرکز: وقتی روی پروژه ای درحال کار هستید، تمام فکرتان را به آن معطوف کنید و اجازه ندهید موضوعی تمرکزتان را برهم زند یا به کارهای قبلی تان یا کارهایی که بعد می خواهید انجام دهید، فکر نکنید. هرچه بیشتر روی کارتان متمرکز شوید، زودتر و بهتر کارتان را به نتیجه می رسانید. 3- عملکرد سودمند: چند وظیفه ای عمل نکنید، زیرا با این روش تمام کارهایی را که در دست گرفته اید، نابود می کنید. اگر هم فکر می کنید می توانید چنین کاری انجام دهید، به طور کل آن را از ذهن تان خارج کنید چرا که تحقیقات نشان داده است این روش نه سودمند است و نه با کفایت. هر بار یک کار را انجام دهید و سپس به سراغ کار دیگر بروید. 4- کنترل فناوری: بیشتر مواقع رایانه ها، تلفن های همراه، ایمیل ها و این دست فناوری ها وقت باارزشمان را هدر می دهند و به جای این که کارآیی مان را بالا ببرند، با پرت کردن حواسمان، وقت و تمرکزمان را می گیرند. بنابراین با کنترل کردن و استفاده به اندازه از این دستگاه ها، کارهایتان را به طور موثر و مفید به انجام برسانید. * مرز میان کار و زندگی را مشخص کنید یکی از مشکلاتی که فناوری به وجود آورده، این است که افراد به راحتی می توانند کارهای محل کار خود را به خانه ببرند. آنها به راحتی می توانند با استفاده از رایانه و اینترنت، تلفن همراه و ایمیل، با اداره شان ارتباط برقرار کنند، اما با عجین کردن کار و زندگی شخصی، فرد به شدت دچار بی تعادلی و عواقب بد ناشی از آن می شود. تا جایی که می توانید، کار را در محل کار باقی بگذارید و زندگی شخصی تان را دچار اضطراب و شوک نکنید و آخر این که افراد بسیار کمی هستند که کارشان آنقدر مهم است که مجبورند 24 ساعته و هفت روز هفته کار کنند. * واقع بین باشید در زندگی هرگز کمال گرا نباشید. مطمئن باشید وقتی دچار این خصلت شوید، بدون شک بین کار و زندگی عدم تعادل به وجود می آید. شما باید مبنای زندگی تان را بر اساس داشتن تعادل و توازن بگذارید تا بتوانید زندگی خوب و با کفایت را تجربه کنید. اصول طلایی در یک زندگی متعادل هنگام برقراری تعادل در زندگی، سه نکته زیر نیز می تواند مهم باشد: 1- خواب کافی ما موجودات پیچیده ای هستیم و خواب برای بدن و روان مان حیاتی و ضروری است. بدون خواب کافی نمی توانیم سخنی از تعادل به میان آوریم. 2- مرخصی وقتی روزی را تعطیل می کنیم، باید تا جایی که می توانیم تمام درهای ارتباطی به اداره یا مسئولیت کاری مان را ببندیم. باید در قبال آسایش روح و جسم خود نیز احساس مسئولیت کنیم. 3- تعطیلات هر چند وقت یکبار، باید یک برنامه مسافرت در زندگی مان بگنجانیم. مسافرت حتی دو، سه روز و دور شدن از محیط زندگی و کار، روحیه و جسم مان را سرزنده و شاداب نگه می دارد. نادیا زکالوند جام جم
 
یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 04:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]