واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: تحريفپذيري يا تحريفناپذيري قرآن از نظر خاورشناسان
گروه خبرنگاران افتخاري / حسين قاسم نژاد : شرقشناسي با غربشناسي يا هر علمي و هر شناخت و معرفتي به خودي خود بد نيست. مشكل اين است كه به عنوان مثال يك مسيحي با افكار مسيحي دست به نقد قرآن بزند. براي او فقط يك چيز مهم است و آن هم زير سئوال بردن مفاهيم قرآن و نسبت دادن آن به انسان است، نه به وحي و شارع مقدس. بر اين اساس در اين نوشتار نگاهي داريم بر پيشينه تاريخي تحريف قرآن از نظر خاورشناسان.
كتاب قصههاي مرد ماهيگير پيكتال شهرت بسيار خوبي براي وي كسب كرد و او را در رديف جيمس مورير james Morrier و اثر جاودانيش حاجي باباي اصفهان قرار داد. در دوران بحرانهاي قبل از جنگ جهاني اول در كشورش، پيكتال به تركيه رفت و در آنجا بود كه با واقعيت تلخ، توطئة ابرقدرتها براي نابودي امپراتوري پر قدرت عثماني آشنا شد و در آن كشور انجمن دوستي بريتانيا و تركيه را تشكيل داد و در ماه اوت 1914 هنگامي كه انگلستان به طور رسمي به تركيه اعلام جنگ كرد، بيطرفي خود و سازمان ذي ربط را اعلام كرد.
از اينجا بود كه صداي اعتراضش را بر عليه سياستهاي استعمارگونه انگليس و فرانسه آغاز كرد و به شدت با موافقتنامه Sykes - picot كه در سال 1916 بين فرانسه و انگليس به امضا رسيد مخالفت كرد.
براساس اين موافقتنامه و پس از شكست امپراتوري عثماني، سرزمينهاي عربي بين دو كشور فرانسه و انگليس تقسيم شد.
به دليل همين مخالفتها بود كه مارك سيكس mark Sykes وزير خارجه وقت انگلستان برايش نوشت: «براي شما شايسته نيست كه با دشمن امپراتوري طرح دوستي بريزيد.»
پس از شكست امپراتوري عثماني، پيكتال كه عملاً نتوانسته بود قدم مثبتي براي مسلمين بردارد، تصميم گرفت خود پرچمدار مبارزه عليه استعمار شود.
لذا شروع به ايراد يك سلسله سخنراني در مجامع علمي و ادبي آن وقت در انگلستان با عنوان «اسلام و پيشرفت» كرد، او نهايتاً در تاريخ 29 نوامبر سال 1917 به دين اسلام مشرف شد و به طور علني نيز آنرا اعلام و نام شريف «محمد» را نيز براي خود انتخاب كرد.
پيكتال اسلام را برتر از نژاد، طبقه اجتماعي و مليت گرايي ميدانست و معتقد بود كه رسول اكرم(ص) عملاً و در طول زندگي گهربارش با هر سه اين پديدهها مبارزه كرد و در عوض درس برادري و برابري را به مسلمين جهان آموخت. در اين زمان پيكتال يك شخصيت بين المللي مسلمان شده بود. در سرتاسر دنيا خصوصاً در شبه قاره و كشورهاي عرب، و تركيه به او به عنوان يك مسلمان مبارز و انديشمند مينگريستند.
در سال 1920 هنگامي كه مولانا محمد علي از شبه قاره به انگلستان آمد، او به استقبالش شتافت و به افتخار وي ميهماني شكوهمندي برپا كرد در اينجا بود كه جريان سرنوشت او را در مسير ديگر يا بهتر بگوييم در آخرين مرحله از زندگي پر از فراز و نشيبش قرار داد.
پس از ملاقات با مولانا محمد علي، به هندوستان رفت و سردبير روزنامه «بمبي كرونيكال» شد. در اين سرزمين، شروع به ايراد سخنرانيها و برپايي ميزگردهاي مختلف كرد و برخلاف ميل عوامل نايب السلطنه انگليس به مخالفت خود با جلوههاي گوناگون استعمار پرداخت.
در سال 1925 و بر اثر يك سلسله اختلافات با صاحبان روزنامه «بمبي كرونيكال»، از كار خود استعفا كرد، و مديريت دبيرستاني در حيدر آباد دكن را پذيرا شد. او حدود 10 سال در اين شهر باقي ماند و به عنوان نماينده تامالاختيار راجه حيدرآباد در ميزگرد لندن در سال 1930 شركت كرد.
در سال 1925، يك سلسله سخنراني درباره «ابعاد فرهنگي اسلام» در كميته مسلمانان مدرس ايراد كرد، كه بعدها و با همين عنوان به چاپ رسيد، پس از چندي او به سمت سردبير مجله «فرهنگ اسلامي» در دانشگاه عثماني انتخاب شد.
در سال 1928 توسط خانواده پرقدرت نظام مأمور به ترجمه قرآن به زبان انگليسي شد.
در خلال ترجمه قرآن شريف او كراراً با علما و دانشمندان الازهر مصر به بحث و گفتوگو و تبادل نظر ميپرداخت.
پيكتال قرآن را يكي از عجايب جهان ميدانست و معتقد بود كه هيچ كتابي در جهان قادر به برابري با آن نيست. او نه تنها آيه به آيه قرآن را آن هم به زبان سليس عربي ميدانست، بلكه سعي ميكرد در طول زندگيش از دستورات حياتبخش آن نيز سرپيچي نكند.
پيكتال پس از ترجمه قرآن در سال 1933 به انگلستان بازگشت و در ماه مي سال 1936 در اثر ابتلا به يك بيماري خوني دارفاني را وداع گفت و امام جماعت مسجد بروك وود برجنازه او نماز خواند و در حالي كه جسدش به وسيله دوستان و علاقمندانش تشييع ميشد در قبرستان مسلمانان اين شهر به خاك سپرده شد.
در آثارش نقدهاي زيادي بر مستشرقين ديگر آمده و او را ميتوان يكي از نقّادان بزرگ و مستشرق انگليسيالاصل مسلمان ناميد كه بر آثار ساير مستشرقين نقدهاي تندي دارد.
معاشرت و همنشيني با علماي الازهر از او يك عالم روحاني به تمام معني ساخت كه بعد از اسلام آوردنش تمام زندگيش را فداي اسلام كرد و بزرگترين كار او ترجمهاي سليس و زيبا از قرآن كريم به زبان انگليسي است.161
5- توماس كارلايل
«توماس كارلايل»، مورخ و نويسنده و منتقد و انديشمند بزرگ اسكاتلندي، در آغاز زمستان سال 1174 ه. ش متولد شد. دانش آموخته و استاد دانشگاه «ادينبورگ» بود و در تأليف دايرهالمعارف ادينبورگ شركت داشت. توماس ادبيات آلماني را نيز فرا گرفت و آثاري را از اين زبان به انگليسي برگرداند. ترجمه رماني از «گوته» و نگارش كتاب «زندگي شيلر» (شاعر آلماني) از جمله كارهاي اوست.
آثار متعددي از كارلايل باقي مانده است. « زندگي پيامبر » و « قهرمانان و قهرماني در تاريخ» و «گذشته و حال» و «تاريخ فردريك دوم، پادشاه پروس» از آن جملهاند؛ ولي مهمترين اثر وي كتاب چند جلدي «تاريخ انقلاب بزرگ فرانسه» است.
توماس كارلايل در 16 بهمن سال 1259، در شهر لندن، درگذشت. كتاب زندگي پيامبر او به معني واقعي نشان دهنده عمق مطالعه ايشان در مورد اسلام است. ابوعبدالله زنجاني در مورد ابتداي ترجمه كتاب زندگي پيامبر توماس كارلايل در مورد او مينويسد« از جمله دانشمندان و نويسندگان مشهور اروپا كه با سلوب فلسفى و طرز تحليلى، شرحى از سيره مباركه پيامبر اكرم ( ص ) برشته تحرير برآورده و در قطره اروپا معرفى از مقام رفيع مؤسس أيين اسلام و مزاياى دعوت او نمود، همانا يكى فيلسوف انگليسى (توماس كارلايل ) است.
اين فيلسوف در قريه ( اكلفشان ) در قطر ( أناندال ) در جنوب ( اسكاتلند) در چهارم دسامبر 1795 م پيش از حمله و نهضت ناپليون به جهان گيرى به چهار ماه، تولد يافته. آثار هوش و استقلال رأى در وجودش پديدار و پدرش از طبقه كارگران بود. تعلم اش ا بتدا در دبستان ( الكفشان) و سپس در دبيرستان قريه ى ( آنان ) بوده. در سيزده سالگى به دانشگاه ( ايدينبورك ) وارد و در نوزده سالگى يعنى در سال 1841 در مدرسه ( آنان) بسمت معلمى رياضيات پذيرفته شد و بعد از آن رئيس مدرسه شهر ( كركالدى ) شد و اكثر عمر ( 86 سال ) خود را در تاليف كتابهاى مفيد در فلسفه و تاريخ و ترجمه رجال مشهور دنيا و موعظه اخلاقى و حكمت صرف كرد.
از تاليفاتش كه داراى اهميت و شهرتست كتاب ( شورش فرانسه ) و كتابى باسم ( زمان گذشته و زمان حاضر) و كتاب ( سارتور رسارتوس ـ يا ـ فلسفه لباس ) و تاريخ ( فريدريك ) پادشاه پروسيا است. و مشهورترين تاليفات او كه يكى از شاهكارها و يادگار پر اهميت اين فيلسوف است، همين ( ابطال يعنى سيره فلسفى رجال بزرگ و كسانيكه در جامعه بشرى كارهاى خير و زيبا وخدمات شايان از آنها ظاهر شده، كه در اول طبقه آنان حضرت محمّد مصطفى (ص) پيغمبر عربى را شمرده، است كه ترجمه فارسى آن را خواننده به نظر دقت ملاحظه و بر مقام بلند اين فيلسوف در كشف حقائق مطلع خواهد بود.
مزيتى كه اين كتاب داراى آن ميباشد اين است كه در شرح دادن صفات و شخصيت و مزاياى روحى پيغبمر اكرم به منزله يك نقاش ماهريست، طوريكه استادان ماهر در فن نقاشى به مهارت، مزايا و دقائق صنعت و ملاحت و لطافت جسمى را تصوير و قدرتنمائى مىكنند همچنين ( كارلايل ) در وصف شخصيت و روحيات پيغمبر اسلام (ص) در اثر تتبع و تفكر عميق كه در سيره شريفه اين منقذ و نجات دهنده عامل نموده و چنان قدرت قلمى نشان داده، خواننده علاوه بر اينكه بر سيره اين وجود مقدس آگاه ميشود، در ضمن نوشته فيلسوف به مزاياى روحى و اوصاف معثويه وجود مبارك او آشناتر ميشود.
اين اسلوب وصف و تشريح حال رجال بزرگ دنيا، فوق طرز نوشتههاى شرقيان است كه غالبا به تاريخ ولادت و فوت و حوادث تاريخى زندگى و فتوحات پيغمبر اكرم ( ص) اكتفا نكردهاند و كسى در گفتههاى آنها به مزاياى روحى وجود مقدس نبوى چندان مطلع نمىشود.
محض اينكه خدمت شايان علمى اين فيلسوف در ايران قدردانى و مورد تشكر و سپاس شود و نمونه از نظر فلاسفه و دانشمندان اروپا به مؤسس و آيين اسلام و دعوت او معلوم شود، به خواهش بعضى از دانشمندان كه علاقهمند به نشر فضائل اسلام هستند، به ترجمه اين سيره مباركه از زبان عربى، صرف وقت كرد و اميدوارم كه به نظر قبول مقبول شود.»162
ادامه دارد...
********************************************************************
پينوشتها:
161- نگاه كنيد به كتاب اسلامشناسى و اسلامشناسان در جهان- ويژهنامه مركز اطلاعرسانى سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى، تير 1377.
162- زندگي پيامبر نوشته توماس كارلايل / ترجمه ابو عبدالله زنجاني
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]