واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۰
علیرضا طبایی میگوید: اهل قلمی که از عاشورا میگوید باید از واقعه اطلاع و درک هنری کافی داشته باشد، تا به مرحله خلق ادبی برسد. این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، درباره ملزومات نوشتن از واقعه کربلا گفت: تصور میکنم شعر عاشورایی نمونه است، نه تنها در این مورد بلکه باید در تمام زمینههایی که به وادی هنر ارتباط پیدا میکند، به ملزومات توجه کرد. در هر کار هنری باید به دو مسئله اهلیت و شناخت از مسئله توجه شود. او درباره اهلیت هنرمند اظهار کرد: اهلیت یا دارا بودن شرایط هنرمندی یعنی فرد حتما باید از نظر ادبی به حدی از تعالی، درک و شعور دست پیدا کرده باشد که تفاوت بین کلیشه و تقلید را با آفرینش و خلق بداند. در حقیقت هنرمند باید سهمی از هنر و ابتکار برده باشد، تا زمانی که به سراغ نوشتن و سرودن میرود در جامهای آن را عرضه کند که تا آن زمان نمونهای نداشته و برای خوانندگان تازگی داشته باشد. طبایی همچنین درباره شناخت هنرمند بیان کرد: شناخت از مسئله به این معناست که هنرمند باید کاملا بر حادثه و موضوع احاطه داشته باشد. من وقتی میخواهم از حادثهای صحبت کنم اگر فقط از دور دستی بر آتش داشته باشم طبیعی است که آنچه به خواننده خواهم داد کامل نخواهد بود. این شاعر در ادامه گفت: هنرمند باید به موضوع به صورت کامل اشراف داشته باشد و خودش هم باید به حدی از خلاقیت، دانایی، شعور و درک رسیده باشد که نتیجه کار اثری هنری شود وگرنه تقلید و تکرار کار همه است و نتیجهای نخواهد داشت. او درباره نحوه تاثیر عاشورا بر ادبیات گفت: تأثیر رویداد عاشورا بر ادبیات ما را از زمانی که این واقعه به وقوع پیوسته تا امروز میتوان از دو دیدگاه قابل تأمل بررسی کرد. از یک سو، عاشورا انگیزهای برای شاعران، نویسندگان و اهل قلم شد تا به این مسئله بپردازند. در این حال خود حوادث عاشورا و آنچه در عراق روی داده انگیزهای برای نوشتن و سرودن شده است. طبایی در ادامه با بیان مثال اظهار کرد: درواقع خود مسئله به عنوان محتوا، مضمون و بنمایه اولیه آثار ادبی قرار گرفته، به عنوان نمونه کسی مانند عمان سامانی کتاب «گنجینة الاسرار» را در توصیف حوداث کربلا نوشته است. محتشم کاشانی ترکیببند ماندگاری را که این روزها بر پارچهنوشتهها میبینیم میسراید و یک اثر زیبا و ماندگار میسازد که بنمایه آن عاشوراست. او افزود: در طول تاریخ چنین آثاری زیاد به چشم میخورد. کسایی مروزی و بعدها سیف فرقانی آثاری در این زمینه خلق کردند و از مضمون و محتوای این رویداد به عنوان یک انگیزه استفاده میکنند. آثار زیادی در این هزاره داریم که مستقلا به مضمون رویداد کربلا پرداخته است. این شاعر درباره بُعد دیگر تاثیر عاشورا بر ادبیات بیان کرد: از دیگر سو، برخی از نمادها و نشانههای حماسه کربلا در آثار ادبی خود استفاده میکنند. هر جا صحبت از رادی، آزادگی، گذشت، فداکاری و شهادت به میان بیاید از شخصیتهای حماسه عاشورا نام برده میشود. او با بیان مثال ادامه داد: مثلا حضرت عباس (ع) اسطورهای است که در حقیقت مظهر شجاعت، وفاداری و گذشت والاست که از حد یک انسان عادی بالاتر میرود. شخصیت عباس (ع) به عنوان نمادی از گذشت در ادبیات ما ماندگار شده و در ادبیات خودش را نشان داده است. این منتقد ادبی آسیب نوشتههای عاشورایی را اغراق بیش از حد دانست و گفت: یکی از آفتها و آسیبها این است که برخی گمان میکنند اگر حوادث را ورای آنچه بوده جلوه بدهند و به صورت اغراقآمیز آن را بیان کنند تأثیر بیشتری میگذارد. مثلا در جوانی زمانی که پای منبرها مینشستم شاهد آن بودم که میگفتند سپاه ابن سعد در کربلا مثل دریا موج میزد و میگفتند که یکی از سپاه امام حسین (ع) سپاه را تا دروازه شام دنبال کرد و آنها را تاراند. او در ادامه بیان کرد: گوینده به نظر خودش شجاعت و دلاوری این افراد را نشان میداد؛ اما فکر کنید یک اسبسوار در برابر چندینهزار سوار دیگر چنین کاری انجام میدهد. این اغراق وحشتناکی است که دیده میشود و به اصل ماجرا ضربه میزند. طبایی درباره تاثیر منفی اغراق در آثار عاشورایی اظهار کرد: اگر حوادث را به طور طبیعی بیان کنیم تأثیر بیشتری خواهد داشت. زمانی که دچار اغراق و بزرگنمایی بیش از حد بشویم نه تنها حرف و پیام تأثیر ندارد بلکه در ذهن خواننده و شنونده تأثیر عکس هم خواهد گذاشت. او گفت: در بیان مسئله همانطور که واقعیت بوده باید همت بگماریم. نباید آن را به صورتی که نه اتفاق افتاده و نه امکان تصورش هست بگوییم زیرا نتیجه منفی به بار خواهد آورد. این شاعر درباره آثار عاشورایی بعد از انقلاب اظهار کرد: من تمام آثار منتشرشده بعد از انقلاب را نخواندهام اما از آن تعدادی که خواندهام آثار مربوط به دو دهه اول بهجز یکی دو مورد بیشتر تقلیدی بود و به استقبال شعر محتشم و وصال رفته بودند. در این دوره کمتر خلاقیت به چشم میخورد و تازگی و نوآوری دیده نمیشد. او در عین حال گفت: در دهه اخیر، گاه به گاه برخی آثار رنگی از خلاقیت گرفتند و میتوان گفت که نگاه تازهتری به واقعه کربلا به وجود آمد. در طول 30 سال گذشته بیشتر کسانی که به این عرصه قدم گذاشتند دیدگاه، کلام و قالب گذشته را که از پیش تعیین و سنجیده شده داشتهاند؛ به همین دلیل دستوپایشان بند بوده و نتوانستند آن چنان که باید و شاید، به خلاقیت هنری نزدیک شوند. در همین آثار کلیشهایشده سالهای نزدیکتر به امروز شاهد کارهای بهتری بودیم که جلوههایی از خلاقیت در آنها وجود دارد. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]