واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آقاي رئيسجمهور! باور كنيد سينماي ملي ايران ميتواند بميرد
نویسنده : مهدي سجادهچي

مهدي سجادهچي از فيلمنامه نويسان مطرح و نام آشناي سينما و تلويزيون كه مسئوليت نگارش آثار موفقي چون روز سوم (به كارگرداني محمدحسين لطيفي)، قاعده بازي(احمدرضا معتمدي)، پاتال و آرزوهاي كوچك(مسعود كرامتي) و نيز مشاوره فيلمنامههايي چون آژانس شيشهاي و برج مينو به كارگرداني ابراهيم حاتميكيا را برعهده داشته است، در پي بيتوجهيهاي اخير مديران ارشد دولت يازدهم به مقوله فرهنگ و هنر، به ويژه عدم تشكيل جلسات شورايعالي سينما با حضور رئيسجمهوري دولت تدبير و اميد طي دو سال گذشته تاكنون، يادداشتي صريح و سرگشاده و البته دلسوزانه را خطاب به آقاي دكتر حسن روحاني به نگارش درآورد كه متن كامل آن به شرح ذيل است:
«به نام حضرت حق
جناب آقاي دكتر روحاني
ما تقريباً مردهايم!... خيلي ممنون آقاي رئيسجمهور؛ اگر هدف همه مردان فرهنگي رئيسجمهور، كشتن ما بوده، بفرماييد ادامه دهند، چيزي نمانده؛ ولي چنانچه ساحت فرهنگ و هنر را محتضر ميخواهند، كارشان را به درستي انجام دادهاند! من از حوزههاي مختلف فرهنگ بيخبر نيستم؛ اخبار بد به سرعت منتشر ميشوند. اما وضعيت سينما را ميتوان رو به قبله فرض كرد.
اگر به رضايت سينماگران اهميت ميدهيد، به شما اطمينان ميدهم كه هيچكس راضي نيست. حرف كساني كه كنار آدم مينشينند بيشتر اوقات محل اعتناست، اما اگر آدم رئيسجمهور باشد قاعده بر اين است كه صحبتهاي افراد بغل دست خود را به راحتي نپذيرد. تصور اينكه با باز كردن جايي وضع سينما بهتر ميشود، تصور دقيقي نبوده، همانطور كه با بستن آنجا هم در دولت قبلي مرتبه سينما بالا و پايين نشد. اين طور حركات نمادين شايد به دردي بخورند، ولي قطعاً كافي نيستند.
نميدانم بدترين چيز براي هنرمندان چه ميتواند باشد، اما واضح است كه يأس و نااميدي موجود، خيليخيلي بد است. آنقدر كه هرچه در حافظهام جستوجو ميكنم، دوراني اسفبارتر از اين نمييابم. همانطور كه قحطي و بلا و بيماري، هر مملكتي را تهديد ميكنند، هنرمندان نااميد و سرخورده هم ظرفيتهاي فرهنگي كشور را ميجوند و ميسايند. هنر به اين شكل به جاي زايندگي، جونده ميشود.
كار سينما نمايش است، اما كار مسئولان سينمايي اگر نمايش باشد، اوضاع همين ميشود كه هست. مسئولان فرهنگي شما يا سينماگران را در قعر افسردگي غرق كردهاند يا دغدغه را از ايشان گرفته در صحراي الكي خوشي و بيمعنايي پروراندهاند. ولي حتماً يادتان هست كه قرار شما اين نبود. قرار شما تدبير و اميد بود. و دريغ كه امروز اميد آنچنان دور از دست به نظر ميرسد كه «اميدواري» معادل «سادهانگاري» تلقي ميشود.
صادقانه عرض ميكنم كه دقيقاً نميدانم منشأ اشكال، اساساً كجاست؟ آيا از تاكتيك گره زدن زلف همه چيز و هر چيز با قضيه مهم دولت شما نشئت ميگيرد. يا از ضعف مديريت فرهنگي كه به واسطه موضوع قبلي كسل و منفعل شده و خود را از نوآوري و ابداع و حتي مديريت ساده بينياز ميبيند، نميدانم. چه بسا مشكل اين باشد كه مردان فرهنگي باور ندارند كه ميتوانند مشكلات را حل كنند. حدس غالب بنده همين است. تصور ميكنم آقايان نوعي مديريت ناكارآمد و دو مرحلهاي را دنبال ميكنند. نخست، تخفيف و كمرنگ جلوه دادن مشكلات، سپس انتقال گهوارهاي مشكلات به دوران پس از خود... بعدش هم كه خدا بزرگ است!
اينهايي كه ميگويند و لابد ميشنويد كه «سينما مرده است»، «ديگر سينما نداريم»، «سينما نيمه جان است»، «مسئولان سينما را رها كردهاند» و... مانند رياضيات و علوم تحصيلي، قابليت اثبات ندارند ولي همگي تعبيراتي عميق و جدي از وضع فعلي هستند. سينما شبيه يك موجود زنده است و مانند آن عمل ميكند. احياي مردگان در اين دنيا تخيل محض خواهد بود.
من نميدانم اگر مثلاً ما متاعي براي صادرات نداشته باشيم، شورايعالي صادرات چه كار ميتواند بكند؟ احتمالاً همان كاري را كه اينك شورايعالي سينما ميكند؛ هيچ. مردان سياسي شما به خاطر اينكه آنچه را كه غيرممكن مينمود، ممكن كردند، شايان تقديرند، در عوض مردان فرهنگي شما، در حال حاضر، آنچه را كه پيش از اين ممكن بود، به غيرممكن بدل كرده و شايد مستحق گلهمندي اهل سينما باشند...
نيك ميدانيد كه بعضاً گفتههاي ديگران اغراض ديگري را دنبال ميكند و البته ميدانيد كه برخي از حرفها هم صرفاً از سر دردمندي و دوستي است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]