واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه آفتاب یزد: در این خرابه متروک دور از شهر در سایه دیواری فرو ریخته، بی رمق دراز کشیده بود. چشم های میشی اش را آرام می بست بعد از چند ثانیه دوباره باز می کرد، مگس های که وزوز کنان بر زخم های خونین صورتش نشسته بودند با باز شدن چشم هایش چرخی در هوا می زدند دوباره مصرانه بر زخم ها می نشستند تا دلی از عزا به در آورند. چندین توله خال خالی ملچ ملوچ کنان بین پاهایش با اشتیاق مشغول شیر خوردن بودند، ناخواسته چنگال هایشان به زخم های تن مادرشان می خورد، سگ بینوا از فرط درد زوزه ای می کشید بدون اینکه تکانی بخورد اجازه می داد تا توله هایش سرگرم شیر خوردن باشند.از ترس اینکه مبادا آدم ها به توله هایش گزندی برسانند آنها را دور از شهر در این خانه متروک زاییده بود. هر روز صبح به شهر می رفت کوچه و خیابان ها را می گشت اگر چیزی پیدا نمی کرد جلوی نانوایی ملتمسانه به انتظار می نشست با چشم های پر امیدش زار گرسنگی را داد می زد اگر شانس می آورد رهگذری تکه نانی پرت می کرد او هم بلافاصله چندین بار به نشان تشکر دمش را تکان می داد سرش را پایین می آورد تا از رهگذر تشکر کند ولی بیشتر مواقع بخت یار نبود، پسر بقال انگار که با خود عهد کرده بود روزانه به هر ترفندی که شده یا با چوب و چماق یا با پاره سنگ به حیوان بیچاره ضربه بزند بعد قهقهه ای از روی غرور که تیرش به هدف خورده است اگر خدای نا کرده تیرش خطا می رفت عزمش را بیشتر جزم می کرد که فردای آن روز با ضربه ای سهمگین تر دین دو روزش را ادا کند. سگ بیچاره با اینکه هر روز می دانست چه چیزی انتظارش را می کشد ولی باز کار دیروزش را تکرار می کرد. شادی سیر کردن توله هایش چنان لذت بخش بود که تمام دردها را از یاد می برد هنگام غروب وقتی دست پر به خرابه باز می گشت توله ها با چنان ذوقی به استقبالش می آمدند که تمام زخم ها به دست نسیان سپرده می شد.امروز عصر وقتی پسر بقال با چماق توی ملاج حیوان کوباند سگ بخت برگشته دیگر از جایش بلند نشد. توله ها تا نیمه های شب با هر خش خشی از لانه بیرون می آمدند ولی از مادرشان خبری نبودکه نبود. چند روزی توله ها از شدت گرسنگی در خرابه زوزه کشیدند بعد از مدتی فقط زوزه و ناله باد بود که توی متروکه جولان می داد. ( به راستی لختی تعمق برای پی پردن به این مسئله کافی است که بدانیم همه موجودات در قبال فرزندان خود احساس مسئولیت دارند و به خاطر فرزندانشان خود را به خطر می اندازند .ما اگر کمکی برای این موجودات نداریم لااقل وقتی هیچ آزاری برای ما ندارند حداقل آسیبی به آنها نرسانیم چرا که آنان نیز حق حیات دارند . بدانیم تا به فرزندان خود یاد بدهیم).
یکشنبه ، ۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه آفتاب یزد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]