پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851368781
نیروی انسانی، لازمۀ علوم انسانی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نیروی انسانی، لازمۀ علوم انسانی
در کشورهای جهانسوم از جمله کشور ما، میزان استعدادی که به سمت علوم انسانی هدایت میشود، ضعیف بوده است. در نتیجه، سطح عمومی هوش تحصیلکردهها و متخصصان و اساتید رشتههای علوم انسانی، نسبت به سطح عمومی هوش مهندسان و پزشکان پایینتر است.
تحلیل راهبردی حضرتعالی در تحول علوم انسانی به سمت علوم انسانی اسلامی چیست؟ منظور ما از علوم انسانی، علوم انسانی موجود در ایران و جهان اسلام است. لطفاً وضعیت موجود علوم انسانی را آسیبشناسی بفرمایید؛ چه از راه هستیشناسانه و چه از راه نسبت آن با تمدن اسلامی و جامعۀ اسلامی مطلوب. در بحث علوم انسانی، من چند نکته را بهاختصار عرض میکنم. نکتۀ اول این است که کلاً علم بر پیشفرضهای غیرعلمی یا به تعبیر دیگر، پیشفرضهای فراعلمی استوار است. حتی علوم دقیقه مثل فیزیک و ریاضیات، به یک معنا، بر چنین پیشفرضهایی مبتنی است. این بحث در فلسفۀ علم مورد توجه قرار میگیرد و بهخاطر اینکه تصور چنین مطلبی در ایران ایجاد شود، ما در اوایل دهۀ هفتاد زمینۀ راهاندازی رشتۀ فلسفۀ علم را در ایران فراهم کردیم. با مشارکت بنده، جناب آقای دکتر داوری (ریاست فعلی فرهنگستان علوم ایران)، جناب آقای دکتر گلشنی و برخی دیگر از دوستان، این جریان در دانشگاه صنعتی شریف آغاز شد. آقای دکتر حداد و آقای دکتر ابراهیمی دینانی هم در ابتدای کار حضور داشتند و در ادامه، بیشتر من و آقای گلشنی و آقای داوری پیگیر کار بودیم. ما رشتۀ فلسفۀ علم را در دانشگاه صنعتی شریف راهاندازی کردیم، با اینکه آن زمان اعتراض شد که این رشته در حوزۀ رشتههای فنی و مهندسی و علوم پایه قرار ندارد. ما اصرار داشتیم که نشان دهیم حتی علوم پایه مثل فیزیک و ریاضیات برپایههای فلسفی و نگرشهای ماورای طبیعی استوار است و اینطور نیست که اینها کاملاً گسیخته از پیشفرضهای فلسفی باشند. به همین دلیل، اصرار داشتیم که در مهمترین دانشگاه فنی-مهندسی و علوم پایۀ کشور، آن را پایهریزی کنیم. الآن سالهاست که این رشته در سطح کارشناسی ارشد و دکترا در آنجا فعال است. کاملاً روشن است که تمام علوم انسانی با محوریت انسان و تفسیری که ما از انسان داریم شکل میگیرد. بنابراین تلقی ما از انسان، جایگاه این موجود در منظومۀ هستی و ارتباطش با سایر عناصر موجود در هستی بر علوم انسانی ما تأثیر میگذارد. این نکته در علوم انسانی موجود در کشورهای اسلامی یا در کشور ما مغفول مانده است یا کمتر به آن توجه شده است. آنچه به نام علوم انسانی در غرب شکل گرفت، در یک بستر فرهنگی خاص بود که در آن، تمام پیشینۀ تاریخی غرب وجود داشت. از یکسو دین با تلقی خاص (مسیحیت تاریخی) و تحولاتی که در دورههای قرون وسطا پیدا کرد و تصوراتی که در علوم انسانی از دین وجود داشت، اشراب شده است. یعنی تمام این علوم برپایۀ تصوراتی از دین شکل گرفته است و آن دین تلقی خاصی را از خدا، انسان و ارتباط او با سایر موجودات ایجاد کرده است. بهعلاوه تحولاتی که نسبت به چنین دینی در اروپا رخ داد، در علوم انسانی جدید بهصورت پیدا و ناپیدا وجود دارد؛ یعنی مواضعی که در دورۀ روشنگری و دورههای بعد از آن نسبت به دین به این معنا پیدا شد، نه دین به معنای وسیع، که شامل مفاهیم موجود در فرهنگ اسلامی است. مهمترین معضل ما در علوم انسانی در کشورهای اسلامی و از جمله ایران، غفلت از پایههای عقیدتی، فکری و فلسفی موجود در علوم انسانی است. برخی گمان میکنند مباحثی که در علوم انسانی مطرح است، کاملاً گسیخته از ارزشها و مفاهیم غیرتجربی به تعبیر آنها، بهخصوص با نگاه پوزیتیویستی است. تصورشان این است که علوم انسانی چیزی در حد علوم پایه و کاملاً مبتنی بر مباحث تجربی است. حتی آنها را هم عرض کردم ما بهصورت صد درصد نمیپذیریم، هرچند تأثیر مفاهیم فراعلمی در علوم پایه بهمراتب کمتر از تأثیر این مفاهیم در علوم انسانی است. نکتۀ دوم که به نظر من، در کشور ما بسیار مهم است و در کشورهای اسلامی هم فیالجمله وجود دارد، این است که برخی از نظریات علوم انسانی بهصورت گزینشی در کشور ما هایلایت و به تعبیری آگراندیسمان، بزرگنمایی و روشن میشود. چنین تصور میشود که این نکته در آن زمینه مسلم است، درحالیکه واقعاً اینطور نیست. یعنی در خود غرب دهها نظریۀ بدیل وجود دارد. اینطور نیست که این نظریه، نظریۀ مسلم در آن زمینه باشد. در هر زمینهای، مثل روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد، نظریات خاصی گزینش شده و در واقع توسط فیلترهای خاصی آن نظریات بزرگنمایی شده است؛ بهطوریکه دانشجویان و حتی اساتید ما تصور میکنند این جزء مسلمات آن علم است. در مراکز علمی غرب میبینید که این فقط یک نظریه است و نظریات دیگری هم وجود دارد و انتقادهای جدی به این نظریه وارد است. اینکه در علوم انسانی تنها روش، روش هرمنوتیکی است، توهمی است که جزء مسلمات علوم انسانی محسوب میشود. این هم روشی است که در کشورهای جهانسومی به دلایل مختلف القا میشود تا امکان چالش فکری را در زمینۀ علوم انسانی از افراد بگیرند. همانطور که میدانید، علوم انسانی در غرب جایگاهی بسیار بالاتر از علوم پایه، علوم فنی-مهندسی و علوم پزشکی دارد. غربیها میگویند جامعه را علوم انسانی اداره میکند، ولی مهندس و پزشک، کارگرانی فنی هستند که در دست متخصصان علوم انسانی قرار دارند. به همین دلیل، در کشورهای غربی، پزشک و مهندس اهمیتش خیلی کمتر از کارشناس و متخصص علوم انسانی است. در کل کشورهای جهانسوم، پزشک و مهندس جایگاه خیلی بالاتری از متخصص علوم انسانی دارد. در واقع همین باعث شده است که استعدادها در کشورهای جهانسوم به سمت فنی-مهندسی و پزشکی هدایت میشود و کمتر کسی به سمت علوم انسانی میرود. علوم انسانی بهصورت یک ضدارزش در کشورهای جهانسوم مطرح میشود. وقتی کسی در رشتۀ علوم انسانی درس میخواند، تصور کشورهای جهانسوم این است که او استعداد کمتری داشته است. من در کلاس دوم دبیرستان، زبان انگلیسی هم میخواندم. یکی از استادان زبان انگلیسی من یک آمریکایی بود که قبلاً در دانشگاه هاروارد تدریس میکرد. یک روز دست من برگۀ نمرات بود و همۀ نمرات من هم بیست بود. گفت خیلی خوب است. گفتم به نظر شما، من چه رشتهای بخوانم؟ من در آن دورۀ نوجوانی منتظر بودم با این همه نمرات خوب، رشتههای ریاضی و مهندسی را نام ببرد. ایشان نگاهی کرد و گفت به نظرم مناسبترین رشته برای شما، حقوق است. من خیلی ناراحت و عصبانی شدم. گفتم حقوق؟ ایشان از چهرۀ من متوجه شد که انگار حرف خیلی بدی زده است. گفت مگر در ایران حقوق رشتۀ بدی است؟ گفتم بله، تنبلها به رشتههای علوم انسانی میروند. ایشان گفت عجب! در آمریکا ما نوابغ را به سمت حقوق هدایت میکنیم. همۀ رؤسای جمهور ما رشتۀ حقوق خواندهاند و کشور را با حقوق و قانون اداره میکنند. آن موقع ما نوجوان بودیم و نمیفهمیدیم که دیدگاه ما جهانسومی است، درحالیکه آنها جهانسوم را مزرعهای برای تربیت نیروی انسانی زبدۀ مجانی برای خودشان میدانند. آنها نمیخواهند ما در علوم انسانی رشد کنیم، چون علوم انسانی مال خودشان است و علوم انسانی را برای مدیریت جهان میخواهند. الآن میگویند در رشتۀ چشمپزشکی و قلب، متخصص ایرانی وجود دارد. حتی ما مهندسانی داریم که پروژههای جهانی اجرا میکنند، ولی یک اقتصاددان جهانی، یک جامعهشناس جهانی و روانشناس جهانی نداریم. آنها این را از ما نمیخواهند. آنها کارگرهایی را میخواهند و ما برای آنها تولید میکنیم. بهترین نیروهایمان را از دوران کودکی به رشتههای فنی-مهندسی یا طبیعی هدایت میکنیم تا پزشک یا مهندس بشوند و بهترین اینها به غرب بروند و بهترین بهترینهای اینها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی آنها کار کنند. این دیدگاه در علوم انسانی ما وجود دارد. در کشورهای جهانسوم از جمله کشور ما، میزان استعدادی که به سمت علوم انسانی هدایت میشود، ضعیف بوده است. در نتیجه، سطح عمومی هوش تحصیلکردهها و متخصصان و اساتید رشتههای علوم انسانی، نسبت به سطح عمومی هوش مهندسان و پزشکان پایینتر است (البته این تعبیر کمی بااحتیاط است). برای همین، در کشورهای جهانسوم رهبران اجتماعی و سیاسی از قشر مهندس و پزشک و کمتر از قشر تحصیلکردههای علوم انسانی هستند، برخلاف غرب. در غرب رئیسجمهور آمریکا یک پزشک یا مهندس نیست. در تاریخ آمریکا این مسئله دیده نمیشود، مگر در ابتدای شکلگیری آن. علت آن است که در آنجا، علوم انسانی یک محور است و استعدادها به آن سمت میروند. آنها سعی میکنند هوش عمومی که به سمت علوم انسانی هدایت میشود، مال خودشان بیشتر باشد و مال ما را در رشتههای دیگر ببرند تا مدیریت علوم انسانی از دست آنها خارج نشود. این یک آسیب اساسی در علوم انسانی کشور ماست که کل تحول در علوم انسانی را با بحران مواجه میکند. چون وقتی که شما میخواهید کار اساسی در علوم انسانی بکنید، اولین چیزی که نیاز دارید، یک هوش عمومی و استعداد و توان است. ممکن است در دنیا یک اقتصاددان برجسته هم داشته باشیم، ولی اگر عموم را در نظر بگیریم، میبینیم بسیار کم است. مثلاً روانشناس برجستۀ ما مرحوم آقای کاردان، یک عمر کارش این بود که ژان پیاژۀ فرانسوی سالی یک کتاب بنویسد و ایشان آن کتاب را ترجمه کند. البته اینکه بتواند کتاب را درست ترجمه کند، استعداد میخواهد، ولی هیچ نوآوری در کار ایشان نمیبینیم. همچنین بهترین اقتصاددانهای ما کارمندهای صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی میشوند؛ یعنی نیروی اجرایی یا کارشناس برای اقتصاد غرب. آنها اصلاً نمیتوانند مشکل اقتصاد کشور ما را حل کنند. آنها اقتصاد کشور ما را نخواندهاند، بلکه اقتصادی را خواندهاند که میتواند مشکل غرب را حل کند. غربیها همۀ علوم را اینجا آوردند تا مشکل خودشان را حل کنند، نه مشکل ما را. علوم انسانی یکسری مشکلات بهاصطلاح تئوریک و نظری در درون خود دارد که به نظر من، دو دسته است. یکی اینکه ابتنای این علوم بر مفاهیم فلسفی، عقیدتی و فکری نادیده گرفته میشود. دوم اینکه بعضی نظریات که در موطن خودش بهمنزلۀ یک نظریه در کنار ده نظریۀ دیگر مطرح است، در کشور ما خیلی بزرگ و مسلم تلقی میشود. لطفاً علوم انسانی مطلوب ما را با توجه به جامعۀ اسلامی مطلوبی که مدنظر داریم، ترسیم بفرمایید. تعبیر علوم انسانی اسلامی را باید بادقت به کار ببریم. ما در حوزۀ انسانی دو دسته علم داریم. یک دسته «Normative» یا هنجاری. واقعاً مرز بین اینها و علم در خود علوم انسانی مشکل است. اینها در واقع مفاهیمی است که برپایۀ یک نگرش شکل میگیرد. مثلاً اقتصاد سرمایهداری «Normative» است و براساس نرم سرمایهداری شکل میگیرد. در مقابل، اقتصاد سوسیالیستی قرار میگیرد که آن هم «Normative» است و هنجار دیگری را برای خود دارد. در آنجا شما میتوانید یک اقتصاد اسلامی هم تصویر کنید که براساس نرم اسلامی شکل میگیرد. شاخۀ دیگر «Descriptive» یا توصیفی است. ادعای علوم انسانی این است که کل آن توصیفی است، بهخصوص در جهانسوم اینطور تلقین میشود. البته خودشان میدانند چه میگویند، بعضی وقتها ما نمیفهمیم آنها چه میگویند. چیزی که آنها توصیفی مینامند، توصیف در داخل یک هنجار است و واقعاً توصیف گسیخته از هنجار نیست. ما فکر میکنیم دیدگاههای کینز در اقتصاد توصیفی است؛ مثل اینکه وقتی آب در شرایط متعارف در صد درجه میجوشد، کاری ندارد که شما مسلمان هستید یا مسیحی، به سرمایهداری معتقد هستید یا سوسیالیسم. آنها فکر میکنند قوانین و مباحث کینز هم از این جنس است. اینطور نیست و آن مطالب بر پیشفرضهای سرمایهداری و دیدگاههای خاصی در دین استوار است که تلقی خاصی از انسان دارد. این بحثها بسیار جدی است و اینطور نیست که متعلق به صد سال قبل باشد. من سه ماه قبل در دانشگاه صنعتی شریف جلسهای در رشتۀ MBA (Management Business of Administration) داشتم. این هم یکی دیگر از رشتههای علوم انسانی است که چند سال است جا باز کرده است. آنجا برجستهترین اقتصاددانهای ما بودند. یکی از آنها به من میگفت انسان اقتصادی غربیها انسانی است که ما اصلاً کاری نداریم چه دین و عقیدهای دارد، ما صرفاً آن انسان را مورد مطالعه قرار میدهیم؛ همانطور که در پزشکی انسان را از بُعد طبیعی بحث میکنیم و کاری نداریم به اینکه مسلمان است یا مسیحی. گفتم همۀ انسانها ساختار طبیعی یکسانی دارند، اما در انسان اقتصادی اینطور نیست. انسان بماهو انسان را با چه دیدی میگویید؟ دید مسیحی تلقی خاصی از انسان بماهو انسان دارد. دین اسلامی و دید غیردینی نیز همچنین. پس نمیتوان گفت اینها یکی است. این مسئله از نظر ایشان به قدری مسلم بود که فکر میکرد بنده بیخبرم و تازه این حرفها را شنیدهام. مثلاً در انسان اقتصادی، انسان را موجودی در نظر میگیرید که فیحدنفسه موجودی طماع است و چنین ویژگیهایی دارد. حال، این آدم دنبال سود بیشتر و کار کمتر است. این موجود در اقتصاد چطور نقش بازی میکند؟ اگر این آدم در یک محیط دینی از منظر دینی مورد مطالعه قرار بگیرد، ممکن است بعضی از شاخصهایش تغییر کند. بنابراین ما اولاً باید توجه کنیم که اکثر علوم انسانی واقعاً به معنای توصیف محض مشاهدات نیست. حتی شاخههایی در علوم انسانی داریم که خیلی به علوم دقیقه نزدیک شده است. مثلاً در اقتصاد شاخهای به نام اقتصادسنجی داریم که کاملاً صبغۀ ریاضی دارد و نوعی مطالعۀ ریاضی است، ولی این مطالعۀ ریاضی با پیشفرضهای اقتصادی صورت میگیرد. اینطور نیست که فقط براساس معادلات ریاضی باشد. وقتی پیشفرضهای اقتصادی را مطالعه میکنیم، میبینیم بر هنجارهایی استوار است. بنابراین وقتی میگوییم علوم انسانی اسلامی، اولاً باید به اینها توجه کنیم که متأسفانه لااقل در بیستوچند سال اخیر که من تلاش کردم، در کشور ما چندان روشن نیست. حتی ما روحانیونی در کشور داریم که بسیار متدین و مروج اقتصاد اسلامی هستند، اما معتقدند که علم اقتصاد هیچ ربطی به اسلام و مسیحیت و سرمایهداری و سوسیالیسم ندارد. آنها بر همین اساس هم در زمینۀ اقتصاد اسلامی کار میکنند؛ یعنی همۀ دستاوردهای علم اقتصاد را میپذیرند و سعی میکنند به نظر خودشان، جاهایی را که نتایج آن با اسلام ناسازگار است، با سوهان زدن اندازه کنند. ما عملاً این روش را انجام میدهیم و این به پیشفرضهای ما برمیگردد. براساس این بحث، اگر بخواهم علوم انسانی اسلامی را تصویر کنم، دو چیز را ذکر میکنم. من بحثی راجعبه علوم انسانی هنجاری دارم که تحت عنوان «نظریۀ اندیشۀ مدون» مطرح کردهام. در این نظریه، توضیح دادهام که اسلام در هر زمینه از زمینههای مربوط به انسان (که ما آن را علوم انسانی میگوییم)، یکسری مفاهیم بههمپیوسته دارد؛ یعنی در هر زمینهای، فلسفه، اخلاق، مکتب، نظام، سازوکار و حقوق دارد. من در کتاب «مکتب و نظام اقتصادی»، مکتب و نظام را در حوزۀ اقتصاد توضیح دادهام. بنابراین اولاً اسلام در هر زمینهای، یک ساختار هنجاری از آن زمینه دارد، مثل اقتصاد. ثانیاً اگر ما میخواهیم علم اقتصاد اسلامی را بررسی کنیم، جدا از فلسفۀ اقتصاد اسلامی و اخلاق اقتصادی اسلام و مکتب اقتصادی اسلام، باید علم اقتصاد اسلامی را بررسی کنیم. باید آن علم را براساس مفاهیمی که در این هنجارها به آن منتهی میشویم، مبتنی کنیم. یعنی جاهایی که از علم اقتصاد مبتنی بر هنجارهای سرمایهداری است و با هنجار ما فرق میکند، آنها را تغییر بدهیم. آنگاه آن تبدیل به هنجارهای ما میشود. ضمن اینکه موضوع مورد مطالعۀ ما، با در نظر گرفتن آن هنجارها باید صورت بگیرد؛ یعنی اگر انسان اقتصادی را در نظر میگیریم، آن را در منظومۀ فکری اسلامی ببینیم. یکی از شاگردان من با راهنمایی من، یک رسالۀ دکترا نوشت که رسالۀ برتر کشور انتخاب شد و بعد تبدیل به کتاب شد. ایشان براساس همین بحثهای من، مطالعۀ خیلی زیبا و جالبی تحت عنوان «انسان اقتصادیِ اسلام» کرد که یک کتاب مفصل پانصد صفحهای و بسیار برجسته است. نکتۀ سوم اینکه وقتی ما میخواهیم سراغ بحث واقعیتهای عینی برویم و آن را مطالعۀ عینی کنیم، باید در این واقعیتهای عینی، یک جامعه با شاخصهای اسلامی را حتماً مورد توجه قرار دهیم. مجموعۀ اینها میتواند چیزی را به نام علم اقتصاد اسلامی به ما بدهد. قطعاً بعضی از عناصر آن با علم اقتصاد سرمایهداری و علم اقتصاد سوسیالیستی تشابهاتی خواهد داشت؛ همچنانکه در مفاهیم هنجاری هم ما با هم مشارکت داریم. مثلاً ما در مکتب اقتصادی اسلام، قائل به آزادی اقتصادی هستیم. سرمایهداری هم قائل به آن است، ولی رویکرد ما نسبت به مفهوم آزادی در حوزۀ اقتصاد، با رویکرد سرمایهداری که مبتنی بر سکولاریسم است، فرق میکند. بنابراین اگر ما چیزی را به نام علوم انسانی اسلامی تصویر کنیم، به این شکل خواهد بود. یعنی یک بخش هنجاری و یک بخش توصیفی دارد. بخش هنجاری در نظریۀ اندیشۀ مدون میآید و همین بحثهایی میشود که داریم میگوییم. بخش توصیفی آن هم یک علم اقتصاد اسلامی میشود. البته من تأکید میکنم که واقعاً توصیفی نداریم. با توجه به دیدگاه شما، اساساً نمیتوان گفت علوم انسانی توصیفی است. درست است؟ بله، ما واقعاً چیزی به اسم توصیفی محض نداریم، ولی توصیف ما که مبتنی بر هنجار است با این سه شاخص قابل تبیین است. باید توجه داشته باشیم اتفاقی که در غرب افتاده است، حاصل یک شب نیست. علوم انسانی در غرب در یک پروسۀ چندصدساله براساس پیشفرضها و هنجارهایی شکل گرفته است. اگر ما الآن میخواهیم آن را تعدیل کنیم، اولاً کار یک روز و دو روز نیست. ثانیاً به یک نیروی فوقالعادۀ انسانی نیاز داریم. در غرب، نوابغ این کارها را کردند، مثل وبر، کینز و فروید. آنها این کار را در یک فرایند چندصدساله با زحمات فراوانی انجام دادند. در واقع این سرمایۀ انسانی، تکهتکه جمع شده است. متأسفانه هنوز بعد از سی سال، متخصصان از اینجا شروع میکنند که به من میگویند اصلاً ما اقتصاد اسلامی داریم؟ به آنها میگویم من واقعاً تعجب میکنم. انگلیسیها سی سال پیش که ما انقلاب کردیم، با فرض اینکه ما اقتصاد اسلامی داریم، کار مطالعاتی را شروع کردند، رشتۀ اقتصاد اسلامی را در انگلستان راهاندازی کردند و کتابهای آن را نوشتند. چون گفتند «ما باید مرجع اقتصاد اسلامی باشیم، نه کشورهای اسلامی». الآن اگر کسی بخواهد در اقتصاد اسلامی در غرب کار کند، 95 درصد منابع آن متعلق به غربیهاست. کار دست آنهاست و آنها فرض کردند که ما چنین اطلاعاتی را در اختیار داریم، اما خود ما هنوز نشستهایم و میپرسیم که داریم یا خیر. گفتوگو با آیتالله دکتر مهدی هادوی تهرانی منبع: خردنامه همشهری انتهای متن/
94/07/26 - 04:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
بهسازی نیروی انسانی در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار دارد
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش بهسازی نیروی انسانی در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار دارد شناسهٔ خبر 2940986 - چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۰۴ جامعه > آموزش و پرورش معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزیرآموزش و پرورش گفت بهسازی نیروی انسانی دردستور کار این وزارتخانمدیرکل آموزش و پرورش شهرستانهای تهران در گفتوگو با فارس اعلام کرد بودجه توزیع شیر رایگان در مدارس تأمین شد/
مدیرکل آموزش و پرورش شهرستانهای تهران در گفتوگو با فارس اعلام کردبودجه توزیع شیر رایگان در مدارس تأمین شد آخرین وضعیت ساماندهی نیروی انسانی مدارس شهرستانهای تهرانمدیرکل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران گفت در سال تحصیلی جدید نیاز به 110 هزار ساعت حقالتدریس بود که از محبهرهگيري از نيروي انساني کارآمد عامل رشد نفت و گاز غرب کشور است
۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۱۲ ۴۶ب ظ بهرهگيري از نيروي انساني کارآمد عامل رشد نفت و گاز غرب کشور است موج - مدير کل بازرسي ارزيابي عملکرد و پاسخگويي به شکايات وزارت نفت در بازديد از شرکت بهرهبرداري نفت و گاز غرب گفت بهرهگيري از نيروي انساني کارآمد و امکانات موجود دو مؤلفه اصلي براي رشد ومعاون توسعه علوم انسانی استاندار فارس: همدلی اندیشمندان زبان عربی در تکریم سیبویه مایه افتخار فارسیهاست
معاون توسعه علوم انسانی استاندار فارس همدلی اندیشمندان زبان عربی در تکریم سیبویه مایه افتخار فارسیهاستمعاون توسعه علوم انسانی استاندار فارس گفت همدلی اندیشمندان زبان عربی کشور در تکریم سیبویه مایه افتخار فارسیهاست به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز احمد جمالی بعدازظهر امروز دررئیس مرکز مدیریت فوریتهای پزشکی خبر داد تحول در اورژانسهای 1.5 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد/موافقت دو
رئیس مرکز مدیریت فوریتهای پزشکی خبر دادتحول در اورژانسهای 1 5 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد موافقت دولت با تامین نیروی انسانیرئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی کشور با بیان اینکه نیاز به منابع مالی و انسانی برای تحول در اورژانس پیشبیمارستانی داریم گفت در این زمینبهسازي نيروي انساني در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار دارد
۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۱۵ ۴۵ب ظ بهسازي نيروي انساني در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار دارد موج - معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزيرآموزش و پرورش گفت بهسازي نيروي انساني دردستور کار اين وزارتخانه قرار دارد و براي تحقق آن دو مولفه ايجاد انگيزه و افزايش تخصص و بهره وري ضروري است به گزعضو هیأت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی: علوم انسانی اسلامی تفکر الهی را در نظر دارد
عضو هیأت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی علوم انسانی اسلامی تفکر الهی را در نظر داردعضو هیأت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی با بیان اینکه کارکرد علوم انسانی اسلامی رساندن انسان به حیات طیبه و مقام خلیفه الهی است گفت منظور از تحول در علوم انسانی تغییر در ساختار برنامه و محتوا است به گزمشکل ما در تحول علوم انسانی ریختن محتوای اسلامی در قالب غربی است
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشکل ما در تحول علوم انسانی ریختن محتوای اسلامی در قالب غربی است شناسهٔ خبر 2940601 - چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۰۴ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها درصد بالایی از تحقیقات مهم دانشگاهی دو پاره اند از یکسو آموزه های غربی است ودیگری آموزه هااصلی ترین سرمایه کشور نیروی انسانی است
یزدآنلاین- نشست مشترک مدیرعامل و نماینده شرکت های حوزه علوم اجتماعی پارک علم و فناوری با حضور استاندار یزد سرپرست معاونت هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منطقه ای استانداری یزد و مدیرکل دفتر فناوری اطلاعات ارتباطات و امنیت استانداری در محل سالن زنده یاد حمیدیا برگزار شد استاندار یفصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی منتشر شد
خبرگزاری میزان - پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی شماره تابستان فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی منتشر شد به گزارش خبرگزاری میزان شماره بیست و هفتم فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی شامل آثاری از دکتر مهدخت بروجردی علوی عضو هیئ-