واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه رسالت: فخرالدین اسدی استراتژی مدیریت دشمن، کارامد ترین استراتژی ما در مواجهه با دشمنان قسم خورده نظام و در رآس آنها ایالات متحده آمریکا محسوب می شود. متاسفانه تبدیل دشمن به دوست یا انکار تقابل محض آمریکا با ارزش های انقلاب اسلامی ایران و ماهیت و هویت نظام اسلامی، منجر به ارسال سیگنال ها و پالس های غلط از سوی ما خواهد شد. از این رو در دوران پسا برجام باید آمریکا را مترادف با "دشمن" و استراتژی حاکم بر روابط خود با آمریکا را نیز در قالب استراتژی " مدیریت رفتار دشمن" و خنثی سازی توطئه های آن تعریف کرد. بنابراین نگاه استراتژیک حاکم بر سیاست خارجی ما در دوران پسا برجام نباید مبتنی بر محاسبات ایده آل گرایانه و متعارض با ارزشهای والای انقلاب اسلامی باشد. بزک کردن چهره دشمن توسط برخی افراد و مسئولین و رسانه ها در داخل کشور، منجر به مواجهه غیر واقعی ما با محیط پیرامونی و در نتیجه تحمیل هزینه های کلان بر بدنه سیاست خارجی کشور خواهد شد. بی اعتمادی به آمریکا ،دیگر اعضای 5+1 و آژانس بین المللی انرژی اتمی موضوع دیگری است که ما باید در مسیر اجرایی شدن برجام آن را مد نظر قرار دهیم. چه بپذیریم یا خیر، آمانو وظیفه دارد فضای دوگانگی و ابهام و پارادوکس را در قبال برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان حفظ کند. اگر بخواهیم آمانو را در محاسبات خود به عنوان شخصیتی مستقل و فردی با دغدغه های فنی و حقوقی فرض کنیم، اشتباه بزرگی کرده ایم. از این رو هر گونه همکاری با آژانس باید با این پیش فرض صورت گیرد که این سازمان و مدیر کل و بازرسان آن غیر قابل اعتماد است. در صورتی که این پیش فرض را در ذهن خود ملکه سازیم، در مناسبات خود با آژانس راه و روش معقولی اتخاذ خواهیم کرد و اخم و لبخندهای آمانو منجر به سردرگمی ما نخواهد شد. آژانس بین المللی انرژی اتمی ماهیتی کاملا رئالیستی دارد و در بستر بازی قدرت های بزرگ به فعالیت خود ادامه می دهد و حتی انتخاب مدیر کل این مجموعه نیز با اراده و نظر واشنگتن و متحدانش صورت می گیرد. از این رو نباید با پدیده ای رئالیستی برخوردی ایده آلیستی نمود! این قاعده در خصوص آمریکا نیز صادق است. سران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا علی رغم نگاه ظاهری متفاوتی که نسبت به اجرایی شدن برجام داشته و دارند، اما در یک نقطه با یکدیگر مشترک هستند. این نقطه مشترک که کبوترها و بازهای آمریکا را به یکدیگر پیوند می دهد،" عدم پایبندی به پیمان های بین المللی" است. نمونه این نقض پیمان ها را در دوران روسای جمهور مختلف آمریکا مشاهده کرده ایم. موضوع مهم دیگری که در دوران پسا برجام با آن مواجه خواهیم بود، آدرس هایی است که در فضای ایجاد شده در دوران اجرایی شدن برجام میان ما و دیگر بازیگران نظام بین الملل ردو بدل خواهد شد. در این خصوص ما به طور طبیعی به دو نوع آدرس دهی مواجه خواهیم بود، یکی آدرس و نشانه ای که ما به طرف مقابل می دهیم و دیگری آدرس و نشانه ای که طرف مقابل به ما می دهد. در صورتی که آدرس دهی ما به بازیگران نظام بین الملل و مخصوصا دشمنان نظام بر مبنا و اساسا اصرار بر اصول سیاست خارجی ما باشد، در آن صورت ما آدرس صحیحی در قبال سیاست های کلان و غیر قابل تغییر خود به طرف مقابل ارائه کرده ایم و در مقابل، راه را بر هرگونه آدرس گیری نادرست از غرب بسته ایم. اما ذره ای غفلت و سوء تدبیر در قبال برجام یا ارائه آدرس های نادرست در خصوص توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5، ما را در دامی خواهد افکند که غرب در صدد پهن کردن آن برای ما خواهد بود.
شنبه ، ۲۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]