واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۲ مهر ۱۳۹۴ (۲۰:۵۴ب.ظ)
نقش عبدالله گل در انتخابات آينده ترکيه موج - گروه بين الملل
مردم ترکيه روز 7 ژوئيه پاي صندوق هاي راي رفتند و چينش آرا به گونه اي شد که رجب طيب اردوغان، رئيس جمهور ترکيه، براي نخستين بار نتوانست اکثريت مطلق آراي مأخوذه را از آن خود کند. بدين ترتيب حزب عدالت و توسعه طبق قانون اساسي موظف به مذاکره با ساير احزاب براي تشکيل دولت ائتلافي شد.
بسياري بر اين باورند که اين نخستين شکست اردوغان است؛ چرا که وي اميدوار بود با به دست آوردن اکثريت مطلق آرا خود را از مذاکره با احزاب رقيب بي نياز کند. با اين حال مذاکره با احزاب رقيب راه به جايي نبرد و اردوغان بار ديگر دستور انتخابات تکراري را صادر کرد، به اين اميد که اين بار اکثريت مطلق را به دست آورد.
نينا خروشچف، محقق و کارشناس مسائل سياسي، طي گزارشي به مقايسه تاريخ حال حاضر ترکيه با روسيه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي پرداخته و معتقد است که عبدالله گل، رئيس جمهور سابق ترکيه، مي تواند نقشي اساسي در تاريخ فعلي اين کشور ايفا کند؛ نقشي که شايد بتواند ترکيه را از سقوط به استبداد اردوغانيسم برهاند. در زير متن گزارش خروشچف را مي خوانيم.
بسياري از تاريخدانان و اقتصاددانان اصرار دارند که ما در دوره اي زندگي مي کنيم که با نيروهاي وسيع و غيرشخصي شکل گرفته است. اقدامات و تصميم هاي يک شخص، صرف نظر از اينکه چقدر قدرتمند باشد، نمي تواند سرنوشت يک ملت را تعيين کند. اين ممکن است در بيشتر مواقع درست باشد، اما؛ زماني وجود دارد که انتخاب هاي شخصي رهبران مي تواند بخشي از تاريخ را تغيير دهد. اين مثال کاملا درباره روسيه صادق است و شايد در آينده اي نزديک درباره ترکيه نيز صادق باشد.
آينده ترکيه، اکنون به نظر مي رسد که در دستان يک نفر باشد: عبدالله گل، رئيس جمهور سابق اين کشور با برگزاري انتخابات ترکيه در اول نوامبر، عبدالله گل بايد تصميم بگيرد که آيا از رجب طيب اردوغان، رئيس جمهور ترکيه، حمايت کند يا خير. انتخاب وي ممکن است تکليف اين سوال را روشن کند که آيا ترکيه در مسير دموکراتيک قرار مي گيرد يا به سمت نوعي اردوغانيسم حرکت مي کند.
عبدالله گل در چنين موقعيت حساسي قرار گرفته است؛ زيرا در انتخابات اخير که در ماه ژوئن برگزار شد، حزب عدالت و توسعه اردوغان از به دست آوردن اکثريت آرا در پارلمان شکست خورد و اردوغان را از تشکيل دولتي بدون نياز به ائتلاف با احزاب رقيب بازداشت.
پس از انتخابات، حزب عدالت و توسعه براي برقراري ائتلافي جهت تشکيل دولت به تکاپو افتاد و بسياري بر اين باورند که اردوغان با کارشکني در تشکيل دولت ائتلافي، بار ديگر در تلاش است تا کشور را به سمت برگزاري انتخابات مجدد پيش ببرد. حال اردوغان با استفاده از خواسته هاي ناسيوناليسيتي و حتي پيشنهاد جنگ عليه يک اقليت ملي (کردها)، حزب خود را به سمت پيروزي مي کشاند. اين تلاش ها يادآورد موضع پوتين در طول جنگ دوم چچن در سال 1999 است که محبوبيت وي را به طور قابل ملاحظه اي در برابر يلتسين افزايش داد.
اردوغان پيش از اين دموکراسي را به قطاري تشبيه کرده بود که وقتي شما به مقصد مي رسيد از آن پياده مي شويد. اين تشبيهي است که بدون شک ولاديمير پوتين با آن موافق است. براي هر دو اين رهبران سيستم دموکراتيک ابزاري است که از طريق آن بتوانند به پيشبرد خواسته هاي جاه طلبانه و شخصي خود دست يابند و سپس آن را دور بيندازند.
اما در اينجا تفاوت بارزي ميان اردوغان و پوتين به چشم مي خورد. هنگامي که بوريس يلتسين، رقيب پوتين در انتخابات از صحنه کنار رفت، پوتين به شخصيت ديگري وابسته نبود. او در واقع فرد اول کاخ کرملين و داور مطلق اختلافات ميان چهره هاي رقيب پس از فروپاشي شوروي بود. اما بر خلاف آن، اردوغان، عبدالله گل را به عنوان شريک خود در تشکيل حزب عدالت و توسعه در کنار خود دارد. از سوي ديگر عبدالله گل بر خلاف يلتسين از زمان برکناري ارتباط سياسي قدرتمند با دفتر حزب داشته و به وفاداري اش نسبت به اين حزب ادامه داده است.
هنگامي که حزب عدالت و توسعه - که طرفدار شکل تعديل يافته اي از سياست هاي اسلامي بود که سکولاريسم را به چالش مي کشيد - در نخستين انتخابات خود در سال 2002 پيروز شد، اين عبدالله گل بود که به عنوان نخست وزير روي کار آمد. زيرا اردوغان در آن زمان از ايجاد دفتر سياسي ممنوع شده بود. اصلاحات اقتصادي و ساير اقدامات ليبراليستي تحت رهبري عبدالله گل محقق شد و در آن زمان مردم به اين باور رسيدند که حزب عدالت و توسعه شکل جديدي از سياست هاي اسلامي را پياده مي کند که همتراز با دموکراسي مسيحي در اروپا است.
اما زماني که در سال 2003 اردوغان پست نخست وزيري را از آن خود کرد، عبدالله گل به طور قابل ملاحظه اي در سايه قرار گرفت (رياست جمهوري ترکيه يک دفتر تشريفاتي بود). اردوغان نيز مانند پوتين قدرت را در دست خود متمرکز کرد. بدين ترتيب دستاوردهاي اجتماعي و اقتصادي عبدالله گل نيز برچيده شد. ديگر هيچ کس از حزب عدالت و توسعه به عنوان الگويي براي مسلمانان دموکرات سخن نمي گفت. در واقع بسياري از چهره هاي سرشناسي که به حزب عدالت و توسعه در زمان عبدالله گل کمک کرده بودند اين حزب را ترک کردند و يا رانده شدند.
جان اف کندي در کتاب خود نوشته است که در دنياي سياست لحظاتي پيش مي آيد که يک مرد بايد آنچه را که لازم است، انجام دهد حتي اگر عواقب شخصي زيادي را در پي داشته باشد و حتي اگر فشارها و موانع و خطرات زيادي پيش روي وي قرار بگيرد. اکنون اين لحظه براي عبدالله گل به وجود آمده است.
اکنون عبدالله گل مي تواند سکوت کند و شاهد آن باشد که دوست قديمي و شريک سياسي وي رد پاي پوتين را تعقيب کند و يا برخلاف نقشه هاي اردوغان لب به سخن گشايد و از نتايج تلاش هاي خود و از همه مهم تر آينده دموکراتيک کشور خود دفاع کند و اين همان شجاعتي است که در حال حاضر ترکيه به آن نياز دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]