محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1841928745
سلسله غزنویان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: babi 00715th November 2008, 02:07 PMدر این تاپیک حکومت غزنویان را در زیر ذره بین قرار میدهیم : غزنویان 351 تا 583 هجری قمری 982 تا 1187 میلادی ادامه دارد غزنویان «583 - 351 ق / 1187 - 962 م» مختصری درباره غزنویان محمود بن سبکتکین قلمرو بالنسبه کوچک غزنه «غزنی، غزنین» به خراسان مقارن عهد انحطاط و انحلال سامانیان، ناگهان آن را به صورت امارتی وسیع و بزرگی درآورد که با جلب نظر و رضایت خلیفه عباسی، بدان استقلالی بخشید. غزنه ولایتی کوهستانی بود که در زابلستان، در دامنه کوههای سلیمان یا نواحی شرقی افغانستان کنونی، قرار داشت. در زمان مرگ سبکتکین بر اثر فتوحات او در نواحی مجاور، حکومت غزنه شامل ولایات، قصدار، بُسْتْ،زابل، رُخج، زمین داور، پیشاور، و نواحی طَخارستان و بدخشان بوده است. در آن زمان هر یک از این نواحی پیش از هر چیز یک ثَعْنر «سر حد مرزی» در حاشیه دنیای هند به شمار میآمد. از عهد امارت سبکتکین، غزو جهاد دایم در نواحی غربی هند این منطقه را به صورت یک کانون اسلامی و رهبری کننده غزوات درآورده بود که چون میراثی سیاسی به محمد منتقل شد و به این ترتیب به عنوان مهمترین و عمدهترین مشغله فکری و عملی این سلطان ستیزه جو درآمد. بعدها با الحاق خراسان به آن، دولت غزنه وارث تمام قلمرو سامانیان در خراسان شد، به طوری که در مرزهای غربی خویش با دولتهای آل بویه و آل زیار همسایه شد که هیچکدام به اندازه حکومت غزنوی مورد تأیید خلیفه بغداد نبودند. از سویی دیگر سیف الدوله محمود نیز با دریافت لقب؛ یمین الدوله، بنیان قدرت و استقلال این قلمرو بالنسبه وسیع را در همان آغاز انحطاط سامانیان استوار ساخت. نظام ادراری و نظام لشکری غزنویان محمود درخشانترین سیمای سلسله غزنویان که از او به عنوان «سلطان غازی» و امیر «کثیر الغزوات» یاد کردهاند، بر این باور بود که همه ساله میبایست جهاد و غزو علیه «کفار» «که فرض کردن گروهی از مردمان دیگر نواحی و اطلاق کفار بدانها در آن زمان کار چندان دشواری نبود» تکرار شود. این عملیات تهاجمی و نظامی با نظارت دقیقی که محمود در همسو نگه داشتن دستگاه دیوانی با دستگاه لشکری اعمال میکرد، توسط بهره جویی از حداکثر دقت و سرعت عمل ماشین جنگی مهیب و مخرب غزنویان، حاصل میشد که آن را به صورت کاملترین و پر قدرتترین حکومت اسلامی که تا آن زمان در ایران به وجود آمده بود، در میآورد. ارتشی از اقوام مختلف اتکاء این ماشین جنگی غزنویان که از یک «ارتش چند ملیتی» متشکل از ترک، تاجیک، گیل،دیلم، غز، هندو و عناصر دیگر بود، بر قدرت فرماندهی فوق العاده، نظم پیچیده دیوانی و ارتباطش با نظم لشکری استوار بود. بعد از مرگ محمود که توانست به مدت سی و یک سال این مجموعه را به طور موفقیت آمیزی هدایت کند، پسرش مسعود، پس از یک کشمکش خانگی وارث آن شد. شاید تزلزل شخصیت و اختلاف بد فرجامی که با روی کار آمدن او، دیوان و درگاه را به دو اردوی متخاصم و نامتجانس تقسیم کرد، دلیلی بود که قدرت متعرضی و تهاجمی ماشین جنگی را از آن گرفت و از کار انداخت که همین امر آغاز انحطاط و تزلزل غزنویان را موجب شد. تقابل دستگاه اداری و دستگاه نظامی اما، اسباب عقب نشینی این دولت را از فضای سیاسی ایران و همچنین دگرگونی احوال اجتماعی حاکم بر قلمرو غزنویان را میتوان از بررسی تحول رو به انحطاط دستگاه اداری و نظامی آن دریافت. در واقع در این ایام و از مدتها پیش بود که ایران در سدههای نخستین اسلامی، به تدریج توانست هویت متزلزل شده و تا حدی از یاد رفته خود را باز یابد. جامعه ایرانی که عناصر تشکیل دهندهاش، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، و آداب و رسومش، مرده ریک آداب و رسوم ایران باستان بود، به داستانها و سرگذشت پهلوانان و فرمانروایان ایران باستان دلبستگی خاصی داشت به طوری که مراسم، جشنها و حتی خرافات باز مانده آن ایام را تا حدی که با آیین جدید سازگاری داشته باشد، همچون میراث نیاکان، عزیز و بی بدیل میانگاشت. از جمله شاهنامه فردوسی که این هویت را از ظلمت ابهام بیرون آورد و به عرصه شعور و شهود حسی کشاند، در طی همین ایام به وجود آمد. جستجوی این هویت در عهد سامانیان، تاریخ بلعمی را در بخارا، و شاهنامه ابو منصوری را در طوس به وجود آورد به طوری که مسعودی مروزی را به نظم کردن «مزدوجه» خویش رهنمون شد. در این اثنا بود که دقیقی اقدام به نظم گشتاسب نامه و داستان ظهور زرتشت را وسیلهای برای بیدار کردن شعور به این هویت در بین فارسی زبانان عصر یافت. سرانجام مرحله نهایی این جست و جو، با اتمام حماسه عظیم فردوسی انجام پذیرفت. به طوری که حس مشترک در قالب یک هویت قوی تقریباً تمامی طبقات جامعه را از دهقانان «بازماندگان نجبای فئودال عهد ساسانیان» تا عیاران شهر - که مصداقشان در شاهنامه در تعدادی از پهلوانان، عیاران و دلیران تصویر شده بود - به نوعی مرموز به هم پیوند میداد. ولی از سوی دیگر، روح سازش ناپذیری و عدم تسامح و خشونت افراطی در برخورد با صاحبان دیگر عقاید و مسلکها نیز اجازه همدلی، همدردی و هم سرنوشتی را با این حکومت جباران و نظامیان نمی داد و آن را به طوری که فاقد هر گونه پایگاه مردمی و پشتیبانی باشد میساخت. نتیجه آن که به محض پیدا شدن خلل و فرج در ماشین نظامی و از کار افتادن آن، مردم ترکان سلجوقی را، علی رغم سنی بودن، بر ترکان غز ترجیح دادند و به این ترتیب طومار آنان را از ایران برچیدند. babi 00716th November 2008, 09:27 AMحکومت دویست و چهل ساله غزنویان از فتح غزنین به دست البتکین حاجب در 334 ق / 955 م که با آغاز پیدایش دولت غزنه همراه بود تا خاتمه سلطنت خسرو ملک غزنوی در لاهور «583 ق / 1187 م» که انقراض نهایی دولت غزنویان بود ، مدت فرمانروایی امرای غزنه در ایران و خارج از ایران، روی هم رفته، قریب دویست و چهل سال به طول انجامید که از این مدت تنها نیم قرنی بیش در ایران مجال قدرت نمایی به آنها داده نشد و مابقی آن در قلمرویی که قسمت عمدهاش به گذشته ایران تعلق داشت، ادامه پیدا کرد. البتکین «351 - 35 ق / 962 - 963 م» تاریخ غزنه در دوره اسلامی، از غلبه البتکین، حاجب قلعه غزنه آغاز میشود. البتکین از غلامان ترک دربار آل سامان بود که تحت انقیاد امیران سامانی قرار داشت. همچنین از حاجبان و سالاریان دربار عبدالملک بن نوح سامانی به شمار میرفت که توانست فتنه بکر بن مالک را با خدعه و کشتن وی «رمضان 345 ق / دسامبر 956 م» دفع کند. از آن پس نیز امارت خراسان ظاهراً با پادرمیانی البتکین به ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور رسید که بعدها خود به کوشش بلعمی وزیر، امیر خراسان شد «ذی الحجه 349 ق / ژانویه 961 م». وی بعدها از ترس امیر سامانی به غزنین رفت و به این ترتیب در قلعه غزنه تا پایان عمر، فرمانروایی داشت. غزنه در سرزمین زابلستان، شهر و قلعهای محکم بود که به امرای مستقل محلی بودایی تعلق داشت. هوان تسونگ ، زایر معروف بودایی چین که مقارن اواخر عهد ساسانیان به این نواحی آمده بود، از این شهر به نام «هوزینا » نام میبرد و از قراین چنین بر میآید که وقتی البتکین، حاجب قلعه، آنجا را از دست لاوک، فرمانروای محلی آن ولایت گرفت «351 ق / 962 م» غلبه خود را بر آن ولایت همچون نوعی غزوه و جهاد با هندوان تلقی کرد. لاوک هندو، که ظاهراً در دنبال شنفرت از البتکین، به اسلام روی آورد، در غلبه البتکین بر غزنه، هر چند فرمانروایی خود را از دست داد، اما در مقابل جانش را در پناه مسلمان شدن حفظ کرد. وی بعد از وفات البتکین «شوال 352 ق / نوامبر 963 م» در صدد اعاده ملک از دست رفته برآمد «354 ق / 965 م» که توفیقی حاصل نکرد. اسحاق بن البتکین «355 - 352 ق / 966 - 963 م» با مرگ البتکین، فرزندش اسحق فرمانروای غزنه شد. از حوادث مهم دوران وی، کوشش لاوک هندو برای باز پس گیری شهر و قلعه غزنه بود که ظاهراً به کمک و حمایت امیر بخارا -منصور بن نوح - اسحق توانست این تهاجم را دفع کند و از طرفی با اظهار طاعت نسبت به امیر بخارا، سرانجام غزنه نیز، هر چند به طور اسمی، به قلمرو آل سامان ملحق شد. گفته میشود که اسحاق بن البتکیناهل فضل و ادب بود. وی در ذی القعده «355 ق / اکتبر - نوامبر 966 م» به طور ناگهانی درگذشت که چون فرزندی نداشت، بعد از مرگش، امارت غزنه را به حاجب خود، بلکاتکین واگذاشت. بلکاتکین «364 - 355 ق / 974 - 966 م» چون اسحق بن البتکین فرزندی نداشت، پس از مرگش حاجب وی، بلکاتکین به جای او بر تخت امارت غزنه نشست. گفته میشود که بلکاتکین امیری عادل و متقی بود و از «مبارزان جهان» به شمار میرفت. او نیز همچون البتکین، از غلامان آل سامان بود که برای مدتی از طرف سامانیان، در بلخ حکومت کرده بود «324 ق / 936 م». با وجود این که بلکاتکین از ورود سپاه آل سامان به غزنه جلوگیری کرده، اما چنان که از سکههای دوران او بر میآید، همچنان نسبت به امیر بخارا اظهار انقیاد و اطاعت مینمود. وی در«364 ق / 974 م»، دار فانی را وداع گفت و به این ترتیب پیری تکین جانشین او شد. پیری تکین «366 - 364 ق / 977 - 974 م» پیری تکین یا بوری تکین، از دیگر غلامان البتکین بود که پس از بلکاتکین به امارت غزنه رسید، اما نتوانست توافق و رضایت لشکریان ترک را در تأیید امارتش جلب کند. از این رو سبکتکین، از دیگر غلامان البتکین که در عین حال دامادش نیز بود، به همدستی عدهای از یارانش، در شعبان «366 ق / آوریل 977 م» او را معزول و به این ترتیب خود امارت غزنه را به دست گرفت. سبکتکین «387 - 366 ق / 997 - 977 م» سبکتکین یکی از غلامان البتکین و در عین حال دامادش بود که با عدهای از امیران ترک درشعبان ق / آوریل 977 م، پیری تکین را از امارت خلع و خود جانشین او شد. سبکتکین به مدت بیست و یک سال با قدرت و کفایت بر آن نواحی با استقلال فرمان راند و قلمرویی را که از اخلافش و از البتکین به وی رسیده بود تا به داخل مرزهای هند توسعه داد. توسعه قلمرو سبکتکین سبکتکین بی آن که مناسبات خود را با دربار بخارا تیره سازد و آن عده از سردارانی را که همچنان به آل سامان وفادار بوده و یا با دربار آل سامان مخالفت داشتند، از خود نومید و ناخرسند نماید، به عنوان غزوه و جهاد سرزمینهای: بُسْتْ، قصدار، بامیان و غور را به نام امیر بخارا تصرف کرد و به این ترتیب قلمرو خود را توسعه قابل ملاحظهای بخشید. در عین حال رابطه تابعیت خود را با امیر بخارا در حد یک احترام متقابل حفظ کرد و بی آن که استقلال امارت غزنین را از دست بدهد، در خطبه و سکه نام آنها را ذکر میکرد. از جمله در ماجرای عصیان فایق و ابوعلی سیمجور که پای بغراخان نیز به مسایل ماوراءالنهر کشیده شد، او به درخواست منصور بن نوح، با پسر خود محمود به یاری او شتافت که به پاداش این خدمت، حکومت بلخ و بامیان را با لقب ناصرالدین ضمیمه امارت غزنه کرد و از آن پس پسرش محمود نیز با لقب سیف الدوله سپهسالار نیشابور و امیر خراسان شد. babi 00716th November 2008, 09:34 AMتحکم قدرت سبکتکین امارت مستقل غزنه به سبکتکین مجالی داد تا قدرت خود و آینده خاندانش را در آن نواحی تحکیم کند. در لشکرکشی به بُسْت «367 ق / 977 م» ابوالفتح بُستی، دبیر و شاعری که به زبانهای فارس و عربی مسلط بود و در عین حال در دستگاه فرمانروایی بُست سمت منشی گری داشت را با خود به غزنه آورد که این امر نیز در جای خود غنیمت ارزندهای به حساب میآمد به طوری که در تنظیم دیوانها، به خصوص دیوان رسائل از کمک شایسته این منشی برخوردار شد. سبکتکین پس از بیست یک سال فرمانروایی به سال «387 ق / 997 م» درگذشت، میراث بزرگی از نظم و تشکیلات و قلمرو امارت، برای جانشینان خود باقی گذاشت. غزنویان به دنبال پیشینه با شکوه ظاهراً سبکتکین، به ترکان قرلق منسوب بود، اما بعدها که اخلاف او به قدرت رسیدند، نسب نامهای مجعول برای خود فراهم کردند و به این ترتیب تبارشان را به فیروز پسر یزدجرد ساسانی رساندند تا غزنویان قرلقی نژاد را نیز به خاندان منقرض شده ساسانیان منسوب دارند؛ گویی رسم زمانه چنین بود به طوری که در همان ایام، سامانیان نیز به درست یا نادرست، نژاد خود را به بهرام چوبینه برسانند و زیاریان و آل بویه نیز، مدعی انتساب به پادشاهان باستانی ایران زمین گردند به علاوه چون در محیط خراسان و زابلستان، انتساب به بندگان ترک، نمیتوانست برای اخلاف سبکتکین مایه افتخار باشد، از این رو آنها خود را به فیروز یزدجو منسوب میکردند. گفته میشود که این آخرین شاهزاده ساسانی، بعد از مرگ پدر، به ترکان پیوست و سرانجام به چین رفت. از این رو، پادشاهان غزنوی خود را شایسته شکوه و جلالی میدانستد که از رهگذر این انتساب، برایشان فراهم میآمد. اسماعیل پسر سبکتکین «389 - 387 ق / 999 - 997 م» پس از مرگ سبکتکین، پسر کوچکترش، اسماعیل، به جای پدر به امارت غزنه رسید. دلیل انتخاب پسر کوچکتر به جای محمود - سیف الدوله - پسر بزرگتر سبکتکین، شاید تا حدی به سبب انتسابش به البتکین، جد مادری اسماعیل بود که سبکتکین گمان میبرد، اسماعیل بیش از محمود مورد علاقه لشکریان ترک غزنه قرار دارد. اما امارت او طولی نکشید به طوری که با وجود اظهار تابعیت به دربار بخارا «387 ق / 997 م»، این امر نیز مانع از آن نشد که برادر بزرگترش محمود، با وی به معارضه برنخیزد و خود را وارث ملک سبکتکین نخواند. تا این که محمود به کمک عمویش؛ بغرا و برادر دیگر خود، نصر بن سبکتکین، توانست بر اسماعیل دست یابد، هر چند نخست او را امان داد و در امور حکومت نیز اسماً با خود شریک ساخت، لیکن چندی بعد به بهانهای، او را به طور کامل از امارت برکنار و خیال خود را از جانب وی آسوده کرد. گویند که اسماعیل شاعر و اهل ادب بود و روزهای جمعه گه گاه بر منبر میرفت و خطبه میخواند محمود غزنوی «421 - 389 ق / 1030 - 999 م» بنیانگذاری حکومت غزنوی محمود، پس از خلع برادرش اسماعیل، با اظهار انقیاد نسبت به امیر ابوالحارث منصور، حکومت خود را در غزنه مورد تأیید دربار بخارا قرار داد. اما چون در طی منازعات مربوط به جانشینی، برای مدتی امارت نیشابور را خالی گذاشته بود، برای استرداد آن ناچار شد تا با بکتوزون که در آن ایام از بخارا به امارت خراسان آمده بود، درگیر شود. از سوی دیگر چون منصور به دست بکتوزون و فایق خلع و به جای وی، امارت رسماً به عبدالملک واگذار شد. بدین ترتیب محمود بهانهای به دست آورد تا خود را از انقیاد دربار بخارا آزاد سازد و خراسان را به کلی از قلمرو آل سامان جدا نماید. خلیفه القادر بالله هم که از آل سامان ناراضی بود، در مقابل درخواست و اظهار تبعیت مستقیم محمود؛ منشور امارت خراسان را با لقب «یمین الدوله» و «امین المله» و عنوان «ولی امیر المؤمنین» برای وی ارسال داشت. بدین گونه، غلام ترک دربارِ آل سامان، با انقراض آنها، وارث مستقل حکومت خراسان و غزنه شد حفظ حکومت غزنوی پس گرفتن سیستان محمود که وارث بخشی از قلمرو آل سامان شده بود، از همان آغاز کوشید تا امرای محلی اطراف را که خراجگزار درباربخارا بوده و غالباً مزاحم و مدعی آن بودند، تحت انقیاد و اطاعت خویش درآورد. نخست سیستان را که در آن ایام، خلف بن احمد، پسر ابوجعفر بانویه، در آن جا حکمروایی داشت، پس گرفت. از طرفی تحریکات عیاران سیستانی نیز که بعد از آن گه گاه بر ضد او روی میداد «ذی الحجه 393 ق / اکتبر 1003 م» نتوانست به قدرت برسد و در آن جا خللی وارد سازد. سپس جوزجانان را نیز که آل فریغون در آن جا حکومت داشتند، چند سال بعد ضمیمه قلمرو خویش نمود. «401 ق / 1010 م مضاف بر این که امیر غرجستان که عنوان شار داشت، به بهانه این که در عزیمت محمود به جنگ «کفار» هندی، در رکابش حاضر نشده بود، مورد توبیخ قرار داد و قلمرواش را تسخیر کرد «403 ق / 1012 م». بالاخره خوارزم را هم به بهانه قتل امیر آن دیار از دست مأمونیان بیرون آورد «408 ق / 1017 م». babi 00716th November 2008, 09:40 AMتوسعه وتحکم حکومت بدین گونه محمود حکومت غزنه را در خراسان و اطراف توسعه و تحکیم بخشید و قدرت استبدادی خود را بر یک نیروی نظامی، تهاجمی و بی رحم استوار ساخت. تعصب مستبدانه و کورکورانه محمود و حرص و آز سیری ناپذیرش، موجب شد تا وی همواره در قلمرو خود به مبارزه با شیعیان و باطنیان، و در خارج به محاربه و «جهاد» با کفار هندی مشغول باشد. جالب اینجاست که چون قلمرو محمود شامل ماوراءالنهر و حدود مرزی ترکان کافر نبود، بر خلاف سامانیان، وی غزوه و جهاد را متوجه هندوان کرد و جنگهای بی وقفه و پایان ناپذیر او در اطراف هند، دریایی از خون به راه انداخت تبلیغ خون بار و خشونت آمیز در اغلب موارد، آن چه که از این جنگها عایدش میشد؛ از حد آن که بت خانهای را ویران و یا بُت سنگی یا فلزی را برباید و باغنائم، پیلان، اسیران، کنیزکان و جواهرات فراوان به غزنه بازگردد، پیشتر نمیرفت. طُرفه آن که فتح نامهای برای آن فتوحات «درخشان» خویش به اطراف میفرستاد و از این رو مجیز گویان و متملقان را به ثنای خود وا میداشت. جالب این که به غیر از سپاه منظم محمود، بسیاری از مطوعه هم به قصد نیل به ثواب و تبلیغ دین در لشکرکشیهایش شرکت میکردند و در برخی ولایات هم معابد «کفار» را به مساجد مسلمین تبدیل میکردند. ولی با وجود چنین سعی و همّتی، این طرز تبلیغ خون بار و خشونت آمیز و این همه مایه تهدید و ارعاب مردمان، موجبات توجه هندوان را به آیین اسلام فراهم نکرد و از طرفی از آن چه سپاه جبار و بی اخلاق محمود به هندوان هدیه کرد، حاصل عمدهای جز نفرت عامه هندوان از مهاجمان فاتح به دست نیامد. بدین گونه تمامی مساعی این سلطان ،غزوات و جهاد ، تا آن جا که ناظر به نشر و ترویج آیین توحید بود، در بین هندوان با بی اعتنایی رو به رو شد جلب حمایت خلیفه بغداد اما حاصل دیگر این غزوان، جلب عنایت و پشتیبانی خلیفه بغداد بود که به امیر غزنه در میان دیگر امیران عصر، امتیاز فوق العادهای میداد. در یک مورد نیز، حمله به هند، تنها برای تنبیه ابوالفتح داود بن خضر، حاکم مولتان بود «396 ق / 1005 - 6 م» که از بقایای مطوعه غازیان به شمار میرفت. وی به حکم سلطان محمود، پس از فتح مولتان، در آن جا ماند. چون به سلطان خبر رسید که ابوالفتح در مولتان به نشر و ترویج مذهب باطنی میپردازد، محمود دفع او را هم نوعی جهاد مقدس تلقی کرد. او با سپاه گران به قلمرو انندپال حمله برد و تعقیب ابوالفتح را تا حد کشمیر ادامه داد و به این ترتیب پس از تخریب و غارت شهرها، آبادیها و معابد بین راه، مولتان را بار دیگر فتح کرد و اهالی آن جا را به سبب عصیان بر علیه خود، بیست هزار هزار (میلیون) درهم جریمه کرد. اهتمام خستگی ناپذیر محمود در «جهاد» با هندوان، باعث شده بود که از طرف امیران هم عصر خود مورد خسادت قرار گیرد به خصوص که از سوی خلیفه عباسی، القاب و احترامات بسیار به علت غنایم و هدایای ارسالیاش و به دستگاه خلافت، دریافت میداشت سکوت و رضایت خلیفه و بزرگان دین در عین حال این القاب، تأییدی بر اقدامات جنایتکارانه امیر غزنه در جنگ و صلح با کفار و مسلمین به شمار میرفت. جالب این که عادت سلطان به باده گساری و پرداختن به منهیات مسلم دین، که همه قراین و از جمله اشعار ستایشگرانش آن را مسجل میسازد، از جانب خلیفه، فقیهان و بزرگان دین و صدقات خراسان مورد اعتراض واقع نمیشد و جنگهای او با امیران خراسان و ماوراءالنهر که به هر حال مایه اتلاف نفوس مسلمین بود، به خاطر هدایا و اموالی که به این متولیان داده میشد، با سکوت و رضایت همراه بود. با این وجود این سلطان غازی، القابی نظیر؛ نظام الدین، ناصر الحق، کهف الدولة و الاسلام را دریافت میداشت که همین القاب بعدها به پسرش مسعود داده شد. از سوی دیگر، تبلیغات دامنه دار و پر سر و صدایش و قصههایی که حاکی از دین پروری و عدالت جویی وی بود، به وسیله ستایشگرانش ، همه جا در افواه عامه، انتشار مییافت. غزوات محمود جهاد با کفار هند، برای محمود وسیلهای برای تحصیل غنیمت بود بلکه مایه کسب حیثیت و شهرت نیز بود. جنگ محمود با (جیپال راجه ویهنه)، در محرم 392 ق / نوامبر 1001 م، لشکرکشی به مولتان در 394 ق / 1004 م، نبرد با ایلک خان در 394 و 398 ق / 1004 و 1007 م، تنبیه انندپال فرزند جیپال در 399 ق / 1008 م، غزوه تانسیر در 405 ق / 1014 م، جنگ محمود در کشمیر در 407 ق / 1016 م، لشکرکشی به قنوج در 409 ق / 1018 م، غزوه سومنات 416 ق / 1025 م، غزوه ناراین در 400 ق / 1009 - 10 م و بالاخره آخرین اقدام جنگی و ***** کارانه محمود، لشکرکشی به ولایت جبال و فتح ری در 420 ق / 1029 م نمونهای از ماشین جنگی مخرب و ویرانگر محمود بود که سراسر قلمرو خود و دیگران را عرصه تاخت و تاز و غارت میساخت. بدین گونه در اکثر بلاد جبال و عراق، از طبرستان تا ارمنستان خطبه به نام محمود خوانده میشد و محمود حکومت تمامی این نواحی را به مسعود واگذاشت و خود به سبب بیماری به خراسان بازگشت. babi 00716th November 2008, 11:53 AMآغاز افول حکومت غزنوی نارضایتی مردم از محمود غزنوی به هر حال استبداد خشن و بی رحمانه محمود، با وجودی که رعایت ظاهر شریعت گه گاه آن را تعدیل میکرد، اما به راستی برای رعایای غیر مسلمان باری گران محسوب میشد. از طرفی رسمی که در مصادره اموال عمال و حکام خویش اعمال میکرد، تأثیری که از خود به جای میگذاشت آن بود که به نوبه خود، دست همین عوامل و مجریان حکومت را در غارت اموال رعایا باز میگذاشت و تشویق میکرد. از سوی دیگر، آگاهی محمود به عدم پذیرش حکومتش از سوی مردم، او را به صورتی افراطی در مراقبت دایم بر تمامی امور و همه اطرافیان وا میداشت تا جایی که رسم فضیه نویسی را حتی برای فرزندان خویش نیز لازم میشمرد. نتیجه آن که دایماً نسبت به همه اطرافیانش سوء ظن داشت. جنگهای وقفه ناپذیر او در داخل و خارج محدوده اسلام، غالباً قطحی های پی در پی، ویرانیهای گسترده و خسارتهای جانی و مالی فراوانی برای خلق به بار میآورد. تعصب کوته نظرانهاش که اتهامات مذهبی را گه گاه بهانهای برای اخذ و مصادره اموال صاحبان مکنت میکرد، در اغلب مواقع سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 948]
صفحات پیشنهادی
سلسله غزنویان
سلسله غزنویان-babi 00715th November 2008, 02:07 PMدر این تاپیک حکومت غزنویان را در زیر ذره بین قرار میدهیم : غزنویان 351 تا 583 هجری قمری 982 تا 1187 ...
سلسله غزنویان-babi 00715th November 2008, 02:07 PMدر این تاپیک حکومت غزنویان را در زیر ذره بین قرار میدهیم : غزنویان 351 تا 583 هجری قمری 982 تا 1187 ...
غـزنويان
غـزنويان دولت غزنوي معروف به دولت آل ناصر يا دولت آل ناصرالدين، يك دولت فارسي زبان ... در دوره بالنسبه كوتاه اعتلاي اين سلسله كه در واقع شامل فرمانروايي محمود بن ...
غـزنويان دولت غزنوي معروف به دولت آل ناصر يا دولت آل ناصرالدين، يك دولت فارسي زبان ... در دوره بالنسبه كوتاه اعتلاي اين سلسله كه در واقع شامل فرمانروايي محمود بن ...
gt; gt;تاریخ ایران پس از اسلام : دوران غزنویان
ابتداي تأسيس حکومت غزنوي سال 351 ه. است و استقلال واقعي آنها سال 389 ه. ق است که سلطان محمود غزنوي بلخ را پايتخت خود قرار داد. مؤسس حقيقي سلسله غزنوي ...
ابتداي تأسيس حکومت غزنوي سال 351 ه. است و استقلال واقعي آنها سال 389 ه. ق است که سلطان محمود غزنوي بلخ را پايتخت خود قرار داد. مؤسس حقيقي سلسله غزنوي ...
غزنویان
غزنویان از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد امپراتوری غزنویان در بزرگترین اندازهاش امپراتوری ... مثلا سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ...
غزنویان از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد امپراتوری غزنویان در بزرگترین اندازهاش امپراتوری ... مثلا سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ...
درگذشت دومین پادشاه سلسله سلجوقیان
نظام ادراری و نظام لشکری غزنویان محمود درخشانترین سیمای سلسله غزنویان که از او به .... وی در ذی القعده «355 ق / اکتبر - نوامبر 966 م» به طور ناگهانی درگذشت که چون .
نظام ادراری و نظام لشکری غزنویان محمود درخشانترین سیمای سلسله غزنویان که از او به .... وی در ذی القعده «355 ق / اکتبر - نوامبر 966 م» به طور ناگهانی درگذشت که چون .
سلسله سامانیان
سلسله سامانیان-pareparvaz5131st January 2011, 11:45 AMسامانیان سامانیان (261 ... يعنى القادر را گرفتند, افول كرد و كوكبه دولت ايشان به نفع غزنويان فروافتاد.
سلسله سامانیان-pareparvaz5131st January 2011, 11:45 AMسامانیان سامانیان (261 ... يعنى القادر را گرفتند, افول كرد و كوكبه دولت ايشان به نفع غزنويان فروافتاد.
سلسله های بعد از اسلام در ایران
سلسله های بعد از اسلام در ایران سلسله ها و پادشاهانی که بعد از اسلام حکومت یا سلطنت ... غزنویان که با ابواسحاق الپتکین به سال 351 هجری قمری شروع و با سراج الدوله ...
سلسله های بعد از اسلام در ایران سلسله ها و پادشاهانی که بعد از اسلام حکومت یا سلطنت ... غزنویان که با ابواسحاق الپتکین به سال 351 هجری قمری شروع و با سراج الدوله ...
سلسله طاهریان
View Full Version : سلسله طاهریان pareparvaz5117th February 2010, 10:57 ... داد و « الگو » یی برای حکومت های مستقل گونه دیگر- از جمله سامانیان و غزنویان – شد که ...
View Full Version : سلسله طاهریان pareparvaz5117th February 2010, 10:57 ... داد و « الگو » یی برای حکومت های مستقل گونه دیگر- از جمله سامانیان و غزنویان – شد که ...
حكومت های ایرانی
حكومت طاهریان و علویان(چهار حاكم) / حكومت صفاریان(سه حاكم) / سلسله سامانیان(نه پادشاه و فرمانروا) / حكومت آل بویه(دوازده پادشاه و فرمانروا) / پادشاهی غزنویان(پانزده پادشاه ...
حكومت طاهریان و علویان(چهار حاكم) / حكومت صفاریان(سه حاكم) / سلسله سامانیان(نه پادشاه و فرمانروا) / حكومت آل بویه(دوازده پادشاه و فرمانروا) / پادشاهی غزنویان(پانزده پادشاه ...
سلسله صفاريان
View Full Version : سلسله صفاريان pareparvaz5112th July 2010, 11:36 ... 392 ادامه دادند ، در حقيقت تابع حكومتهاي ساماني و غزنوي بودند و سياست مستقلي نداشتند.
View Full Version : سلسله صفاريان pareparvaz5112th July 2010, 11:36 ... 392 ادامه دادند ، در حقيقت تابع حكومتهاي ساماني و غزنوي بودند و سياست مستقلي نداشتند.
-
گوناگون
پربازدیدترینها