واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شهرت ورزشي يا شهرت هنري
سال ۱۳۱۲ بود كه مظفرالدينشاه نخستين دوربين فيلمبرداري را وارد ايران كرد. از آن زمان تاكنون فيلمهاي زيادي از قاب تلويزيون پخش شده و بازيگران زيادي آمده و رفتهاند و شهره خاص و عام شدهاند. نامهاي زيادي در تاريخ سينما ماندگار شد.
نویسنده : وحيد صابري
سال ۱۳۱۲ بود كه مظفرالدينشاه نخستين دوربين فيلمبرداري را وارد ايران كرد. از آن زمان تاكنون فيلمهاي زيادي از قاب تلويزيون پخش شده و بازيگران زيادي آمده و رفتهاند و شهره خاص و عام شدهاند. نامهاي زيادي در تاريخ سينما ماندگار شد. اما چند سالي است وقتي صفحههاي تاريخ سينما را ورق ميزنيم در كنار بازيگران معروف نام چهرههاي ديده ميشود كه ابتدا به خاطر ورزشكار بودنشان مشهور بودهاند. بحث حضور ورزشكاران مشهور در پروژههاي سينمايي، سابقه زيادي در سينماي ايران داشته و دارد. ورزشكاراني كه تا ديروز به نحوي مورد توجه مردم بوده و پس از خداحافظي از دنياي حرفهاي ورزش همچنان دوست دارند مورد توجه و احترام باشند، آنها سعي ميكنند ستاره اقبالشان را با ورود به دنياي بازيگري همچنان روشن نگه دارند؛ دنيايي كه طبيعتاً به خاطر تخصصگرايياش در بيشتر موارد با ناكامي روبهرو ميشوند.
دنياي پرزرق و برق سينما باعث شده تا پيوند عميقي بين ورزشكاران بعضاً مشهور با سينما بهوجود آيد. پيوندي كه روز به روز در حال محكمتر شدن است البته بايد بدانيم كه اين موج چه مصائبي را هم به دنبال دارد. اينكه فوتباليستها و بازيگران جزو گروههاي محبوب مردم هستند شكي در آن نيست اما آيا اين درست است كه يك ورزشكار بدون مدرك و تخصص و گذراندن تحصيلات آكاداميك در حيطه كاري هنرمندان ورود كند. اينكه همه دوست دارند مورد توجه باشند طبيعي است اصلا جزئي از ذات انسان است كه دوست دارد ديگران او را ببينند و بشناسند. اين تب داغ شهرت در همه جوامع وجود دارد و فقط مختص كشورمان نبوده، شهرت فينفسه چيز بدي نيست. اما آنچه مهم است اينكه آيا راه شهرتطلبي درست است؟
يك آسيبشناس مسائل اجتماعي درباره علت روي آوردن ورزشكاران به حرفه بازيگري ميگويد: در جوامعي كه شهرت ارزش و بها پيدا ميكند و افراد مشهور امتيازاتي خاص پيدا ميكنند، شهرت براي ديگر افراد جامعه هم اهميت پيدا ميكند. اين سونامي خود به خود شكل ميگيرد. مشخصاً در اين جوامع به شهرت بهايي داده ميشود كه برحق نيست. ارزشي كه شهرت دارد و استفادههاي مناسب و نامناسبي كه برخي از افراد مشهور از شهرتشان ميكنند باعث ميشود بعضاً افراد جامعه از راههاي مختلف براي رسيدن به اين شهرت استفاده كنند. بعضاً اين راهها ممكن است همراه با فريبكاري باشد. اين ماجرا در جوامع مختلف متفاوت است و بستگي به نوع جامعه دارد. در جوامع توسعهيافته شهرت كاذب براي فرد اعتبار نميشود. اما در كل بهتر است با توجه به شايستگي و لياقت افراد كاري شود كه شهرت به سراغ فرد آيد. البته شهرت ورزشكاران بازنشسته به همين جا ختم نميشود چراكه بيشتر همين ورزشكاران شهرتطلب وقتي وارد سينما و تلويزيون ميشوند نميتوانند دوران پرافتخار ورزشيشان را تكرار كنند و با ناكامي و متعاقباً با افسردگي خاصي روبهرو ميشوند؛ افسردگي كه برگشتي در آن نيست.
آن زمان است كه سعي ميكنند با استفاده از فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي عقدهگشايي و آخرين راه ارتباطيشان را با مردم حفظ كنند البته اين راه هم راه درستي نيست چراكه بسياري در اين راه مسير را اشتباه ميروند و به جاي اينكه افسردگيشان تسكين يابد بدتر مورد بيمهري قرار ميگيرند يا به لحاظ روح و رواني بيماريشان تشديد ميشود. پس خوشا به حال آن ورزشكاراني كه پس از خداحافظي از دنياي حرفهاي، سعي ميكنند شهرت دوباره به سراغشان برود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]