تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835117333
توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) نويسنده: علي اخترشهر چكيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسهاي بين توسعه در اسلام و غرب انجام دهد. در غرب، فقر و عدم تعهد، نابودي انسانها، خودفراموشي و سردرگمي، بيحرمتي و تجاوز، نابودي خانواده، تضادهاي دروني نظام سرمايهداري، گسترش و افزايش شكافهاي طبقاتي و فقر فزاينده طبقات پايين، از مهمترين نتايج توسعه در غرب محسوب ميشود، در حالي كه اسلام به عنوان دين خاتم و كامل، نه تنها به عدالت اجتماعي و اقتصادي، فقرزدايي، ايجاد رفاه عمومي و استقلال اقتصادي، سفارش و تأكيد ميكند، بلكه راهكارهاي عملي براي رسيدن به اين اهداف ارائه ميكند. مقدمه : "توسعه "[1] از مفاهيمي است كه انديشمندان درباره آن اتفاقنظر ندارند و هر كس آن را متناسب با ديدگاهها، باورها و اعتقادات خود تعريف ميكند. برخي آن را معادل "رشد اقتصادي "2 و بعضي "پيشرفت اقتصادي از جهات گوناگون "3 ميدانند. صاحبنظران ديگري اين مفهوم را كمي گستردهتر ديدهاند و توسعه را داراي ابعاد اجتماعي و انساني نيز ميدانند.[4] به هر حال، در جامعه علمي ما اختلاف و سردرگمي درباره تعريف "توسعه " فراگير است. اما سؤالي كه به ذهن متبادر ميشود اين است: به راستي توسعه چيست؟ در جواب اين سؤال، عدهاي براي تعريف "توسعه " به دنبال علتها و عوامل توسعه هستند. اينها فرهنگ، انباشت سرمايه، ثبات سياسي و آموزشهاي تخصصي و مانند آن را علت توسعه ميدانند.5[5] عدهاي ديگر نيز به دنبال اهداف توسعه هستند. اين عده آزادي، دموكراسي و استقلال را جزو اهداف توسعه ميدانند. بعضيها نيز به دنبال آثار و نتايج توسعه هستند. اين دسته به دنبال نتايجي هستند كه منجر به حذف فقر، رفع بيكاري و كاهش نابرابري شود.[6]6 اين پژوهش به دنبال اهداف توسعه در نظام غربي و اسلام است. سؤال اصلي، كه در اين مقاله مطرح است اين است: نتايج و پيامدهاي توسعه در غرب و اسلام كدام است؟ تعريف "توسعه " توسعه7 در لغت به معناي وسعت دادن و فراخ كردناست و در اصطلاح عبارت است از "بهبود، رشد و گسترش همه شرايط و جنبههاي مادي و معنوي زندگي اجتماعي " و يا "گسترش ظرفيت نظام اجتماعي براي برآوردن احتياجات محسوس يك طبقه، امنيت ملّي، آزادي فردي، مشاركت سياسي، برابري اجتماعي، رشد اقتصادي، صلح و موازنه محيط زيست، مجموعهاي از اين احتياجات است " و يا "فرايند بهبود بخشيدن به كيفيت زندگي افراد جامعه جنبههاي مهم توسعه عبارتند از: ارتقاي سطح زندگي افراد (مثل درآمد، مصرف مواد غذايي، خدمات بهداشتي و آموزشي، از طرق مناسب رشد اقتصادي، ايجاد شرايطي كه موجب رشد عزت نفس افراد شود و افزايش آزاديهاي آنها. [8] در باب تعريف "توسعه " در اصطلاح، همانگونه كه در مقدّمه بيان شد، "توسعه " از مفاهيمي است كه انديشمندان درباره آن اتفاقنظر ندارند و هر كس آن را متناسب با ديدگاهها، باورها و اعتقادات خود تعريف ميكند. اما دانشمندان علم توسعه، كه به تعريف "توسعه " پرداختهاند، همگي آنها در اين تعريف اتفاقنظر دارند كه توسعه "فرايند حركت جوامع از وضعيت موجود به سمت وضعيت مطلوب " است، اگرچه در روش و عوامل دستيابي به توسعه و رابطه توسعه با ديگر عوامل اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي اختلافنظر دارند. مراد از "توسعه " در اين پژوهش آن است كه توسعه فرايندي است كه زمينه شكوفايي استعداهاي گوناگون انسان را فراهم ميسازد و در اين فرايند، با استفاده بهينه از منابع گوناگون، بستر مناسبي براي رشد (همهجانبه) فراهم ميآيد و در نتيجه، افراد جامعه در اين فرايند، مسير تكاملي شايسته خود را ميپيمايند و به عبارت ديگر، توسعه فرايند تحوّل بلندمدت و همهجانبه (ساختاري و كيفي) درون يك نظام اجتماعي به نام جامعه است كه نيازهاي روبه گسترش جامعه را با روش عقلاني تا حدّي كه امكان دارد، برآورده ميكند و اين بايد به شكلي همهجانبه باشد. مراد از "همهجانبه " نيز توجه به همه ابعاد است؛ مانند: 1. بعد اقتصادي؛ ايجاد ثروت و بهبودي وضع زندگي مادي و توزيع عادلانه امكانات؛ 2. بعد اجتماعي كه بر مبناي امكانات بهزيستي (بهداشت، آموزش، مسكن و اشتغال) اندازهگيري ميشود. 3. بعد سياسي كه ارزشهايي همانند حقوق بشر و آزاديهاي سياسي را دربر ميگيرد. 4. بعد فرهنگي كه بر مبناي به رسميت شناختن اين واقعيت است كه فرهنگها به افراد هويّت و ارزش شخصي اعطا ميكنند. 5. بعد "الگوي زندگي كامل " كه به نظامهاي محتوايي، نمادها و باورهايي كه با هدف نهايي زندگي و تاريخ در ارتباط هستند، مربوط ميشود. 6. بعد سلامت زيست محيطي.9 اين پژوهش به بعضي از اين ابعاد به طور خلاصه اشاره ميكند. توسعه در غرب ترديدي نيست كه رشد سريع اقتصادي در نيمه دوم قرن بيستم در كشورهاي شمال، عامل مهمي در كاهش فقر و محروميت انساني بود و همين امر سبب شد كه از سال 1960 تاكنون، بنابر آنچه سازمان ملل متحد در گزارش توسعه انساني در سال 1977 منتشر ساخته است، ميزان مرگ و مير در كشورهاي در حال توسعه، به كمتر از نصف، و ميزان سوء تغذيه تا حدّ يك سوم كاهش يابد و نيز نسبت كودكاني كه از دسترسي به مدرسه ابتدايي محروم بودند، از نصف به كمتر از يك چهارم برسد.[10] علت آنكه غرب در اين زمينه به ظاهر موفق به نظر ميرسد توجه به شرايط مادي بوده است. در واقع، بايد گفت: پيشرفتهاي مادي سبب گرديده اند كه عده زيادي از افراد با تمام وجود اميدوار شوند كه ميتوان بر فقر و محروميت فائق آمد و ريشه آن را از سراسر عالم بركند، ولي طولي نكشيد كه اين باورها به ترديد تبديل گرديد. كشورهاي ثروتمند شمال بين تورّم و عقبگرد دست و پا ميزنند، در حالي كه حتي در دوران وفور، قادر به هضم بيكاري، برطرف كردن فقر مطلق و... نميباشند.[11] از اينرو، عدم موفقيت و كارا نبودن برنامههاي رشد و توسعه اقتصادي، براي فقر و بيكاري را، حتي در كشورهايي كه بيشترين رشد و توسعه اقتصادي را در اين چند دهه پس از جنگ جهاني دوم داشتهاند، شاهديم. ما فكر ميكنيم كه سرمايهداري پاسخ درستي براي نابسامانيهاست، ولي بسياري از گرسنگان و بيخانمانها با ما موافق نيستند.12 آنقدر مسئله و مشكل وجود دارد كه نتوانيم خود را ملتهاي سرمايهدار موفقي ارزيابي كنيم.[13] آلوين تافلر در كتاب موج سوم، وضعيت اقتصادي جهان صنعتي را چنين توصيف ميكند: در اواخر دهه 1960 بالاخره، بحران عمومي نظام صنعتي به مرحله انفجار رسيد. اعتصابات، سياهي و تباهي، از همپاشيدگي، جنايت و پريشانيهاي رواني سراسر جهان موج دوم را فرا گرفت... اقتصاددانان هشدار دادند كه امكان دارد نظام مالي به طور كامل سقوط نمايد... با عميقتر شدن بحران عمومي نظام صنعتي، تيرگي و كسادي كشورهاي پيشرفته صنعتي را فرا گرفت و به ناگهان، ميليونها نفر در سراسر جهان، نه تنها نسبت به كارساز بودن خطمشي موج دوم به ترديد افتادند، بلكه از خود پرسيدند كه چرا بايد با تمدني به رقابت برخاست كه خود در آستانه چنين از همپاشيدگي عميقي قرار گرفته است.14 به هر حال، وضعيت توزيع درآمدي در غرب بنا بر گزارشهايي كه ميرسد، حكايت از آن دارد كه غرب نتوانسته است مشكل فقر را حل نمايد. در سال 1993، گزارش منتشرشده دولت انگلستان حاكي از آن بوده است كه درآمد واقعي ده درصد پايين جمعيت انگلستان در سال 1979 تا 1990 چهارده درصد كاهش داشته، در صورتي كه متوسط درآمد خانوار در آن كشور 36 درصد افزايش داشته است،15 و يا در آمريكا بنابر گزارش دفتر برنامه و بودجه كنگره ايالات متحده، 40 درصد خانوادههاي آمريكايي در پايان همين دهه (1989) عملاً با شرايط سختتري روبهرو شدهاند. البته اين وضعيت اسفبار محدود به مسائل اقتصادي تنها نميشود، بلكه دامنه مسائل اجتماعي را نيز گرفته كه به اعتراف بعضي از شخصيتها و صاحبنظران مسائل جهاني در كشورهاي صنعتي، رهاورد رشد اقتصادي و توسعه، چيزي جز انسانهاي بيروح، بيهويّت و عاري از اخلاق انساني نبوده است. از جمله پيامدهايي كه توسعه در غرب به همراه داشته است، ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. فقر و عدم تعهد الف. از لحاظ اقتصادي، فقر مطلق و شكاف درآمدي؛ ب. از لحاظ اجتماعي؛ ج. از دست دادن ارزشهايي همانند احساس وظيفه، تعهد، مسئوليت و نوعدوستي. شاهد بر اين مدعا، گفتههاي الگور است: ما در تمدن كنوني، در جهان غيرواقعي و دروغين مركّب از گلهاي پلاستيكي، قلمرو فضايي، تهويه مطبوع... سالنهاي تفريحات و خوشگذراني... و قلبهاي بياحساس و تخدير شده از كافئين قهوه و نشئه از مشروبات الكلي، مواد مخدّر و خيالات اغفالكننده... به سر ميبريم.16 چهره واقعي جامعه غرب را چارلز بي. هندي به وضوح ترسيم ميكند: ما هرگز اين منظور را نداشتيم كه بيارتباط با ديگران و تنها باشيم... ما به واژههايي مثل وفاداري، وظيفه و تعهد با شك و ترديد مينگريم.[17] 2. نابودي انسانها امروزه غربيها به اين نتيجه رسيدهاند كه چون فقرا بار سنگيني براي توسعه اقتصادي به شمار ميآيند، بهتر است آنها را از بين ببريم. فقرا مسئول فقر خويش هستند و با وجود اين، بار سنگيني براي توسعه اقتصادي به شمار ميآيند. پس ميتوان بدون تأسّف، خويشتن را از دست آنان رها ساخت.18 به همين دليل است كه ـ مثلاً ـ به كشور مصر پيشنهاد ميدهند: براي دستيابي به توسعه و بهترين راه مقابله با بحران اقتصادي اين است كه هر سه سال يكبار، بگذاريم سه ميليون انسان در اين كشور از گرسنگي از بين بروند.19 3. خودفراموشي و سردرگمي خود انديشمندان غربي اقرار دارند: هدف از آفرينش انسان اين نبوده است كه موجودي درون تهي باشد تا در نتيجه، به صورت ارقامي بيمعنا و بيهدف، در فهرست حقوق قرار بگيرد و هر روز در رنگي و نقشي ظاهر شده، مواد اوليه اقتصاد را تشكيل دهد. اگر قرار باشد انسان اينگونه باشد، توسعه اقتصادي وعدهاي پوچ و بيمحتواست. به نظر اين دسته از انديشمندان غربي، مشكل اصلي در اين است كه ما در انتخاب عناصر اصلي توسعه دچار اشتباه شدهايم و چنين ميپنداريم كه افزايش راندمان و رشد اقتصادي از لوازم توسعه و پيشرفت هستند. از اينرو، براي رسيدن به اين اهداف، خود را فدا كرده، فراموش ميكنيم كه ما خود بايد معيار و شاخص همه چيز باشيم.20 4. بيحرمتي و تجاوز به اعتقاد انديشمندان، جنايات و اعمال وحشيانه در اين جوامع به حدّي است كه حتي بچههاي كوچك و زنان مسن از هرزهگريها و تجاوز در امان نيستند. تجاوز و بيعفّتي در اين جوامع، به گونهاي است كه هر ساله در آمريكا قريب 300 هزار، و در آلمان 160 هزار زن مورد تجاوز قرار ميگيرند.21 در واقع، در هر شش دقيقه در آمريكا يك زن مورد تجاوز قرار ميگيرد. هر روزه بر شمار زنان اروپايي داراي فرزند بدون شوهر افزوده ميشود.22 5. نابودي خانواده متأسفانه خانواده در اين جوامع به حدّي سقوط كرده است كه در صورت ادامه چنين روندي، ديري نخواهد پاييد كه ديگر چيزي به عنوان "خانواده " در اين جوامع يافت نخواهد شد. در يك نظرخواهي انجام شده از افراد بين 16 تا 24 سال، كه مركز ثقل ايجاد خانواده را شكل ميدهند، سه چهارم آنها معتقدند: زن به تنهايي ميتواند فرزند را به گونهاي موفقيتآميز كه پدر و مادر زندگي ميكنند، تربيت كند.23 يا در سوئد، بيش از نيمي از اطفال خردسال از زنان و مرداني به وجود آمدهاند كه هرگز پيوند زناشويي در بين آنها برقرار نشده است.24 بنابراين، ميتوان گفت: توسعه در غرب، تنها يك بُعد از كمال را دربرداشته، آن هم بعد مادي و تكامل و پيشرفت در ابزار بوده است. آنچه در كشورهاي غربي اتفاق افتاده، صرفا رشد و توسعه اقتصادي بوده است، نه توسعه انساني همهجانبه و پايدار؛ زيرا در ابعاد انساني، نه تنها توسعهاي صورت نگرفته، بلكه به نوعي انهدام ارزشهاي انساني را به همراه داشته است. 6. كنار نهادن همه ارزشهاي والاي انساني25 نظام سرمايهداري عاليترين شكل نظام اقتصادي ـ سياسي، كه مطابق فطرت و عقل بشر باشد، نيست و در درون خود داراي تضادهايي است. امروزه مشكلاتي به تدريج، در اين نظامها جلوهگر ميشوند كه برخاسته از نوع اين نظام هستند. انواع مشكلات رواني همچون پوچ و بيهوده جلوه نمودن زندگي، حاكميت اقتصاد بر مغزها و انديشهها در سود و رشد سرمايه و كنار زدن همه ارزشهاي والاي انساني از جمله تراوشهاي سمّي اين نظام هستند كه پيشبيني ميشود روزي به فروپاشي آن بينجامند. نظامي كه در آن، ثروت حدّ و مرز نميشناسد نميتواند با فطرت بشر سازگار باشد. اين نظام كمال مطلوب انسان را دارا نيست تا بتواند آينده روشني براي وي نويد دهد و از چنان قدرت سياسي ـ اقتصادي برخوردار گردد كه از هرگونه حركت توسعهاي مستقل، جلوگيري كند. علاقه به رفاه مادي در اين نظام، به گونهاي رسوخ نموده است كه هر چيزي را با دلار ميتوان معامله كرد. شخصيتهاي سياسي و علمي، فرمولهاي سرّي نظام تجهيزات علوم و فناوري، همه ميتوانند خريداري شوند. شواهد تاريخي ثابت كردهاند كه اتحاد جهان سرمايهداري نيز از استحكام كافي و ضمانت اجرايي لازم برخوردار نيست و تنها ميتواند جنبه ظاهري داشته باشد. 26 علاوه بر آنچه ذكر شد، موارد ديگري را نيز ميتوان به عنوان پيامدهاي توسعه در غرب ذكر كرد: 1. گسترش و افزايش شكافهاي طبقاتي و فقر فزاينده طبقات پايين؛ 2. بتوارگي كالاها و شيئي شدن روابط انساني كه به از خودبيگانگي انسان انجاميدهاند. 3. دستگاههاي دولتي، شركتهاي بزرگ و احزاب تودهاي قفسهاي آهنيني به شمار ميروند كه آرمانهاي آزادي و برابري را محدود ميكنند. 4. تنوّعگرايي و لذتطلبي و نسبيگرايي اخلاق موجب شيوع بسياري از بيماريها، استعمال مواد مخدّر، تحليل روابط عاطفي و سست شدن بنيان خانواده در اينگونه جوامع است. 5. عقلانيت ابزاري، عقلانيتي است كه به عدم عقلانيت در مقياسي بزرگ ميانجامد. جهان افسونزدايي و اسطورهزدايي ميشود، ولي ابزارها و فناوري به جاي افسانهها، بر انسان تسلّط مييابند. 6. افزايش هزينههاي اجتماعي ناشي از خردگرايي ذرّهاي و اخلاقي كه موجب افزايش آلودگي محيط زيست، و اسراف و تبذير در مصرف شده و آثار مثبت رشد اقتصادي را در معرض خطر قرار داده است. 7. تهي شدن جامعه از نظامهاي عميق معنايي.27 در جوامع نوين، افراد به دنبال كالاهاي مادي در مسابقهاي دشوار براي كسب مشاغل يا موقعيتهاي اجتماعي بالاتر گرفتار ميشوند. با توجه به اين پيامدهاي منفي كه در توسعه غربي ايجاد شده و نيز با توجه به احياي بنيادگرايي در خاورميانه، مفهوم مصطلح "توسعه غرب " مورد انتقادات شديدي قرار گرفته است، به گونهاي كه لوئيس ئيك ميگويد: با احياي بنيادگرايي در خاروميانه، فرض نظريه غالب توسعه در مورد لزوم دنيوي كردن امور شديدا مورد حمله قرار گرفته است. به قدرت رسيدن روحانيون شيعه در ايران، مباني اخلاقي توسعه را به عنوان مهمترين موضوع در معرض بحث و گفتوگو قرار داده است.28 خلاصه اينكه امروزه توسعه در كشورهاي غرب، گسسته از عدالت و بخصوص ارزشهايي كه اديان آوردهاند، ادامه مييابد و به پيش ميرود و چنين توسعهاي ـ عليالقاعده ـ نميتواند الگوي گزينشي مناسبي براي كشورهاي توسعه نيافته و به ويژه كشورهاي اسلامي باشد؛ چه آنكه هرگز با روح ديانت و فرهنگ و با ساختار كلي جامعه ما تناسب ندارد؛ زيرا در نگاه اسلامي، توسعه در مقولههاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي بايد همسو با كلّيت تفكر و انديشه ديني و سنّتها و معيارهاي اجتماعي باشد. توسعه در اسلام اسلام به عنوان دين خاتم و كامل، جهانبيني پويا و متحوّلي به پيروان خويش عرضه ميدارد و آنان را از عقايدي برخوردار ميسازد كه چشمانداز زندگاني فردي و اجتماعي مسلمانان را از رشد و توسعهاي بهرهمند ميسازد كه با جهانبيني آنان و عقايد اسلامي منطبق بر فطرت سازگار باشد. انسان يكي از اساسيترين عوامل توليد، از ظرفيت علمي بالايي برخوردار است كه خليفه و جانشين خداوند بر زمين معرفي شده است.29 در جهانبيني توحيدي كه اسلام ارائه ميكند، جهان از يك مشيّت حكيمانه پديد آمده است و تكقطبي و تكمحوري است. ماهيت جهان از او و به سوي اوست و چنانچه لحظهاي عنايت پروردگار هستي از آن قطع شود، نابود ميگردد و به نيستي ميگرايد. بر اين اساس، جهان يك واقعيت متغيّر و متحرّك و از اينرو، يك حدوث مستمر است كه دايم در حال خلق شدن است. در اين جهانبيني، جهان از نظامي متقن علّي برخوردار است و فيض مستمر پروردگار و تقدير او تنها از مسير علل و اسباب خاص به جريان ميافتد. از جمله سنّتهاي الهي، كه قرآن بارها متذكر آن شده، اين است كه سرنوشت هيچ قومي به دست خداوند تغيير نميكند، مگر آنكه مقدّمتا مردم آن قوم به تغيير سرنوشت خود اهتمام ورزند.30 پينوشتها: [1] . عضو هيئت علمى دانشگاه سمنان. [2] . ناصر جهانيان، اهداف توسعه با نگرش سيستمى تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه، 1382، ص 19. [3] . محمّدنقى نظرپور، ارزشها و توسعه تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه، 1378، ص 33. [4] . همان، ص 23. [5] . همان، ص 32. [6] . محمدرضا طالبيان، "معضل تعريف توسعه "، حوزه و دانشگاه 24،25 پاييز و زمستان 1379، ص 194. [7] . Development. [8] . على آقابخشى، فرهنگ علوم سياسى تهران، مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران، 1375، ص 105. [9] . دنيس گولت، "توسعه، آفريننده و مضرب ارزشها "، برنامه و توسعه 10 مهر 1370، ص 77. [10]."فقر در جهان "، ترجمه محمّدحسن فطرس، به نقل از: سعيد فراهانىفرد، نگاه به فقر و فقرزدايى از ديدگاه اسلام تهران، انديشه معاصر، 1378، ص 56. [11] . اينياسى، زاكس، "بومشناسى و فلسفه توسعه "، ترجمه سيدحميد نوحى، به نقل از: ناصر جهانيان، پيشين، ص 173. [12] . چارلز بى. هندى، عصر تضاد و تناقض، ترجمه محمود طلوع تهران، رسا، 1375، ص 36. [13] . همان، ص 32. [14] . همان، ص 29ـ30. [15] . نك. حسين نصيرى، "توسعه پايدار؛ چشمانداز جهان سوم "، اطلاعات سياسى ـ اقتصادى 128،127 (ارديبهشت 1376)، ص 12. [16] . چارلز. بى. هندى، پيشين، ص 31. [17] . همان، ص 362. [18] . ر. ك. نشريه آلترناتيو فوريه 1987، به نقل از: على اخترشهر، اسلام و توسعه (تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1386)، ص 222. [19] . عبداللّه جيروند، توسعه اقتصادى تهران، مولوى، 1368، ص 46. [20] . چارلز بى. هندى، پيشين. [21] . صبح 78، به نقل از: على اخترشهر، پيشين، ص 23. [22] . همان. [23] . همان. [24] . همان، ص 52. [25] . جمعى از نويسندگان، پديدهشناسى فقر و توسعه، دفتر تبليغات اسلامى شعبه خراسان قم، بوستان كتاب، 1380، ص 110. [26] . همان، ص 110. [27] . حسين بشيريه، "بحران و تحوّل در تجدّد "، نقد و نظر 4 تابستان 1374، ص 435ـ439. [28] . لوييس ئيك، "دگرگونى در مفاهيم و هدفهاى توسعه "، ترجمه حسين قاضيان، فرهنگ 22و23 تابستان و پاييز 1376، ص 78. [29]. سورهبقره آیه 30. [30] . سورهرعد آیه 11 ادامه دارد... /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 705]
صفحات پیشنهادی
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسه اي بين توسعه در اسلام و غرب ...
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسه اي بين توسعه در اسلام و غرب ...
توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1)
توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) نويسنده: علي اخترشهر چكيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسهاي بين توسعه در اسلام و غرب ...
توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) نويسنده: علي اخترشهر چكيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسهاي بين توسعه در اسلام و غرب ...
اسلام و توسعه
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسه اي بين توسعه در اسلام و غرب .
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله درصدد است تا از طريق نتايج و پيامدهاي توسعه، مقايسه اي بين توسعه در اسلام و غرب .
پيامدهاى اسراف در جامعه اسلامى
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله درصدد ... (4) به هر حال، در جامعه ي علمي ما اختلاف و سردرگمي درباره ي تعريف «توسعه» .
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله درصدد ... (4) به هر حال، در جامعه ي علمي ما اختلاف و سردرگمي درباره ي تعريف «توسعه» .
اسراف، عوامل و پيامدها
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله ... در جواب اين سؤال ، عده اي براي تعريف « توسعه » به دنبال علت ها و عوامل توسعه هستند .
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله ... در جواب اين سؤال ، عده اي براي تعريف « توسعه » به دنبال علت ها و عوامل توسعه هستند .
پيامدهاى پيوند پايدار زندگي
و توسعه ي اقتصادي بوده است، نه توسعه ي انساني همه جانبه و پايدار؛ زيرا در ابعاد ... توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها ...
و توسعه ي اقتصادي بوده است، نه توسعه ي انساني همه جانبه و پايدار؛ زيرا در ابعاد ... توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها ...
نسبت واقعی اسلام و فقر
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله ... و پيامدهاي توسعه، مقايسه اي بين توسعه در اسلام و غرب انجام دهد ، در غرب، فقر و عدم .
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها نويسنده:علي اختر شهر (1) چکيده اين مقاله ... و پيامدهاي توسعه، مقايسه اي بين توسعه در اسلام و غرب انجام دهد ، در غرب، فقر و عدم .
چشم انداز توسعه سياسى در جهان اسلام
3)الف-چشم انداز فراز آینده توسعه متعالی جمهوری اسلامی؛ توسعه اقتصادی + ... توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها ...
3)الف-چشم انداز فراز آینده توسعه متعالی جمهوری اسلامی؛ توسعه اقتصادی + ... توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (1) توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها ...
ماهنامه اسلام و غرب
ماهنامه اسلام و غرب دوره انتشار: ماهنامهزبان: فارسيموضوع: سياسي، مذهبيصاحب امتياز: وزارت امور خارجه، دفتر تحقيقات ... پى نوشتها:1. ... توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (2)-توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (2) نويسنده: علي اخترشهر از جمله ...
ماهنامه اسلام و غرب دوره انتشار: ماهنامهزبان: فارسيموضوع: سياسي، مذهبيصاحب امتياز: وزارت امور خارجه، دفتر تحقيقات ... پى نوشتها:1. ... توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (2)-توسعه در اسلام و غرب ، نتايج و پيامدها (2) نويسنده: علي اخترشهر از جمله ...
توسعه و مبانى تمدن غرب
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها سؤال اصلي، که در اين مقاله ... (1) یکی از این آثار، تغییر و توسعه نگرش حوزویان به تمدن غرب می باشد. ... پس مدرنيته در این منظر ...
توسعه در غرب و اسلام نتايج و پيامدها سؤال اصلي، که در اين مقاله ... (1) یکی از این آثار، تغییر و توسعه نگرش حوزویان به تمدن غرب می باشد. ... پس مدرنيته در این منظر ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها