واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
گزارش جامجم از شب شعر جانباختگان فاجعه منا در قم زندهباد، مردنی که زندهپرور است در روزهای اخیر تلخی حادثه منا بر کام هر مسلمانی نشسته است و خانوادههای بسیاری داغدار چنین اتفاق ناگواری شدهاند. هنرمندان با توجه به تاثیرگذاری زیادی که دارند با زبان هنر به اعتراض میپردازند تا انزجار خود را به این شکل اعلام کنند. شهر مذهبی قم همچون سنوات گذشته خوش درخشید و مراسمی را برای جانباختگان منا برگزار کرد تا شاعران اشعار خود را در این مراسم بخوانند.
نخستین نشست سومین جشنواره بین المللی شعر حوزه اشراق با عنوان «از سنگ ناله خیزد» در سالن همایش های پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با حضور جمعی از شاعران طلبه برگزار شد. شاعرانی نظیر سیدحسن مبارز، سیدبشیر حسینی، حامد اهور، حسن بیاتانی، محمد میرزایی، زهرا بشری موحد، محمد کاوه و طیبه عباسی در این نشست اشعاری در سوگ جان باختگان فاجعه منا خواندند. محمد غفاری، مدیر آفرینش های حوزه هنری قم نیز در حاشیه این مراسم از کیفیت اشعار این نشست ابراز خرسندی کرد و گفت: با توجه به این که زمان زیادی از منا نمی گذرد و شاعران فرصت کمی برای سرودن داشتند، شعرهای بسیار خوبی گفته شده بود و در زمینه همدردی با این حادثه، اتفاق بسیار خوبی بود که صورت گرفت. این شاعر آیینی رسالت و وظیفه شاعران را سنگین دانست و عنوان کرد: شاعران میان هنرمندان نقش عظیمی در مواجه با این گونه حوادث دارند و با زبان شعر می توانند دغدغه ها و ناراحتی های خود را ابراز کنند. خوش آن گروه که مست بیان یکدیگرند زهرا بشری موحد، شاعر جوان کشورمان در موضوع فاجعه منا شعری سروده است با نام مَثَل الإمام مَثَل الکعبه که در این نشست قرائت کرد: داغ ما مستدام می ماند بغض ما بی کلام می ماند عاشقان می دوند سمت وصال عشق در ازدحام می ماند حجر الاسود ِ همیشه غریب در غم ِ استلام می ماند کعبه تنهاست کعبه مظلوم است کعبه مثل امام می ماند کربلایی دوباره در راه است حج اگر ناتمام می ماند زخم چندین هزار ساله ما تا دم انتقام می ماند دل امت در انتظار فرج بین رکن و مقام می ماند همچنین حامد اهور نیز شعر زیر را برای جان باختگان منا خواند: ای جنازه های تشنه سپیدپوش تکه ابرهای پاره پاره خموش در عزایتان یک آسمان گریسته چشم کعبه مثل قدسیان داغنوش رفته اید اگرچه مانده داغتان به دل زنده اید اگرچه رفته جسمتان به دوش ریگ های رام رمی تان ادا نشد پیش چشم های بی تفاوت وحوش ای سعودی سقوط کرده در منا دره دره زوزه هات می رسد به گوش در کلام تو وقاحت نتانیاهو در سکوت توست عقده های جورج بوش درکف تو سبحه ای که سر نمی شود بر سر تو چفیه ای که رفته آبروش بمب های خوشه خوشه ات ثمر نداد کودک یمن اگرچه خون شده وضوش نه گناه تو به گریه پاک می شود نه سیاهرویی ات به خنده ای روتوش خود فروختند و آبرو خریده اند عالمان جهل و مفتیان دین فروش زنده باد، مردنی که زنده پرور است مرده باد زنده بدون جنب و جوش موج خون این مهاجران می آورد فوج فوج، موج های مرده را به هوش وای اگر منا به سوی مکه رو کند وای اگر طواف کعبه آورد خروش هم امید فتح تازه می دهد سحر هم نوید صبح تازه می دهد سروش می روم همان طرف که قبله می رود بیت داغدار شعر من، کفن بپوش در بخش دیگری از نشست از سنگ ناله بر می خیزد محمد میرزایی شعر زیبایی را برای حاضران خواند: صبح عید بود/ ناگهان در هجوم بغض های بی امان چشم های انتظارمان به صفحه خبر سپید شد / خنده هایمان شهید شد رنگ های شاد دور خانه هایمان سیاه ... * ای شما که در خزان باغ دست داده اید دست باد! دست هایتان شکسته باد ... لات های خانه خدا! سرنوشت تان/ مثل سرگذشت سایر بتان شکستن است روزی از همان سرا که فکر می کنید خانه شماست! / از همان حوالی منا ـ که قتلگاه حاجیان ماست ـ می رسد کسی تبر به دوش لات های خانه خدا سرنوشت تان شکستن است انتظار/ حرف آخر من است ... سمانه روشنایی جام جم
 
پنج شنبه 16 مهر 1394 ساعت 01:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]