واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
«اقبال» مشرق زمین؛ چهره درخشان تاریخ معاصر
«علامه دکتر محمد اقبال لاهوری» متفکر و عارفی است بزرگ که نقشی حیاتی در استقلال مسلمانان شبهقاره هند و تشکیل کشور پاکستان ایفا کرد.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «علامه دکتر محمد اقبال لاهوری» متفکر و عارفی است بزرگ که نقشی حیاتی در استقلال مسلمانان شبهقاره هند و تشکیل کشور پاکستان ایفا کرد. وی تاثیر عمیقی در تحول فکری مسلمانان برجای نهاد و بیگمان تا روزی که نام پاکستان در تاریخ بشریت باقی و موجود است نام اقبال همردیف و برابر با آن یاد خواهد شد. اقبال لاهوری در روز جمعه سوم ماه ذیقعده سال 1294 هجری قمری مطابق با هجدهم آبان سال 1256 شمسی و نهم نوامبر سال 1877 میلادی در شهر «سیالکوت» پنجاب دیده به عالم فانی گشود و در سال1938 مطابق با سال 1318 شمسی دیده از جهان فرو بست. اقبال در 63 سال حیات جسمانی خود یکی از چهرههای درخشان تاریخ مشرق زمین و دنیای اسلام گردید چنانکه بسیاری وی را «اقبال مشرق زمین» دانستهاند. زندگی اقبال پر از شور و حرارتی بود که هم در ساحت نظر و هم در عرصه عمل به ظهور رسید. اقبال تحصیلات مقدماتی خود را به رسم زمانه خویش در مدارس علوم دینی فراگرفت و سپس به مدرسه ابتدایی وارد شد. وی از همان دوران نوجوانی به خواندن اشعار شاعران میل و رغبتی فراوان داشت و این میل در او در همان سنین به سرودن شعر تبدیل شد. ذوق شعری این کودک توجه استادان او را جلب مینمود و تشویق بزرگان را برمیانگیخت. اقبال پس از پایان دوران ابتدایی به کالج «اسکاچ مشن» وارد شد و این دوره را در سال 1895 میلادی با رتبه عالی به پایان رسانید و پس از اخذ کمک هزینه تحصیلی برای گذراندن امتحان دانشگاهی رهسپار لاهور گردید. اقبال در رشته فلسفه شروع به ادامه تحصیل کرد و در همان شهر در محافل ادبی حاضر میشد و اشعاری به زبان اردو میسرود. نخستین شعر اقبال در سال 1901 میلادی در یکی از روزنامههای اردو زبان چاپ و منتشر شد و این امر موجب شناخت از اقبال در محافل ادبی گردید. آشنایی اقبال با پرفسور «سر توماس آرنولد»، استاد فلسفه در دانشگاه «علیگر» یکی از نقاط عطف در زندگی اقبال به شمار میرود. این استاد فلسفه به زودی جوهره این جوان جویای حکمت و فلسفه را کشف کرده و توانست گوهر درونی او را به منصه ظهور برساند. اقبال با راهنمایی و هدایت این استاد فلسفه در سال 1897 به دریافت درجه فوق لیسانس در رشته فلسفه نائل آمد و امتحانات زبان عربی را نیز در دانشگاه پنجاب با درجه عالی گذراند. پرفسور جوان در فلسفه، بنا به توصیه استاد خود در سال 1905 میلادی برای تکمیل تحصیلات عالی به اروپا رفت و در دانشگاه کمبریج انگلستان در رشته فلسفه به ادامه تحصیل پرداخت. وی در کنار تحصیل فلسفه به فراگیری علم حقوق در دانشکده «لینکلنان» رو آورد و توانست در آزمون وکالت شهر لندن نیز پذیرفته شود. ورود اقبال به عالم علم حقوق وی را با افقهای جدیدی آشنا کرد که نتیجه آن ورود در حوزههای سیاسی و اجتماعی بود. اقبال پس از دریافت درجه استادی فلسفه اخلاق از دانشگاه کمبریج، به دانشگاه مونیخ در آلمان رفت و رسالهای با عنوان «سیر فلسفه در ایران» نگاشت و در سال 1908 آن را در انگلستان منتشر کرد که موجب شهرت وی در سراسر محافل علمی و فلسفی اروپا گردید. اقبال در سال 1908 پس از دریافت رتبه استادی از 2 دانشگاه معتبر اروپایی، به وطن بازگشت و علاوه بر تدریس فلسفه در دانشگاه لاهور، در خدمت قضا درآمد و به کار وکالت پرداخت. وکالت برای اقبال مناسبترین شغلی بود که او را در مقام اندیشمندی آزاده از قید و بند و تنگناهای مشاغل دولتی رها میساخت. ایراد سخنرانی و حضور در جلسات و فعالیتهای سیاسی یکی از اصیلترین برنامههای اقبال در طول حیاتش بود که وی را قادر میساخت تا افکار خود را از سطح نظری به عرصه عمل وارد سازد و بر اندیشههای آزادیخواهانه خود، جامه عمل بپوشاند. وی در سال 1931 میلادی در کنفرانسی که در لندن برای بنیانگذاری قانون اساسی هندوستان ترتیب داده شده بود شرکت کرد. در سال 1932 بار دیگر ریاست جلسه سالانه حزب مسلم لیگ را عهدهدار شد و خطابهای پرشور ایراد کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. در اوایل سال 1933 در ایتالیا با موسولینی دیدار کرد و وی را به پرهیز از خوی استکباری و گرایش به تمدن مشرق زمین دعوت کرد و باز در همان سال نادر شاه، پادشاه افغانستان وی را برای مشاوره در مورد تجدید سازمان دانشگاه کابل دعوت کرد و از دانشگاه پنجاب مفتخر به دریافت درجه دکترای افتخاری گردید. عشق به ائمه اطهار (ع) و ادب فارسی در آثار اقبال زندگی اقبال سراسر شور و شعوری بود که هم در آثار علمی و ادبی و هم در فعالیتهای عملی او به چشم میآید. آثار علمی و ادبی اقبال را میتوان در 2 سطح، منثور و منظوم برشمرد. آثار منثور وی عبارتند از: - علم اقتصاد، 1903 میلادی. - سیر فلسفه در ایران، 1908 میلادی. - تاریخ هند، 1914 میلادی - احیای فکر دینی در اسلام،1930 میلادی. - یادداشتهای پراکنده، 1961 میلادی. - اقبال نامه، چاپ لاهور. - شاد و اقبال، 1942 میلادی. - نامههای اقبال به نام عطیه بیگم. چاپ دهلی. - نامههای اقبال به محمد علی جناح. - مکاتیب اقبال،1954 میلادی. - ملفوظات اقبال، 1956 میلادی. آثار منظوم: - اسرار خودی، 1914 میلادی. (به زبان فارسی) - رموز بیخودی، 1918 میلادی. (به زبان فارسی) - پیام مشرق، 1922 میلادی. (به زبان فارسی) - بانگدرا، 1924 میلادی. (به زبان اردو) - زبور عجم، 1927 میلادی. (به زبان فارسی) - جاوید نامه، 1932 میلادی. (به زبان فارسی) - مسافر، 1934 میلادی. (به زبان فارسی) - بال جبرئیل، 1935 میلادی. (به زبان اردو) - پس چه باید کرد ای اقوام شرق، 1936میلادی.(بهزبان فارسی) - ضرب کلیم، 1936 میلادی.(به زبان اردو) - ارمغان حجاز، 1938 میلادی.(به زبان فارسی و اردو) - علمالاقتصاد، (به زبان اردو) چاپ 1903 لاهور. - تاریخ هند بخشی از این مشترکات مربوط میشود به توجه خاص علامه اقبال به علائق ایرانیان و زبان و فرهنگ و ادب ایرانی و بخشی دیگر که جنبه اسلامی دارد، حاکی از آرمانهای بلند در ارتباط با تحقق عظمت مسلمانان، تقریب مذاهب اسلامی و وحدت جهان اسلام همراه با ارادت و احترام عمیق این بزرگمرد نسبت به قرآن، شخصیت پیامبر اکرم (ص) و خاندان عصمت و طهارت(ع) میباشد. مقبره اقبال نگین شهر لاهور اقبال در سال ١٩٣٨ میلادی بر اثر بیماری تنفسی دار فانی را وداع گفت و به لقاءالله پیوست و در لاهور به خاک سپرده شد. گفته شده است این شعر آخرین سروده اوست: نشان مرد مومن با تو گویم چو مرگ آید تبسم بر لب اوست مقبره اقبال در میان مسجد پادشاهی و قلعه لاهور واقع است. مقبره وی بسیار کوچک و ساده اما دلگشا و دارای جذابیت خاصی است. مسجد پادشاهی بزرگترین مسجد در پاکستان است و در مساحتی حدود 60 هزار متر مربع در 1665 میلادی طراحی و احداث شده است. انتهای پیام
94/07/09 - 11:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]