واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رمان و ادبيات زير تيشه سينما و تلويزيون!
دنياي هنر مدام در حال تغيير است. هنر از نگارهها آغاز شده، به هنرهاي نوشتاري رسيده و سپس هنرهاي پوياي تصويري مثل فيلم و برنامههاي تلويزيوني به اين دنيا وارد شده است. حالا با گسترش روزافزون صنعت فيلم و تلويزيون آيا سحر جلوههاي ويژه تصويري فيلمها و سريالها ناقوس مرگ رمانها و آثار مكتوب ادبي را به صدا در آورده است؟
نویسنده : الناز خماميزاده
دنياي هنر مدام در حال تغيير است. هنر از نگارهها آغاز شده، به هنرهاي نوشتاري رسيده و سپس هنرهاي پوياي تصويري مثل فيلم و برنامههاي تلويزيوني به اين دنيا وارد شده است. حالا با گسترش روزافزون صنعت فيلم و تلويزيون آيا سحر جلوههاي ويژه تصويري فيلمها و سريالها ناقوس مرگ رمانها و آثار مكتوب ادبي را به صدا در آورده است؟
ايران از جمله كشورهايي است كه سرانه مطالعه كتاب در آن پايين است. مردم ما كمتر كتاب ميخوانند و با گسترش هر چه بيشتر رسانههاي اجتماعي و ميزان دسترسي به محصولات جديد حوزه فيلم و سريال اين آمار در نسل جديد جامعه كاهش بيشتري خواهد داشت. سحر فيلمهاي جديد هاليوودي و سريالهاي تلويزيوني عصر جديد براي بسياري از جوانان جذاب است. با وجود چنين جاذبه شديدي كه ابعاد جهاني دارد بسياري انقراض آثار ادبي، داستانهاي مكتوب و رمانها را محتمل ميدانند. هر چند عصر كنوني ما حامل نشانههايي دال بر به صدا در آمدن ناقوس مرگ رمان است اما به نظر ميرسد كه صنعت سينما و فيلم همچنان نتواند از محبوبيت رمان و داستانهاي كوتاه بكاهد. اينكه چرا چنين است در ادامه به آن خواهيم پرداخت.
ادبيات ايران مملو از چهرهها و اسامي مشهوري در زمينه داستان نويسي است. در سالهاي نهچندان دور كه هنوز از سحر و جادوي رسانههاي پوياي تصويري خبري نبود رمانها و داستانهاي ادبي يكي از علايق اصلي مردم محسوب ميشد؛ رمان نويس در ايران اصولاً يك قهرمان و شخصيتي ادبي و داراي شهرت بود كه بعضاً در راه داستان نويسي مفتخر به كسب جوايز مهم ملي و بينالمللي هم ميشد. آيا واقعاً رقابت ناشي از تماشاي فيلمهاي سينمايي ميتواند محبوبيت اين نويسندهها و نيز محبوبيت خواندن آثارشان را كاهش دهد؟
انقراض ادبيات، نگران باشيم يا نباشيم؟
در دنياي امروزي همزمان با افزايش ميزان تقاضا براي توليد فيلمها و برنامههاي تلويزيوني داستان محور و نيز ظهور سايتهايي كه جديدترين فيلمها و سريالهاي روز دنيا را به صورت آنلاين نمايش ميدهند دو سؤال مهم مطرح ميشود: آيا نسلهاي آينده بيشتر ابزار سرگرمي خود را از ميان رسانههاي بصري انتخاب خواهند كرد تا آثار مكتوب و آيا گسترش اينچنيني صنعت فيلم و تلويزيون اهميت خواندن را تحتالشعاع قرار خواهد داد. نمونه بارز چنين رويهاي افول داستان و داستاننويسي در برنامه رايج درسي سطح مدارس، شيوع روزافزون فرهنگ بازيهاي رايانهاي، سونامي رسانهها، شبكهها و نرم افزارهاي اجتماعي در سطح جامعه و نيز تهاجم فيلمهايي مملو از جلوههاي ويژه به سوي كودكان و نوجوانان است. در عين حال نبايد خطرات اقتصادي پيشروي بازار آثار مكتوب را هم فراموش كرد. امروزه در دنيا صنعت فيلمهاي قصهگو و داراي روايت جزء صنايع درآمدزا هستند كه ميتوانند صنعت چاپ و نشر حال حاضر را در تلاطم انقلابهاي بزرگ مالي كشورها كوچك جلوه دهند. در عصر كنوني همچنان كه كانالهاي توزيع و تكثير آثار مكتوب كشش و قدرت جذب مخاطب را از دست ميدهند خطري كه متوجه بقاي اقتصادي آنهاست روز به روز آشكارتر ميشود.
سازش؛ راه بقاي رمان و ادبيات
تخيل يكي از بالاترين و برترين ويژگيهاي بشر است. اين ويژگي در روح بسياري از انسانها نهفته است. در واقع تخيل را ميتوان قدرتمندترين موتور مغز انسان دانست. تخيل مانند يكي از عضلات ضروري بدن براي ادامه زندگي است كه بايد همچون ساير عضلات ورزيده و تقويت شود. انسان بدون قدرت تخيل خاموش و تهي است اما خواندن و نوشتن ابزار اصلي هستند كه تخيل و تصورات ما را ميسازند، تقويت ميكنند و به آنها الهام ميبخشند. هر چيزي كه اين قدرت را كاهش دهد دشمن بشريت است. در شرايطي كه نميتوان مخالف تجليات بيشمار رسانههاي جديد و پيشرفت فناوري بود بسياري بر اين تصور هستند كه بهترين راه براي جلوگيري از انقراض ادبيات و آثار مكتوب سازش اين حوزه با صنعت فيلم و سريال است، اما چگونه؟ امروزه در دنيا بسياري از آثار حوزه ادبيات داستاني براي ساخت فيلمهاي سينمايي، سريالهاي تلويزيوني و حتي نمايش زنده و تئاتر مورد اقتباس قرار ميگيرند. بدون شك هر رماننويس جدي و كارآفرين از اينكه آثارش را با رسانههاي پوياي تصويري به اشتراك بگذارد و با اين كار دامنه مخاطبانش را افزايش دهد خرسند ميشود. حالا در عصري كه بسياري ممكن است نسبت به انقراض دنياي ادبيات در مقابل توسعه روزافزون سينما و تلويزيون بيمناك باشند اين اميدواري وجود دارد كه آثار مكتوب، رمانها و ادبيات داستاني به جاي قرار گرفتن در ورطه انقراض به كمك همتايان بصري خود در سينما و تلويزيون همچنان روي پاي خود ايستاده و كاملتر شوند.
با وجود توسعه روزافزون قدرت رسانههاي پوياي تصويري، آثار ادبي و مكتوب همچنان برترين دستگاههاي داستان سرايي هستند كه بشر بعد از گفتار براي ارتباطات انساني خلق كرده است. واژهها و كلمات براي تفكر و تفسير ما از يك موقعيت خاص، فرصتهاي خلاقانهتر و عميقتري را در اختيارمان ميگذارند. قلب داستانسرايي تلاش نهايي براي پاسخ به اين سؤال است كه «بعد چه اتفاقي قرار است بيفتد؟» اين سؤال نهادينه شده در وجود انسان است كه انگيزههايش را براي تأمل درباره حقيقت مرگ تقويت ميكند. اين موضوع از رمز و رازهاي زندگي بشر و جزئي لازم از وجود ماست. اينكه به كجا ميرويم و در ادامه چه اتفاقي خواهد افتاد؟
همه اينها سؤالات اوليهاي هستند كه ايده داستان سرايي را پشتيباني ميكنند. تخيل براي وجود ما ضروري است و گمانهزني كه در بطن يك داستان و در قالب كلمات و واژهها وجود دارد محركي براي به كار افتادن اين قابليت ذهني است. با وجود همه اينها زنگ خطر براي انقراض آثار مكتوب داستاني به صدا در آمده است؛ نه تنها در ايران بلكه در سرتاسر دنيا. دليلش هم افزايش روزافزون قدرت رسانههاي پوياي تصويري است. نسل جديد ممكن است براي نشان دادن برتري تصاوير متحرك بر آثار مكتوب بحث پرشوري را راه بيندازد و رسانههاي عصر جديد را حمايت كند اما حقيقت اين است كه اين دو هر كدام جايگاه خاص خود را دارند و بايد داشته باشند. مهم اين است كه هنر نوشتن و اولويت ادبيات مكتوب داستاني حفظ شده و تعادل صحيح و مناسب ميان اين هنر و تصاوير متحرك رعايت شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]