محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827211276
جدایی بهخاطر زندگی آنسوی مرزها
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
جدایی بهخاطر زندگی آنسوی مرزها تمام دنیایشان زندگی در یک کشور خارجی شده است و برای رفتن به آنور آب دست به هر کاری میزنند. تلاش میکنند رضایت همسرشان را بگیرند و برای این کار به زمین و زمان متوسل میشوند. شروع به تعریف از کشور مقصد میکنند که چه امکاناتی دارد و با مهاجرت به آنجا وضع زندگیمان از اینرو به آنرو میشود. دو حالت بیشتر ندارد؛ یا حرفشان را به کرسی مینشانند و همسرشان را با خود همراه میکنند یا اگر به در بسته خوردند، به زندگی مشترک خود پشت میکنند.
پرستو نتوانسته شوهرش را برای زندگی در یک کشور خارجی متقاعد کند و تصمیم به جدایی از او گرفته است. «همه چیز از زمانی شروع شد که خاله و دایی های پرستو همراه خانواده شان به کانادا رفتند. دیدن عکس های متعددی از وضع زندگی شان باعث شد تا فکر مهاجرت به خارج از کشور مثل خوره به جانش بیفتد. همه چیز به قدری رویایی بود که آتش حسادت را به جان زن جوان انداخته بود. وضع زندگی پرستو و شوهرش بد نبود ولی به قول خودش راضی کننده هم نبود. زن جوان می خواست به هر قیمتی که شده به یک کشور خارجی مهاجرت کنند. پرستو برای این که همسرش را به مهاجرت تشویق کند، به محض این که مهران به خانه می آمد، بعد از خوردن غذا و استراحت، با ذوق و شوق از زندگی در آنجا تعریف می کرد و می گفت: «اینجا چیزی ندارد که من را جذب خودش کند. آنجا آرامش و امنیت و امکاناتی وجود دارد که اینجا هرگز نمی توانیم آن را تجربه کنیم. دوست دارم راحت به کنسرت بروم و فیلم های روز دنیا را روی پرده سینما ببینم.» اما شوهرش هیچ علاقه ای به شنیدن این حرف ها نداشت و هر چه پرستو بیشتر اصرار می کرد، مهران زیر بار نمی رفت: «شوهرم در یکی از مناطق خوب تهران خانه خریده بود و به من گفت که اسباب و اثاثیه مان را جمع کنم تا به آنجا برویم. وسایل را جمع می کردم، اما خیلی دلم می خواست این جمع کردن برای سفر به خارج از کشور باشد نه این که خانه را عوض کنیم. برایم مهم نبود که خانه بهتری در شمال تهران بخریم. من به زندگی در خارج از کشور فکر می کردم و مهران به این فکر بود که باغ خانه را به یک باغبان خوب بسپارد. چند روزی درگیر اسباب کشی بودیم و یک هفته بعد زمانی که خانه مرتب شد، دوباره با او حرف زدم و گفتم که چرا با مهاجرتمان مخالف است؟ گفت من دوست ندارم از ایران بروم و دلم می خواهد همین جا زندگی کنم. فرهنگ ایران با کشورهای اروپایی متفاوت است و نمی توانم تحمل کنم زنم حجابش را بردارد. نمی توانم بی بند و باری آنجا را تحمل کنم. دوست ندارم به من به چشم یک آدم غریبه نگاه کنند. دلم می خواهد زمانی که حرف می زنم، همه حرفم را بفهمند. نه این که هیچ کدام زبان یکدیگر را متوجه نشویم. دلم می خواهد وقتی خرید می کنم سودش به هموطن خودم برسد نه به یک خارجی. هر چه می گفتم فقط می گفت تو اشتباه می کنی و زندگی در یک کشور خارجی به این سادگی ها نیست که من فکر می کنم. با این حرف های مهران شرایط زندگی روز به روز سخت تر می شد . یک لحظه هم نمی توانستم به نرفتن فکر کنم. احساس می کردم مهران می خواهد لجبازی کند و حرفش را به کرسی بنشاند و این رفتار برایم غیرقابل تحمل بود. بهانه گیر شده بودم و سر هر چیز کوچکی دعوا راه می انداختم. من عاشق بچه هستم و خیلی دلم می خواهد مادر شوم. اما دوست ندارم بچه ام را ایران دنیا بیاورم و دلم می خواهد شناسنامه خارجی داشته باشد. این توقع زیادی است؟ خاله ام و دایی هایم سال هاست که مهاجرت کرده اند و از شرایطی که در آنجا دارند خیلی هم راضی هستند. با این که زیاد دلتنگ ایران می شوند و فرصتی داشته باشند به اینجا می آیند، اما حاضر نیستند دوباره به ایران برگردند و اینجا زندگی کنند. هیچ کدام حاضر نیستند زندگی در آنجا را با ایران عوض کنند. دیگر میل و رغبتی برای ادامه زندگی با شوهرم ندارم و هر چه گفتم «نه» در کارم آورد. نمی دانم که اگر بروم چه چیزی انتظارم را می کشد و چقدر به چیزهایی که در ذهنم به آنها فکر می کنم می رسم. شاید وقتی رفتم پشیمان شدم. اما حالا تصمیمم را گرفته ام اگر مهران نیاید بعد از جدا شدن می خواهم نزد خاله ام بروم. نمی توانم رویاهایم را فدای حرف های او کنم.» همدلی به جای بحث دکتر پرویز رزاقی - روان شناس: یک بخش این مساله در خصوص علاقه به سفر خارج از کشور برمی گردد به ویژگی های اعتقادی و نگرشی فرد و این ویژگی ها از دنیای گذشته او سرچشمه می گیرد. زمانی که فرد در دوران رشد خودش اعتقادی راسخ به این امر داشت که دنیای خارج از کشور یک دنیای آرمانی است. این دیدگاه یا ناشی از این است که اطلاعاتی در این زمینه کسب کرده یا این که دوستانی آنجا حضور داشته اند. درنهایت با این شنیده ها فرد به این باور رسیده که در خارج از کشور به بهترین نحو می توان زندگی کرد. مساله دوم اطلاعات غیرموثقی است که این افراد به دست آورده اند. حس می کنند دنیای بیرون، دنیای متفاوت و مملو از احساس امنیت است. مجموعه این عوامل باعث می شود تا هر طور شده به رویای طلایی خود دست پیدا کند. عامل دیگر، سبک زندگی اولیه این فرد است که از اول این تفکر در ذهن شان بوده که در خارج از کشور زندگی و تحصیل می کنم. حالا که به مرحله ازدواج رسیده تصمیم می گیرد به این هدفش دست پیدا کند. علت بعدی وجود افراد موفقی است که آنجا رشد کرده اند و حالا با شنیدن شرح این موفقیت ها عزمش را جزم می کند تا به آن ایده آلش دست پیدا کند. چشم و همچشمی هم عامل دیگری برای چنین افکاری است. چون فلانی رفته تحصیلات خوب داشته و به خانه و زندگی خوبی هم دست پیدا کرده پس من هم می توانم و نگاهش به آن سر دنیاست. مساله دیگری که باعث می شود فرد به سمت زندگی در خارج از کشور سوق پیدا کند، آسیب هایی است که با آن مواجه می شود. با این تفکر که هر چه تلاش می کنم موفق نمی شوم، درآمد کافی ندارم و... اینها باعث می شود خسته و وازده شده و دنیای خارج را ایده آل بداند. بحث دیگر، نوع تفکر بینش افراد و در زندگی است که فکر می کنند زندگی در اینجا همراه با خطر است. علت بعدی نگاه اعتقادی، مذهبی و دینی است. افرادی که با پوشش و مذهب شان مشکل دارند، تصور می کنند با ورود به دنیای خارج از کشور، آزادی و پوشش دلخواه خود را پیدا می کنند. بنابراین عمق و محتوای اعتقادی در فرد و این که حتما باید برود و همراه بودن این فکر به مدت طولانی با او، باعث می شود به زندگی مشترکش پشت پا بزند. زمانی که زندگی به اینجا می رسد یعنی لب مرز بوده و خطرناک است ، نباید گفت «هرکاری دوست داری بکن» « من نمی آیم تو برو». این گفتارها زندگی را از هم می پاشند. بهتر است زوجین سعی کنند از روش همدلی کردن و گفتن این که من هم دوست دارم تو آنجا زندگی کنی، من هم بدم نمی آید ولی تو فکر نمی کنی که ممکن است شکست بخوریم؟ با هم حرف بزنند. به نوعی زن و مرد با هم راه بیایند و به جایی برسند که حس کنند رفتن شان اشتباه است. اگر این حس ایجاد شود، از فروپاشیدن زندگی مشترک جلوگیری می شود. انتخاب راه حل بُرد ـ بُرد دکتر حسن میرزاحسینی - روان شناس: اولین علت برمی گردد به نیازهای افراد و شخصیتی که از کودکی در آنها شکل گرفته است. نیازهای اساسی مثل امنیت، حمایت و اعتماد. فرد تصور می کند با رفتن به خارج از کشور می تواند نیازهایش را برآورده کند. تصمیماتی که ما اتخاذ می کنیم، تابع افکارماست که در شرایط مختلف زندگی شکل می گیرد. حس سرخوردگی، به وجود آمدن این تصور در فرد که یکسری عوامل مانع پیشرفت من شده اند، پیشرفت کردن و برخورداری از یک زندگی بهتر، داشتن آزادی و جدا شدن از محدودیت هایی که فرد با آن درگیر است و در نظر گرفتن این نکته که فرد در گذشته با چه اتفاقاتی در زندگی خود مواجه شده و چه ناکامی هایی تجربه کرده است، باعث می شود تا به این سمت و سو، سوق پیدا کند. زمانی که سطح انتظارات بالاتر از آن چیزی است که وجود دارد، حس ناکامی به او دست می دهد و باعث می شود تا به هدفش نرسد. در مورد همسران نیز، زمانی که یک طرف اصرار می کند که می خواهم به خارج از کشور بروم، این فرد اولویت های زندگی اش چیز دیگری است. برای یکی از زوجین مهم است که آرامش و احساس امنیت و روابط عاطفی داشته باشد، اما برای دیگری آرامش معنای یکنواختی می دهد و به دست آوردن موقعیت بهتر برایش مهم تر است. در چنین شرایطی باید با هم گفت وگو کنند و مشخص شود زن یا مرد چرا دوست دارد به خارج از کشور برود و دیگری مخالفت می کند و دلایلش چیست. در این گونه تعارضات دو طرف باید شنونده خوبی باشند. راه حل مشترک به نظر ما راه حل برنده ـ برنده است. راهی پیدا شود که بخشی از نیازهای دوطرف برآورده شود. اگر زوجین با این مشکل مواجه شدند بهتر است در حضور یک مشاور با یکدیگر گفت وگو کنند. لیلا حسین زاده / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
 
پنج شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 22:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]
صفحات پیشنهادی
از ورشکستگی مرد تاجر تا دادخواست جدایی
از ورشکستگی مرد تاجر تا دادخواست جدایی اگر ازدواج نمیکردم الان ورشکسته نمیشدم و در کار تجارت هر روز موفقتر بودم اما زنم مرا بدبخت کرد و باعث شد زندگی مجلل و رویایی ام را برای همیشه از دست بدهم اینها صحبت های مرد جوان در شعبه 268 دادگاه خانواده است که برای جدایی از ههوس هاي خياباني، زندگی ام را به باد داد
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي هوس هاي خياباني زندگی ام را به باد داد قدم در راه بي بازگشتي گذاشتم که پايان آن تنها به متلاشي شدن زندگي ام ختم مي شود به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از خراسان مي دانم با يک تصميم اشتباه و هوس هاي خياباني زندگي ام را تا مبازگشت کودک 20 ماهه روستایی زنجان به زندگی
بازگشت کودک 20 ماهه روستایی زنجان به زندگی زنجان - ایرنا - کدک 20 ماهه روستایی در زنجان که بر اثر برق گرفتگی دچار ایست قلبی و تنفسی شده بود با تلاش عوامل اورژانس به زندگی بازگشت مسوول روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زنجاوزير كشور: با 4 برابر شدن بودجه مرزها، راه ورود قاچاقچيان تنگتر شد
وزير كشور با 4 برابر شدن بودجه مرزها راه ورود قاچاقچيان تنگتر شد موضوع مرز و كنترل آن جزو مباحث مهم به شمار ميرود چراكه هم بحث مسائل امنيتي مطرح است و هم بحث قاچاق مواد مخدر نویسنده محمدرضا هادیلو موضوع مرز و كنترل آن جزو مباحث مهم به شمار ميرود چراكه همپول های پدر شوهر باعث جدایی زوج جوان شد
بهانه های زن جوان در دادگاه خانواده پول های پدر شوهر باعث جدایی زوج جوان شد من و شوهرم مستاجر هستیم و در ماه كلی اجاره خانه می دهیم در صورتی كه پدرشوهرم كلی ملك و املاك دارد و ثروتش خیلی زیاد است به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران زن جوان زمانی كه دید پدزندگی شیشه ای
زندگی شیشه ای اعتیاد به مواد مخدر گوناگون همان بلای خانمان سوزی است که به جان برخی افراد جامعه افتاده و زندگیشان را از بین برده است همان چیزی است که مثل خوره جوانان را ذره ذره از بین میبرد اعتیاد به مواد مخدر همان بلای خانمان سوزی است که به جان برخی افراد در جامعه افتاپایان 60 روز زندگی مخفیانه مرد جنایتکار
پایان 60 روز زندگی مخفیانه مرد جنایتکار مردی که پسرعموی خود و معلمی را بهخاطر اختلاف مالی در خرمآباد با شلیک گلوله از پای درآورده بود پس از 60 روز زندگی مخفیانه در کرج به دام افتاد به گزارش جام جم ساعت 9 و 30 دقیقه بیست و چهارم تیر امسال مردی با مرکز فوریت های پلیسی 1دختر دانشجو به بیماران زندگی بخشید
دختر دانشجو به بیماران زندگی بخشید اهدای اعضای بدن دختر جوان که بهدلیل مسمومیت دچار مرگ مغزی شده بود به بیماران نیازمند زندگی جدیدی بخشید به گزارش جام جم مرد میانسال با چشمان اشکبار و دست های لرزان وارد شعبه شد آقای قاضی دختر جوانم مرگ مغزی شده و بنا به خواست خودش می۸۵ سال زندگی با ناصر ملک مطیعی+تصاویر
عصر بانک فرمون سینمای ایران در مریضخانه خبری که بین مردم و طرفدارانش سر و صدا کرد و حسابی بازار شایعات هم داغ شد گفتند فرمان رفت مثل بقیه بزرگان سینمای ایران که از این خبرها در فضای پر از سوء تفاهم فضای مجازی برایشان کم تیتر نکردند فرصتی فراهم شد تا به صرف یک فنجان قهوه بافردی که زندگی خود را به خاطر فیلمبرداری از رقه به خطر می اندازد + عکس
به گزارش دولت بهار به نقل از ابنا ـ ابوشام شهروند خبرنگاری است که با به خطر انداختن زندگی خود چندین ماه است که تلاش می کند تا تصاویری از حضور داعش در شهر رقه مقر سوری این گروه ثبت کند زمانی که گروه تکفیری داعش شهر رقه و چند شهر همسایه آن را در ماه مارس ۲۰۱۳ اسفند ۱۳۹۲ اشغال-
حوادث
پربازدیدترینها