تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836874970
روزی دریا مردگانش را بالا خواهد آورد
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ابوطالب مظفری؛
روزی دریا مردگانش را بالا خواهد آورد
نویسنده، شاعر و پژوهشگر افغانستانی، یادداشتی با عنوان«نگاهی به سیاست تازه رسانه ها به موضوع مهاجرین افغانستان در ایران» نوشته است.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز, من از آن گروه آدمهایی هستم که به «ایران» و «ایرانی» دلبستگی دارم و این دلبستگی از آن نوع که انسان، کسی و یا چیز «دیگری» را، حالا به هر دلیلی دوست دارد نیست، چیزی از جنس دلبستگی به «خود» شخص است. یعنی همانطور که یک آدم به خودش؛ یعنی نامش، خانوادهاش، سرزمینش، فرهنگش دلبستگی دارد و آنها را عناصر هویتساز خودش تلقی میکند و کنار نهادن آنها را به نحوی، کنار گذاشتن خودش میداند، به این معنی من به این فرهنگ و این سرزمین دلبستهام. این دلبستگی البته به معنی رضایت نیست. یک آدم ممکن است از خودش هم ناراضی باشد ولی باز به همین خود ناراضیاش دلبسته است. زیرا نمیتواند چون مار که سالی یکبار از پوستش جدا میشود عناصر هویتسازش را از خود بکند و بگذرد. در واقع بهترین وصف الحال آدمهایی چون من که به چیزی دلبستگی همراه با نارضایتی دارند بیتی از عرفی است که فرموده:
چون زخم تازه دوخته از خون، لبالبم
ای وای اگر به شکوه شود آشنا لبم
خصوصیت دوم من این است که معمولا از نارضایتیهایم کم حرف میزنم. زیرا در این نوع مناسبات که دو طرف را گریز و گزیری از هم نیست باز شدن درِ شکوه را بیش از آنکه راهگشا بدانم، مشکلآفرین میدانم. باز شدن درِ شکوه و شکایت، مناسبات دوستی را خدشهدار میکند. شکوه، شکوه میآورد و زمانی کارآمد است که دو طرف قصد امتیاز گیری یا اصولا سرِ متارکه داشته باشند وگرنه، شکوه کردن مقرون به صرفه نیست.فقط در حکم نوعی داد و فریاد است برای گرم نگهداشتن معرکه. نوعی اظهار وجود است. نزدیک است به همان «لافخلافی» که حافظ میگفت در خور مناسبات عاشقانه نیست.
پس در چنین مواردی چه باید کرد تا هم پاس ادب دوستی ادا شود و هم تلنبار شدن نارضایتیها پیاپی تبدیل به عقده نشود و عفونت نکند، تا روزی مجبور شویم عضو لاینفکی از بدن خود را با عملیات دردناکی دور بیندازیم و پس از آن عمری معیوب زندگی کنیم.
به باور من شناخت و طرح درست بیماری اولین ادب مقام است و باید همیشه مطمح نظر کسانی که در باره اینگونه موضوعات سخن میگویند باشند. آسیب شناسان روابط اجتماعی اگر کاستی و عیبی را تشخیص دادند و دم بر نیاوردند خودش کاستی و عیب است. اما روش طرح درد نیز مهم است. گفتن و چگونه گفتن هم شرح و شناخت درد و هم طرح درست آن به غرض یافتن راه درمان. چون معتقدم اعضای فعال یک بدن زنده نمیتوانند نسبت به عملکرد یکدیگر بیتفاوت باشند و نمیتوانند هریک به نفع خودش دیگری را انکار کنند. اگر سوزنی در دستی فرو رفت باید زبان آخ بگوید. اگر پایی، جایی گیر کرد باید دست به یاریاش بشتابد در غیر این صورت حال این بدن، از دو حال خارج نیست؛ یا زنده نیست و یا غیر مرتبط است. مانند عضو فلج که با مدیریت واحدی عمل نمیکند. اظهار درد در یک بدن زنده، در ظاهر همان شکایت آن عضو است ولی به این منظور که سایر اعضا را متوجه وضعیت خاص خودش بکند و به قصد ترمیم به کمکش بشتابند نه صرف داد و قال کردن به هدف بهم زدن رابطة درمانگر.
من یکبار گفتهام و اینجا تکرار میکنم در اینکه مردمانی که امروزه در دو کشور ایران و افغانستان زندگی میکنند از لحاظ «فرهنگی» و «هویتی» در حکم یک بدن است حرفی نیست. این ادعا و شعار نیست واقعیت است اما در اینکه تعامل و روابط این بدن، مدتی است دچار اختلال شده باز شکی نیست. یعنی از مدتی به این سو نشانههایی در رفتارهای ما دیده میشود که طبیعی نیست. نوعی بدبینی، بیگانگی، کشمکش در میان ما اعم از عالم و عامی وجود دارد. اینکه ما در مناسبات دو جانبه شکوه و شکایتی داریم یا گاه بر سر مفاخر فرهنگی و تاریخی مناقشه میکنیم، اثبات خود و نفی دیگری در دستور کارمان است و خلاصه تمام تب و تلاشهایمان در هالهای از بدبینی و سؤتفاهم میپیچد و راه به جایی نمیبرد، نشان از این است که دو صفت عمده این بدن، یعنی «زنده» بودن و «مرتبط» بودن از او سلب شده. این است که ادب همبستگی را مراعات نمیکنیم. از طرف دیگر هر شکایت را حمل بر سوء نیت و بدخواهی میکنیم و این حالت، فضای انتقاد سالم و سازنده را دشوار میکند.
ما مدتهای مدیدی است بر طبل بیگانگی میکوبیم. برخی البته آگاهانه و به جهت اغراض سیاسی و منافع قومی صدای این طبل را هرچه بلندتر می پسندند ولی بخش عظیمی از مردم هستند که ناآگاهانه با این قافله همراه شدهاند. سالها تبلیغات در آنها اثر کرده. فرقی هم نمیکند ادیب باشد، عالم دین باشد یا مورخ. همگی به یکسان از این فضای موجود و مسموم تغذیه میکنند. مگر تاریخنویسیهای ناسیونالیستی کم داشتهایم که وقتی آنها را میخوانی میبینی بیچاره چقدر تلاش کرده تا آسمان را در قوطی کنند و از کاه، کوه بسازند.
من در این سالها کم ندیدهام برخوردهای بسیار عوامانه و سطحی از ادیبان و مورخان نامدار دو کشور یا رفتارهای تنگنظرانه از عالمان دینی که اصولا بنیان فکری و خاستگاه ارزشیشان اقتضای آن رفتار را ندارند. خلاصه اینها علایم خوبی نیستند. باید برای ترمیم آنها چارهای اندیشید.
اما خوشبختانه در جمهوری اسلامی ایران، بحث از مهاجرین افغانستانی، نیازها و تواناییهای آنها مدتی است که از پردة ابهام و کتمانِ یکی دو اداره بیرون آمده و کم و بیش چهرة رسانهای گرفته است. چون مدتهای مدیدی بود که مهاجرین در ایران مردمان بی صدا و بی سایه بودند و به قول شاعر «طوری از کنار زندگی میگذشتند که نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد و نه این دل ناماندگار بی درمان» باید چه اتفاقی در بیرون میافتاد که برای چند روزی نظرها به سمت افغانستان میچرخید. مگر امریکا حمله میکرد تا عزتالله انتظامی در بازار تهران راه بیفتد و برای بچههای افغان کمک جمع کند و بعد از مدتی دوباره از یادها برود و سایه سنگین سکوت همه جا را فرا بگیرد و البته گاه گاه پرواز خفاشی در دل شبهای تهران، باز نام مهاجر افغانستانی را به زشتی علم کند و در سایه آن تا مدتی برخی از مطبوعات از بیکاری و گرانی و قاچاق مواد مخدر، سیر سخن برانند.
مهاجرین سالها حسرت به دل مانده بودند که در این کشور امام زمان کسی پیدا شود و از مستضعفین زمین دلجویی کند. اما در عوض تا دلت میخواست از زبان روزنامهها و لسان آتشین برخی از خطبا، نیش و طعنه میشنیدند که مهمان ناخوانده یک روز، دو روز نه تا نوروز. اما اینکه امروزه از حضرت بزرگترین مقام معنوی جمهوری اسلامی، با شایستهترین ادبیات ممکن، طرح تکریم مهاجرین طرح میشود بزرگترین گام است.
حقیقت را بخواهید در طرح موضوع مهاجرین نوعی ترس پنهان وجود داشت و این ترس موجب انکار و کتمان میشد. گویا کسانی نفس این مطرح شدن را به معنی به رسمیتشناختن موضوع مهاجرت میدانستند رسمیتی که توابع حقوقی خودش را داشت و آنها نمیخواستند به این توابع تن بدهند. کمیواقعبینانه و خوشبینانه اگر قضاوت کنیم این گروه امتیاز دادن به مهاجرین را باعث گسترش مهاجرت میدانستند و تشخیص کرده بودند که این، نه به صلاح ایران است و نه به مصلحت خود افغانستان.
صحت و ثقم این برداشت فعلا مورد بحث من نیست. من استدلال خودم را مبتنی بر صحت این حرفها میکنم و فرض را بر این میگذارم که پرداختن و بها دادن به مهاجرین، یک میلیون نفر دیگر را هم به ایران میکشاند اما باز مهجوریت و محجوریت مهاجرین، طرح و تبلیغ چهره باژگونه و دور از واقع از آنان و توابع روانی و فرهنگی ناشی از این حالا چیزی نیست که بتوانم از آن دفاع کنم. پای اعتقاد و ارزشها را نیز به میان نمیکشم که بحث از عینیت خود نیفتد. صرف از همجواری دو گروه انسانی سخن میگویم که مرزهای مشترک و فرهنگ دیرینه مشترک دارند و قرار است سالیان سال باهم تعامل داشته باشند و تا زمانی که هریک از آنها به این هویت تعلق خاطر داشته باشند نمیتوانند از آن دل بکنند.
من معتقدم این سیاست سی ساله کتمان و اختفا به مهاجرین آسیب روانی زد و آنها را از موجودات شاد و فعّال و خوشبین به آدمهای منزوی و عقدهای و بدبین تبدیل کرد. این آسیب های روانی سرانجام پس از این خودش را نشان خوهد داد چنانکه همین حالا نیز نشان داده است. بگذارید مثالی بزنم و دامن این گفتار را بپیچم. اگر مهاجرت را به دریای توفانیای مانند کنیم که کشتیِ گروهی بختبرگشته در آن، شکسته است؛ نام آن بختبرگشتگان مهاجر است و کشورهای مهاجرپذیر در حکم قایقها یا تختهپارههای نجاتی میباشند که به کمک این کشتیشکستگان آمدهاند. بیشک در آن شب توفانی و تاریک، فریاد این بیپناهان به جایی نخواهند رسید، دستهای کمکخواهیشان را کسی نخواهد دید اما وقتی صبح شد و ابرهای تیره کنار رفت و دریا آرام گرفت. تماشاگرانی به ساحل خواهند آمد و آنگاه خواهند دید که دریا مردگانش را بالا آوردهاند. این مردگان بالا آمده بیشک همان آسیبهای روانی و مصایب انسانی است که کشتیشکستگان در آن شب توفانی تجربه کردهاند. بیشک از میان آنان روایتگرانی برخواهند خواست که بگویند: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنان هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
اما این روایتها همه یکسان نخواهند بود. برخی از آنها خواهند گفت که چه کسی از ساحل سبکباریاش تخته چوبی، لاستیکی، طنابی برای نجاتش انداخت و چه کسی با لگدی او را به اعماق فرستاد. این است که واکنشهای مهاجرت گاهی عقده و نفرت و بدبینی است و برخی سپاس و ستایش و حقشناسی و امید. نمیتوان به آنها گفت که یکسان بیندیشند و یکسان عکسالعمل نشان بدهند آنها راوی تجربیات خود هستند و نمیتوانند طور دیگر عمل کنند. این روایتهای گوناگون نه تنها مناسبات این بدن را بهبود نمی بخشد که بیش از پیش مختل خواهد کرد.
اینکه چه شده و به چه دلیلی این اتفاق میمون در رسانهها و دیدگاه برخی از شخصیتهای ایرانی رخ داده حرف دیگری است اما نفس کار، حرکت بزرگ و رو به تکاملی است. باید آن را حرمت نهاد و پیشگامان خطر آن را نیز یاری کرد. حقیقت این است که من خوش داشتم که روزی کسانی از میان خود دوستان ایرانی این تابو را بشکنند و این دَین را از شانه این ملّت بزرگ بردارند. رفتاری که در شأن بزرگی آنها نبوده و نیست. این به نفع همه است و بیش از همه به نفع ایران است و به نفع آن خود کلان و آن کلیت غیر قابل انقطاع و آن بدن یگانه فرهنگی است./تسنیم
۲۴/۰۶/۱۳۹۴ - ۲۱:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
روزی که کعبه از زیر آب سر برآورد/ اعمال شب و روز دحو الارض
روز دحو الارض روزی که کعبه از زیر آب سر برآورد اعمال شب و روز دحو الارض کار مهم در این ماه آگاهى از نعمتهایى است که خداوند در روز دحوالارض گسترش زمین به بشر ارزانى داشته است زیرا آگاهى از نعمت و کم و کیف آن اولین مرتبه شکر است همانگونه که در روایات بر این مطلب تصریح و در عشعری برای آیلان دیگر هیچ کس از گوش ماهیها زمزمه دریا را نخواهد شنید
شعری برای آیلاندیگر هیچ کس از گوش ماهیها زمزمه دریا را نخواهد شنیدخالد عظیمی شاعر تربت جامی برای کودک سوری غرق شده در سواحل ترکیه شعری سپید سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فرار خالد عظیمی شاعر تربت جامی برای کودک سوری غرق شده در سواحل ترکیه شعری سپید سروده وجوانان والیبالیست بالاخره به پیروزی رسیدند
جوانان والیبالیست بالاخره به پیروزی رسیدند جام جم ورزشی تیم والیبال جوانان ایران در سومین مسابقه خود در رقابت های قهرمانی جهان در مکزیک سرانجام طعم پیروزی را چشید و در برابر کوبا به نخستین پیروزی خود دست یافت به گزارش جام جم ورزشی و به نقل از سایت فدراسیون والیبال والیبال قهرپیروزی قادریان در نخستین گام/ علیاری حذف شد
پیروزی قادریان در نخستین گام علیاری حذف شد روز نو نماینده وزن 80 کیلوگرم کشتی فرنگی ایران در نخستین گام در رقابت های قهرمانی جهان مقابل حریف خود به برتری دست یافت در ادامه رقابتهای کشتی فرنگی قهرمانی جهان 2015 که در لاس وگاس آمریکا در حال برگزاری است یوسف قادریان در وزن 80 کینیمی از کارگران 712 هزار تومان دریافتی دارند/سبد معیشت بالای 3 میلیون در ماه است
به گزارش اکوفارس به نقل از خبرگزاری مهر یکی از مهمترین دغدغه های خانوارهای کم درآمد کشور و به ویژه کارگران هزینه های تامین معیشت و چگونگی برقراری تعادل بین درآمد پایین و هزینه هایی است که آنها باید برای تامین زندگی خود و خانواده بپردازند هزینه ها بخش های مختلفی دارد و اولویت بنپیروزی سوریان و قادریان و حذف علیاری/بیابانگرد باخت
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری میزان در روز دوم مسابقات کشتی فرنگی قهرمانی جهان حمید سوریان با شکست حریف فنلاندی راهی مرحله یک چهارم نهایی شد و یوسف قادریان نیز با برد برابر حریف خود از کشور ساموآ در جمع هشت کشتی گیر برتر قرار گرفت پیش از این مهدی علیاری و بیابانگرد برابر حریفگزارش خبرنگار اعزامی فارس از ژاپن معروف: امروز با قدرت بازی کردیم/پیروزی بزرگی به دست آوردیم
گزارش خبرنگار اعزامی فارس از ژاپنمعروف امروز با قدرت بازی کردیم پیروزی بزرگی به دست آوردیمکاپیتان تیم ملی والیبال ایران گفت همه میدانیم امروز ایران بازی خوبی را به نمایش گذاشت و با قدرت بازی کرد به گزارش خبرنگار اعزامی فارس از ژاپن سعید معروف کاپیتان تیم ملی والیبال ایران بعافراد بالای 15 سال روزی 2.55 ساعت کار و فعالیت دارند
افراد بالای 15 سال روزی 2 55 ساعت کار و فعالیت دارند بررسی الگوی گذران وقت افراد شاغل 15 ساله و بیشتر نشان میدهد کار و فعالیتهای شغلی با 2 ساعت و 55 دقیقه و استفاده از رسانههای جمعی با 2 ساعت و 3 دقیقه اختصاص دادهاند به گزارش گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از مپیروزی تماشایی قادریان بر حریف کره ای
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم دارنده مدال طلای آسیا در روز دوم مسابقات جهانی کشتی که در لاس وگاس برگزار می شود برابر حریف کره ای خود به برتری رسید تا راهی دور چهارم مسابقات جهانی شود در 80 کیلوگرم یوسف قادریان پس از استراحت در دور اول در دور دوم با ژیونگ بی مک مور از سپیروزی قادریان در نخستین گام
پیروزی قادریان در نخستین گام نماینده وزن 80 کیلوگرم کشتی فرنگی ایران در نخستین گام در رقابت های قهرمانی جهان مقابل حریف خود به برتری دست یافت خبرگزاری ایسنا نماینده وزن 80 کیلوگرم کشتی فرنگی ایران در نخستین گام در رقابت های قهرمانی جهان مقابل حریف خود به برتری دست یافت در-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها