واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: سینما؛ هنری تاثیرگذار تهران- ایرنا- روز ورود دستگاه سینماتوگراف و سرآغاز آشنایی ایرانی ها با پرده سینما به عنوان روز ملی سینما نامگذاری شد. سینما به عنوان یک رسانه ی تاثیر گذار تصویری، می تواند آینه ای باشد تا هر جامعه ای در آن احوال روز خود را ببیند.
سینما نوعی هنر محسوب می شود که ادراک آن برعکس ادراک نقاشی، ادبیات و موسیقی چندان نیازمند پرورش قبلی نیست فقط به تکرار وابسته است. برادران لومیر، در دسامبر 1895 میلادی دستگاهی در فرانسه به راه انداختند که سینماتوگراف نام داشت. این دستگاه پیچیده عکس های متحرک را نشان می داد. برادران لومیر با چرخاندن دستک آن عکس های متحرک را روی پرده ای سفید به نمایش می گذاشتند. آنها پس از استقبال مردم پاریس از سینماتوگراف، نمایندگانی به کشورهای مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با این دستگاه آشنا کنند. سینما هنگامی که به ایران رسید، اسباب بازی ملوکانه ای در دست شاه قاجار بود. سفر مظفرالدین شاه به فرنگ در سال 1318خورشیدی موجب آشنایی با این وسیله سرگرمی در محل آب های گرم معدنی کنترکسویل فرانسه شد و شاه را آن قدر مجذوب کرد که دستور داد میرزا ابراهیم خان عکاس باشی یکی از آنها را خریده و طرز کار آن را یاد بگیرد.چند سال بعد با شروع انقلاب مشروطیت بهره گیری از هنر سینماتوگراف عمومی و مراکزی برای تماشای عمومی ایجاد شد. قدم نخست برای عمومی شدن سینما در ایران با ساختن سالن های سینمایی از طرف اقلیت های دینی و افراد غیر ایرانی به وجود آمد. روسی خان نخستین فرد از این گروه بود که اقدام به بازگشایی سینما کرد.وی در سال 1285 خورشیدی پس از آگاهی از تمایل عمومی مردم به سینماتوگراف، یک دستگاه نمایش و 15حلقه فیلم600 تا 800 میلیمتری از شرکت پاته خریداری کرد و مشغول نمایش فیلم های کمدی در اندرون شاهی و خانه های اعیان و اشراف شد. روسی خان در سال 1287خورشیدی به دنبال کسب سود و درآمد بیشتر به تشکیل یک سالن سینما در خیابان علاء الدوله (فردوسی فعلی) پرداخت و سالن را با نمایش فیلمی از جنگ روس و ژاپن افتتاح و مدتی بعد سالن بزرگتر در خیابان لاله زار اجاره و آن را با نام «تماشاخانه بومر و روسی خان» بازگشایی کرد. به زودی اهمیت تجاری فروش بلیط های سالن سینما از دید دیگر ایرانیان پنهان نماند و به تدریج اشخاص جدیدی به این صنعت نوپا جذب شدند. از جمله این افراد آقایوف (مشهور به تاجرباشی) بود که در ابتدا در خیابان چراغ گاز در قهوه خانه زرگرآباد به نمایش فیلم می پرداخت. تنها فردی که توانست سینما را به معنی امروزی در ایران همگانی کند شخصی ارمنی بود به نام «آرداشس باتماگرایان» (معروف به اردشیرخان ارمنی) که در سال 1291 خورشیدی در خیابان علاء الدوله سالن باز کرد و با پخش سریال های تارزان محبوبیتی همگانی یافت. به این ترتیب ورود سینما به ایران در دوره ی قاجاریه بود و بعد از آن در دوره های بعدی از تاریخ ایران به صورت عمومی درآمد. **سینما و مخاطباصلی ترین مساله ی سینمای روزگار ما، بررسی خواسته های مخاطب است. ترغیب مخاطب نیاز به شناخت توانایی ها و کاستی های سینما، شناخت دقیق ذایقه ی مخاطب و مضامین مورد علاقه ی او دارد.هر چند در شرایط کنونی مخاطب تا حدودی از سینما به دور شده است و آن چه سینما را از مخاطب جدا کرده، تکرار مضمون نیست بلکه استفاده ی نادرست از مضمون است. سینماگران نباید در پی آن باشند که سلیقه ی مردم را به میل خود شکل دهند و تمام مردم را آن چنان که خود تمایل دارند به سینما بکشانند.همچنین دغدغه ی سینما باید آن باشد که مخاطبان از دست رفته ی خود را بازیابد و آن ها را به سالن های سینما بکشاند. سینما باید هم برای مخاطب خاص ارزش قایل شود و هم مخاطب عام را دریابد. سینما اگر به مخاطب توجه نکند، مخاطب نیازهایش را در هنرهایی دیگر مانند موسیقی جست وجو خواهد کرد.**سینما و اقتصادسینما در آغاز با نگاهی تجاری و سرگرم کننده پا به عرصه گذاشت. چرا که مخاطب خسته از فعالیت های روزانه که برای پر کردن اوقات فراغت به سینما می رفت و به دنبال فضایی بود تا او را برای دقایقی از گرفتاری های روزمره خلاص کند. رفته رفته با پیشرفت های تکنولوژیکی و تاثیر گذاری این هنر بر مخاطبین، سازمان های دولتی و حاکمیتی خود را به این فضا نزدیک کرده و با در اختیار گرفتن سکان هدایت آن بستری را برای ترویج دیدگاه های خود و تاثیر بر مخاطب فراهم کرد.البته خود این امر نیز گاهی به تضاد میان سینماگران و مردان سیاست انجامیده است چرا که سیاست پیشگان این عرصه را از جنبه سیاسی، صنعتی و در نهایت اقتصادی مورد ارزیابی قرار می دادند و جنبه هنری و زیبایی شناختی این حرفه از نظر ایشان خیلی حایز اهمیت نبود. در حالی که سینماگران با رهیافتی فرهنگی، هنری و اقتصادی سینما را تعریف می کردند و این تضاد در سلیقه و هدف بستری برای رقابت در تولید فیلم و جذب مخاطب بیشتر را در 2 جبهه اما در یک ساختار نامساعد فراهم کرد.از طرفی هم سینما آن قدر قوه و بنیه ندارد که بتواند در بخش خصوصی روی پای خود بایستد و توقعی از دولت برای کمک نداشته باشد. سینما دارای امکانات محدودی است که سعی سینماگران بر آن است که این امکانات را از دست ندهند.البته نباید از نظر دور داشت که هدف نهایی سینما رویکرد اقتصادی صرف نیست بلکه هدف متعالی تر انتقال مفهوم و رسالت فرهنگی این کالای خاص و عمق تاثیرگذاری آن بر مخاطبین خود است. اما نباید با هدف قرار دادن بعد اقتصادی، ابعاد دیگر این کالا را نادیده گرفت و قربانی کرد. نباید با هر وسیله ای به هدف اقتصادی این صنعت رسید به نحوی که به قربانی کردن رسالت فرهنگی و تغییر معنوی جامعه منجر شود. اگر سینما علاوه بر رعایت قواعد اقتصادی، اهداف متعالیه را مد نظر بگیرد، هم به اهداف تربیتی خود خواهد رسید و هم با استقبال مخاطبین بسیاری مواجه خواهد شد. **فرجام سخندر پایان باید گفت راهکاری که در شرایط کنونی می تواند به صورت یک مسکن موقتی درد های ریشه ای سینما را تسکین ببخشد، نگاهی جدید به سینما، هنرمند و جامعه، تخصیص فرصت ها و منابع مالی میان همه سینماگر ها، فارغ از جدل های حزبی و سیاسی و همچنین اجازه ساخت فیلم هایی با مضامین متنوع و در ژانرهای گوناگون است که به رشد کمی و کیفی سینمایی کشور کمک فراوانی خواهد کرد تا در افقی فراتر و در ارتقاع سطح فرهنگی طبقات مختلف جامعه موثر واقع شود.منابع:- جمال امید. تاریخ سینمای ایران 1357-1279، تهران: روزنه.- مسعود محرابی. تاریخ سینمای ایران از آغاز تا 1357، تهران: فیلم.*اطلاع رسانیپژوهشم**9362**9131
21/06/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]