واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
حاشیه نشینی معضلی در بطن شهر
براساس آمار سازمان ملل در سال میلادی گذشته، 25 درصد از جمعیت ایران را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، این آمار در مازندران شکل بهتری به خود گرفته، بهطوری که میزان حاشیهنشینی در مازندران 21 درصد پایینتر از متوسط کشوری است.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان نوشهر، نقاط فقیرنشین شهرها که از امکانات رفاهی ضعیفی برخوردار هستند و دارای بافت فیزیکی زاغه، آلونک، کپر و ... بوده و معمولا در حاشیه شهرها ایجاد میشوند را در لفظ نقاط حاشیهنشین مینامند ولی در پس این تعریف لفظی، حاشیهنشینی نوعی «پادفرهنگ» است که براساس کنشها و واکنشهای معلول فقر مادی و به تبع آن فقر فرهنگی که دارای ارزشها، رفتار، تفکر و حتی گویش مختص به خود است، ایجاد میشود براساس آمار سازمان ملل در سال میلادی گذشته، 25 درصد از جمعیت ایران را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، این جمعیت 19 میلیون نفری در معرض کمبود امکانات، تاسیسات و خدمات شهری به سر میبرند. رشد ناموزون از لحاظ مکانی و جمعیتی، برنامهریزی در قبال خروج از وضعیت فعلی را دچار نقصان جدی کرده است و به اختلاف و شکاف فرهنگی و اجتماعی نقاط سکونت رسمی و حاشیهها بیش از پیش دامن میزنند. * حاشیهنشینی در چهار درصد جمعیت مازندران این آمار در مازندران شکل بهتری به خود گرفته بهطوری که میزان حاشیهنشینی در مازندران 21 درصد پایینتر از متوسط کشور بوده و تنها چهار درصد از جمعیت استان را شامل میشود ولی وجود بیش از 4 هزار هکتار بافت فرسوده شهری در مازندران و ازدیاد جمعیت روستایی که به کمبود منابع منجر میشود، زنگ خطر افزایش این آمار را به صدا در میآورد. وجه اشتراک مناطق حاشیهنشین علاوه بر تیر و تخته، مصالح نامرغوب و شباهتهای ظاهری دیگر، ارزشهای اجتماعی مختص به این بافت است که معلول کنشهای متفاوت این قشر در مقایسه با دیگر اقشار جامعه و به تبع آن رفتار متفاوت معلول شده در شرایط ذکر شده است. این رفتار در بیشتر موارد با فرهنگ غالب بر جامعه تضاد دارد که این تضاد، جدایی و در نهایت طرد شدن اجتماعی را به همراه دارد. حاشیهنشینی را نمیتوان صرفا پدیدهای دانست که در شرایط نابسامانی و ناکارآمدی سیاستهای بازار مستغلات کشور شکل گرفته است، بلکه مانند تمام پدیدههای اجتماعی، دارای ابعاد فرهنگی است که متشکل از شاخصههای مهاجرت روستاییان به شهرها برای دستیابی به موقعیت بهتر اقتصادی، روی آوردن به مشاغل کاذب، اهمیت ندادن به بهداشت فردی و جمعی، معمول بودن کار کودکان و ... است. * حاشیهنشینی حاصل توسعه نامتوازن حاشیههای شهر و آسیبهای اجتماعی آن پیرو منطق سببی نیست و شرایط حاکم بر حاشیهها، سبب ایجاد عوامل شکلدهنده آسیبهای اجتماعی از جمله روی آوردن به مشاغل کاذب، کودکان کار، ترک تحصیل کودکان، دزدی، تکدیگری و ... میشود. در مقاطعی مهاجرتهای بیرویه و هجوم روستاییان به کلانشهرها به دلیل توسعه نامتوازن و تمرکز غیرمنطقی فرصتها و امکانات رفاهی و اقتصادی در کلانشهرها و از طرفی برخوردار نبودن این شهرها از زیرساختهای مناسب و در مقاطعی دیگر جابهجایی قشر متوسط شهری به علل اقتصادی به حاشیه شهرها، به پدیده حاشیهنشینی دامن زده است. ولی با اینهمه باید توجه داشت قبول حاشیهها به عنوان مسکن و تحمل شرایط حاشیهنشینی در شهر و بازگشت نکردن به روستا، ناشی از نوعی تفکر بر پایه پادفرهنگی خاص است که در ارجحیت دادن بین سلامت حداقلی زندگی در روستاهای دور افتاده و حضور در حاشیه شهرها، زندگی در حاشیه شهرها را ترجیح دادهاند. * کوچ معلول دافعه روستایی و جاذبه شهری همچنین در شرایط کمبود منابع در روستاها، کوچ به حاشیه شهرها و اشتغال به مشاغل کاذب را بر ماندگاری و سازگاری با شرایط جدید روستایی ترجیح میدهند و این در شرایطی است که در بسیاری از موارد، بحث کوچ که معلول دافعه روستایی و جاذبه شهری است، نتیجهای ندارد. با توجه به این موارد، در تبیین دلایل شکلگیری حاشیهنشینی در بعد فردی باید این نکته را در نظر داشت که حاشیهنشینی دلایلی اقتصادی و فرهنگی داشته که این دو علت دارای رابطهای متقابل هستند. از علل اقتصادی و فرهنگی به طور مصداقی میتوان به فقر مالی و فقر فرهنگی اشاره کرد که فقر به معنای وسیع آن نقطه اشتراک این علل را تشکیل میدهد، لذا حاشیهنشینی را میتوان پیامد مجموعه فقرهای اجتماعی دانست. * ایجاد فرصت شغلی در روستاها و تلاش برای بازگرداندن حاشیهنشینان به موطن اصلی رفع این معضل با کارهای عمرانی امکانپذیر نیست و باید علاوه بر فراهم کردن شرایط رفاهی مانند منزل، آب آشامیدنی پاکیزه، سیستم فاضلاب استاندارد و ... لازم است تا در بعد فرهنگی نیز تلاشهای بسیاری صورت گیرد. برگزاری کلاسهای آموزشی با هدف توانمندسازی و تسهیل روند اجتماعی کردن حاشیهنشینان و بهطور مصداقی کلاسهایی درباره موارد بهداشتی، آموزش مهارتهای اقتصادی، آگاهی دادن در زمینه حقوق اولیه اجتماعی خود و آشنایی آنها با زندگی استاندارد و متعادل در حد کرامت انسانی میتواند در تحقق این مهم یاریگر باشد. ایجاد فرصتهای شغلی و رفاهی در روستاها و تلاش برای بازگرداندن حاشیهنشینان به موطن اصلی خود نیز در پیشگیری این پدیده بیتاثیر نیست. مانی محرابی ـ پژوهشگر و نویسنده مازندرانی انتهای پیام/ 86019/ر40
94/06/18 - 00:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]