واضح آرشیو وب فارسی:الف: بازی تاریخی اصولگراها در راند پایانی
محسن مهدیان، 17 شهریور 94
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۶
سرنوشت سیاسی اصولگرایان با تشکیل کمیسیون برجام و تداوم روند کنونی، بازی دوسر باخت است. این توافق در مجلس تصویب بشود و یا نشود برای اصولگرایان باخت تاریخی است.چرا؟اگر توافقنامه را تصویب نکنند به صراحت مقابل مردم قرار گرفتند. درست یا غلط در تاریخ ثبت می شود که اصواگرایان اجازه ندادند تحریم ها برداشته شود و مردم به رفاه برسند. اما اگر تصویب کنند، ماجرا بدتر است. جریان اصولگرایی خودش را در مقابل طرفداران اش قرار می دهد. پایگاه اجتماعی اصولگراها مدعی می شود که این همه نقدو نفی چه نتیجه ای داشت؟ "شما نیز با دولتی ها کنار آمدید پس شما هم باید پاسخگو باشید."بنابراین چه کنند؟در این رابطه دو مقدمه ضروری است.مقدمه اول؛۲ خط قرمز وجود دارد که اصولگراها باید آنرا مراعات کنند.اول اینکه مجلس نباید تصمیمی بگیرد که ایران در افکار عمومی نظام بین الملل، متهم به عهد شکنی و دبه درآوردن شود.دوم اینکه اصولگراها نباید به نحوی برخورد کنند که گویی نظام در بررسی برجام و تصمیم گیری درباره آن دوحاکمیتی رفتار کرده است. دنیا و افکار عمومی داخلی باید متوجه باشند که مجلس و دولت در رسیدگی به برجام همدل و متحد است.مقدمه دوم؛موضع اخیر رهبری درباره برجام در دیدار با اعضای مجلس خبرگان چطور تحلیل می شود؟ آیا نگرانی اخیر رهبری از سرنوشت تحریم ها، ناشی از متن توافق بود؟پاسخ منفی است. رهبری در این سخنرانی چندین بار صراحتا تاکید کردند که اظهارات مسوولین آمریکایی خلاف روند مذاکرات است. اولین نامه رهبر انقلاب در موضوع برجام نیز به همین مساله اشاره داشت; اینکه توافق به نحوی بررسی شود که راه را برای دبه کردن و مانع تراشی غربی ها ببندد. مواضع پیشتر رهبر انقلاب درباره برجام تایید این نکته است که نگرانی اخیر بیش از هر چیز مربوط به سخنان غربی هاست نه سند برجام. اما این نگرانی قابل برداشت است که توافقنامه دارای ابهاماتی است که هر طرف می تواند به نفع خود تفسیر کندو البته این ایراد اساسی برجام است.پس آخرین موضع رهبر انقلاب از توافق هسته ای، مربوط به تفسیر برجام بود نه خود برجام.با این دو مقدمه مجلس چه کند؟مجلس نیز باید مثل غربی ها تفسیر خودش را از برجام ارائه کند. در آینده آنچه رخ خواهد داد جنگ تفاسیر برجام است و سرنوشت این جنگ هرچه باشد به ضرر غرب است.اما به چه نحو؟اصولگرایان در مجلس باید برجام را تصویب کنند. اما نگرانی های خودشان از تصویب برجام را نیز برطرف سازند.به چه نحو؟ از طریق مشروط سازی یا فکت شیت؟خیر. اصولگرایان و کمیسیون برجام نباید تصویب توافقنامه را مشروط سازند. مشروط ساختن توافقنامه نتیجه ای شبیه رد توافق نامه دارد.چرا؟چون اگر آمریکایی ها مصوبه مجلس را رد کنند باز هم در افکار عمومی مجلس و اصولگراها مقصر تلقی می شوند.پس راه منطقی چیست؟مجلسی ها تفسیر مذاکره کننده گان هسته ای از برجام را قبول دارند. اختلاف با دولتی ها در سند برجام است. اصولگراها بدرستی می گویند آنچه در تفسیر شما از برجام وجود دارد قابل دفاع است اما ردپای این حرفها در سند مکتوب برجام وجود ندارد یا مبهم است.پس مجلس قرائت دولت از برجام را قبول دارد بنابراین همین تفسیر دولت را سند و تصویب کند.نتیجه چه می شود؟تلقی دو حاکمیتی از تصمیم گیری درباره برجام ایجاد نمی شود. غرب در مقابل کل نظام قرار می گیرد. همه نظام و همه گروه ها و همه نهادها و قوای سه گانه در این تصمیم شریک هستند.این تصمیم چه اثری روی پسا برجام دارد؟رهبر انقلاب به صراحت بر پسابرجام و موضوع نفوذ تاکید کردند. نفوذ یعنی چی ؟ به این فهم نفوذ دشمن بعد از برجام فرهنگی است و نه سیاسی و اقتصادی؟یعنی دشمن به دنبال نفوذ سیاسی و اقتصادی نیست؟خیر هست. همیشه بوده و الان نیز هست. اما آنچه پس از برجام اتفاق می افتد راه نفوذ را از حیث فرهنگی باز می کند.به تعبیر دیگر افکار عمومی پذیرای نفوذ غرب می شود و این نفوذ به واسطه تلقی غلط افکار عمومی از مناسبت داخلی با استکبار رخ می دهد؛ از این جهت گفته می شود نفوذ فرهنگی است.چه تلقی غلطی؟اینکه مردم تصور کنند بعد از برجام، آمریکا دیگر قابل اعتماد است. پس می شود در حوزه های دیگر نیز با آمریکا مراوده داشت. از جمله حضور مک دونالد در ایران.با این توضیح اثر تصمیم اصولگراها بر پسابرجام و مساله نفوذ چه خواهد بود؟اگر آمریکا تفسیر نظام یعنی مجلس و دولت را بپذیرد، هیبت استکبار در افکار عمومی داخلی و خارجی فرو خواهد ریخت و جابجایی قدرت در نظام سیاسی بین المللی به نفع ایران خواهد بود. همین امر عطش غربی سازی در داخل را کاهش می دهد.اما اگر آمریکا مخالفت کند، در داخل و خارج متهم به دبه کردن و عهد شکنی می شود که باز هم از حیث افکار عمومی اعتماد به آمریکا و غرب به شدت متزلزل می شود.بنابراین تصمیم اصولگراها در خط پایانی این پرونده سرنوشت ساز است. هم برای مردم و هم برای آینده سیاسی خودشان. هرچند صلاح انقلاب اولی بر منفعت جریانی و گروهی و حزبی است. اما بازی باخت باخت به برد برد تبدیل می شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]