تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837879125
تلاش برای معاش - مهران باهری*
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: تلاش برای معاش - مهران باهری* گوشه گوشه شهر کرمان مردانی تنها و منتظر ایستاده اند که نگاهشان به عبور خودروها و آدم های اطراف گره خورده، گویا روزی آنها در همین عبور و مرورهاست.
صدای ترمز و ایستادن خودروها را خوب می شناسند، چشمشان به راه است تا مگر کسی از راه برسد و آنها بدون توجه به خیلی از مسایل به سوی آن روانه شوند.در حالی که درد و رنج در چهره هایشان موج می زند بدون فوت وقت از راننده می پرسند کارتان چیست؟ و بعد بدون اینکه حتی پاسخ را بشنوند، می گویند من میام، میام هر چقدر خواستی بده. اینجا تلاش برای معاش حاکم است و دوستی و رفاقت معنا نمی دهد، همدیگر را هل می دهند زیرا شکم گرسنه تعارف و شوخی برنمی تابد.صبح یک روز تابستانی که برای گرفتن نان جلو یکی از ایستگاه های کارگران فصلی ترمز کردم، دور و بر خودروام پر شد از کارگرانی که سن و سال مختلفی داشتند از نوجوانان گرفته تا افراد پیر و سالخورده.دعوا بر سر اینکه چه کسی سوار خودرو صاحب کار شود و اینکه تا یار که را بیند و میلش به که باشد، همچنان ادامه داشت و سرانجام اکثریت با این باور که کارگران غیر ایرانی بهتر کار می کنند، کارگری را بر می گزینند که ایرانی نیست و اینگونه انتظاری دوباره جلو چشم هموطنان نقش می ببندد.آن روز وقتی نان گرفتم و به سمت خودرو برگشتم مردی میانسال با قد کوتاه که نداری، فقر و انتظار در چهره خسته اش موج می زد، کنارم آمد و از من پرسید کارگر می خوای؟ ناخواسته برای اینکه سر صحبت را با او باز کنم پرسیدم دستمزدت چند است؟گفت برویم تا در راه بگویم. گفتم نه الان بگو. نمی خواستم اذیتش کنم یا سر به سرش بذارم فقط می خواستم چند دقیقه ای با او هم کلام شوم و از دردهایش بپرسم؟ او که خودش را محمود معرفی کرد با سووال های پیاپی من از خودش اینگونه گفت که چند سال قبل در سانحه تصادف دچار عارضه مغزی شده است.وی که از نگاه و کلامش معلوم بود خیلی از دنیا دل خوشی ندارد ادامه داد: در اوان جوانی در یکی از بزرگراه های کرمان تصادف کردم و به کما رفتم بالاخره بعد از سه ماه به هوش آمدم و بعد از مدتی متوجه شدم که شغلم را که کار در یک شرکت خصوصی بود از دست داده ام، مدتی به دنبال کار همه جا را گشتم اما با در بسته روبرو می شدم، برای گرفتن مستمری و کمک به بهزیستی مراجعه کردم آنها هم گفتند شرایط عضویت را نداری، خودم را به هر دری زدم که کار کنم تا زن و بچه ام را از گرسنگی و بدبختی نجات دهم. سرانجام به بازوی خودم تکیه کردم و با امید به خدا آمدم ایستگاه کارگران فصلی و شروع به کار کردم.محمود می گوید: بعضی روزها کار هست ولی خیلی وقت ها تا ساعت 11 اینجا می نشینم و بعد دست خالی می روم.به گفته وی مردم بیشتر دوست دارند کارگران غیر ایرانی را برای کار ببرند.وی آهی کشید و گفت: کار ایرانی حق ایرانی است چرا کارفرماهای دولتی هم از خارجی ها استفاده می کنند؟حالا محمودها هر روز به انتظاری سخت از ایستگاه کارگران فصلی نظاره گر عبور و مرور خودروها هستند تا شاید یک نفر جلویشان بایستد و آنها برای یک بار هم که شده دست پر به خانه برگردند.* کارشناس ارشد جامعه شناسی
16/06/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها