پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849159975
حماسه مسلم؛داستان شهادت مسلم رسولی کناری در عملیات کربلای 4
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۳
دسترسیها قطع شده است.بعضیها کدهای بیسیم را از بین بردهاند اما هادی (10) کدها را نگه میدارد تا ببیند چه اتفاقی میافتد.با تنگتر شدن حلقه محاصره ، لحظه به لحظه تعداد نیروهای گردان کمتر میشود. امدادگرها مجروحان را با برانکارد از حجم سنگین آتش میگذرانند. بسیجی شهید مسلم رسولی کناری که در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید و بدن مطهرش پس از 29 سال به همراه 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 به وطن رجعت کرد دستمایهای شد تا حجتالاسلام حسین زکریایی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس داستانی را در مورد نحوه شهادت شهید رسولی و حوادث رخ داده در منطقه حضور این شهید بنویسد و در اختیار فرهنگ حماسه ایسنا قرار دهد. شلیک رگباری دوشکا امان همه را بریده است . دیگر جایی برای پیشروی نیست. - یحیی(1) کلاه کاموایی اش را میدهد بالا و گوشی را میچسباند به صورتش و هیجان زده فریاد میکشد. ! حاجی ! ... یحیی – حاجی ! حاجی !... یحیی صدای حاجی از آن سوی گوشی دل یحیی را آرام میکند: - یحیی جان بگوشم - حاجی ! بچهها پشت لونه موش زمینگیر شدن - موقعیت ؟ - پشت دژ ب شکل - مسئلهای نیست،الان خودم رو میرسونم خون تازه میدود تو رگهای یحیی و چشم میدوزد سمت نیزارها. قفسه سینهاش منقبض میشود. فکرش را نمیکند که به این سرعت حاجی خودش را برساند . حاجی با یک چشم بهم زدن در قاب چشمان یحیی و بچههای گردان یا رسول (3) (ص)جای میگیرد و لبخند روی لبهایشان مینشیند. حاجی در حالی که لباس غواصی به تن دارد دست بر شانههای یحیی میگذارد و آرام میگوید:مرد میدان ! خدا توفقیت بده،خوب گردانت عمل کرد و خط رو شکست . -یحیی سر بر میگرداند سمت بچه های گردان که همه چمپاتمه زدهاند و در انتظار دستورند،وچشم در چشم حاجی میگوید:حاجی جان ! من که کاری نکردم، این بچهها بودن که جانفشانی کردن. و با انگشت اشاره موضع دشمن را نشان میدهد. از سنگر روبرو شلیک رگباری دوشکا ، امان همه رابریده است ، حاجی در بین بچههای گردان خط شکن یا رسول (ص) چشم میگرداند و با صدایی رسا فریاد میزند:یا حسین ! کی میخواد بره کربلا ؟! یک آر.پی. چی زن زبردست میخوام که با یک موشک، سنگر رو ناکار کنه . محمدرضا (4) که تاحالا محو چهره حاج حسین شده بود از جایش کنده میشود و بلند داد میزند.یا حسین ! حاجی که جوان شجاع محله همتآباد (5) را میشناسد پاسخش را میدهد:یا حسین ! امانش نده. محمدرضا همانطور نشسته میرود و قدری از بچهها فاصله میگیرد. کمکهایش هم پشت سرش سلانه سلانه میروند.محمدرضا قد میکشد و دو پایش را از هم وا میکند.سرش را کامل میخواباند روی قبضه آرپی چی و سنگر روبرو را نشانه میرود، اما تعلل میکند . گویا منتظر دستور دیگری است . صدای حاجی در میان صدای رگباری دوشکا بلند میشود:بزن محمدرضا. محمدرضا که انگار منتظر امر حاجی باشد، یک یا حسین میگوید و شلیک میکند و سنگر مقابل گلوله آتش میشود. صدای تکبیر بچههای گردان فضا را پر میکند و همه به سمت دشمن یورش میآورند . @@@@@@@ @@@@@@@@@ @@@@@@@@ تا ظهر (6) جزیره ام الرصاص (7) زیرپای غواصها و خط شکنان کربلای چهار (8) خودنمایی میکند اما خورشید که به وسط آسمان میرسد، معادله تغییر میکند. عراقیها از همه طرف بچهها را دور میزنند. خبر آوردهاند . عملیات لو(9) رفته است و عراقیها منتظر بچهها بودند. کار از کار گذشته است. دور و بر بچههای گردان گله گله شعلههای آتش است که در آسمان رقصان بالا میرود و بچهها پشت سرهم شهید و مجروح میشوند.عدهای به سمت دشمن شلیک میکنند و عدهای دیگر میمانند تا این که چه پیش آید . غواصها و خط شکنان گردان یا رسول (ص) که آماده ورود به جزیره امالبابی بودند پشت دژ ب شکل زمینگیر میشوند . دسترسی ها قطع شده است.بعضیها کدهای بیسیم را از بین بردهاند اما هادی (10) کدها را نگه میدارد تا ببیند چه اتفاقی میافتد.با تنگتر شدن حلقه محاصره ، لحظه به لحظه تعداد نیروهای گردان کمتر میشود. مدادگرها مجروح را با برانکارد از حجم سنگین آتش میگذرانند. دردی عظیم بر چهره هادی مینشیند؛ دردی به اندازه تمام دنیا . دست روی صورتش میکشد . درد میدود توی دست راستش و تا آرنج تیر میکشد. باند پیچیده شده روی شصت دست راستش به اندازه یک توپ تنیس خودنمایی میکند. بیآنکه نگاهش را برگرداند ، به 17 نفری که باقیمانده اند با دست اشاره می کند و میگوید: بچهها جمع شوید. زخم انگشت شصت از فرط درد زق زق میکند، چشم میدواند به باند سفیدش که حالا خون قرمزش کرده است . وقتی سر بلند میکند میبیند بچهها دورهاش کردهاند. در میان خاکریزها و نیزارهای ساحل جزیره شعلههای آتش از هر سو زبانه میکشد . هادی نگاهش را بین بچهها میچرخاند: علی گیلانی ، مسلم رسولی،رحیم یزدانخواه،اسماعیل نجات بخش،علی قلینژاد،سید حسین صیادی،سید عباس حسینی و ... هزاران سوال در چشمانشان موج میزند و نگاهشان به لبهای ترک برداشته هادی خیره شده است که فرمانده چه می خواهد بگوید. التهاب به نقطه اوج میرسد. هادی روی پاهایش جابه جا میشود، دستانش را در سینه جمع میکند. کند و لب به سخن میگشاید:برادران من ! اینجا شاید خط پایان ما باشه و شاید دیگه نتونیم همدیگر رو ببینیم.بیایید به هم قول بدیم تا میتونیم بایستیم و مقاومت کنیم . همینطور که میبینید حلقه محاصره داره تنگتر و تنگتر می شه. اینجا از دو حالت خارج نیست ؛ یا به شهادت می رسیم ، یا پیروز میشیم.صحبت از اسارت نیست . حال بیایید وداع کنیم.شاید این وداع آخر ما باشه. بچهها خود را در آغوش یکدیگر رها میکنند . علی با سید عباس،هادی با سید حسین ،علی با اسماعیل،رحیم با سیدعباس و مسلم با سید حسین ، وداع مسلم با سید حسین از همه تماشاییتر است. پسرخالهها بغضشان میترکد و میزنند زیر گریه . مسلم سرش را روی شانه سید حسین فشار میدهد،شانهاش خیس میشود، اندکی بعد از هم جدا میشوند . سید حسین مچ دست مسلم را میگیرد، میلرزد و دوباره خودش را میچسباند به مسلم . همه طلب شفاعت میکنند و حلالیت میطلبند . هادی بچههای گروهان را با چینش جدید به سویی هدایت میکند و خودش به سوی دژ پا تند میکند. نور کور کننده خورشید چشمش را میزند یک آن صف عراقیهای مهاجم را روی خاکریز میبیند . رحیم (11) امانشان نمیدهد،با یک رگبار نفس گیر چندتایی را به درک واصل میکند و چندتایی خودشان را به عقب پرت میکنند. هادی تلاش میکند ضامن نارنجک را بکشد اما دست زخمیاش مانع میشود . از رحیم کمک میخواهد . رحیم ضامن نارنجک را میکشد و آن سوی دژ پرت میکند . ثانیهای بعد آن سوی دژ آتش به آسمان می رسد و اینگونه به ذهن می آید که عده دیگری به درک واصل شده اند . چشم که بر میگردانند عدهای دیگر به روی دژ برمیگردند، رحیم بازهم امانشان نمیدهد،این بار دو نفر خودشان را از تیررس خارج میکنند و پرت میشوند آن سوی دژ . گویا دستبردار نیستند . تا رحیم خشاب اسلحهاش را عوض کند ، آن دونفر روی دژ قامت راست میکنند . هادی خودش را میرساند و شلیک میکند اما رحیم رو به آسمان میرود و گوشه دژ پخش زمین میشود. نفس هادی در سینه حسب میماند.حرفهای دیشب رحیم به ذهنش هجوم میآورد : آقا هادی ! من فرزند شهید شدم . - چی میگی رحیم جان ؟! عمو نوروز (12) ؟! - آره آقا هادی ، بابام شهید شد. هادی اصرار کرد تا او پدرش را به عقب برگرداند اما او راضی نشد چفیهاش را روی بدن بی جان پدر کشید شیشه عطرش را درآورد و روی چفیه پاشید . اسلحه پدر را در دست گرفت و با بچههای گردان همراه شد . حالا بعد چندساعت هادی میدید که رحیم به پدر،برادر و خواهران شهیدش پیوست . خودش را به پیکر بیجان رحیم میرساند ، پیشانیاش به اندازه سکه کوچکی سوراخ شده است و رد باریکی از خون تا کلاه غواصیاش کشیده میشود . هادی میخواهد فریاد بکشد . انگار چیزی راه نفسش را بسته است.زورکی آب دهانش را قورت میدهد.صدای علی گیلانی (13) افکارش را به هم میریزد آخ ! باز گلوله خورد به شکمم . آخر این عراقیها از این شکم بیچاره من چی میخوان ؟! هادی چشم میگرداند و میخزد طرفش . گلوله مثل عملیات قبلی شکمش را دریده است . تازه زخم شکمش خوب شده بود وقتی متوجه شد عملیات در پیش است مستقیم از بیمارستان آمده بود گردان . هادی،علی قلینژاد و سیدعباس حسینی را فرا میخواند . - زود علی رو ببرید عقب. علی حرف هادی را قطع میکند:اگه قراره عقب بریم ، باهم میریم و اگر قراره بمونیم،همه باهم میمونیم . - علی جان ! اینجوری دووم نمیاری. این را هادی میگوید و علی پاسخ میدهد:مگه خودت نگفتی یا پیروزی یا شهادت . هادی کوتاه میآید.اگرچه میداند این زخم کاری،علی را از پا در میآورد اما چارهای ندارد . دستهایش را در هوا تکان میدهد و بچهها را به سمت دژ ب شکل فرا میخواند . همه کنار گونیهای سنگرهایی که روی سینه دژ ساخته شده است و بعنوان کمین دشمن از آن استفاده میشد پناه میگیرند . زمین گلی امالرصاص یک آن از بوسه گلوله و ترکشها آرامش ندارد ، مثل نقل و نبات گلوله میریزد و ترکشها ویژ ویژ کنان از کنار بچهها میگذرند.هادی نگاهی به جمع اندک بچهها میکند ، از همه آنها فقط سید حسین مانده بود و اسماعیل (14)و مسلم (15). سفیر گلولهای ممتد نمیگذارد به چیز دیگری فکر کند. از روی دژ کنده میشود و عراقیها را به رگبار میگیرد اما دیر شده است ، اسماعیل از کنار گونی سنگر قِل میخورد و روی زمین آرام و بیصدا نفسهایش قطع میشود . هادی به لبه دژ تیر تراش میزند تا عراقیها دوباره بالای دژ نیایند . تیرها لبه دژ را میتراشند و خاک آن در فضا پخش میشود . یک آن هادی خیز برمیدارد و با صدای دورگه ای جیغ میزند . حسین آقا (16) خیز برو. گلوله دوزمانه زودتر از کلام هادی به سیدحسین میرسد و پای او را میدرد و دردستش منفجر میشود . احساس بدی به هادی دست میدهد . نگاهش روی صورت معصومانه مسلم جاخوش میکند . گلوله گونه راست مسلم را شکافته و رد خون تا محاسنش کشیده شده است . قلب هادی به شدت به تپش میافتد . انگار میخواهد از قفسه سینه بیرون بزند . چارهای ندارد ! باید به سید حسین بگوید . خودش را به مسلم می رساند پیشانیاش را میبوسد و دستی به آرم مشکی حزبالله فریدونکنار که سمت راست پیراهن زرد رنگش جاخوش کرده است میکشد و آن را هم میبوسد و به سید حسین خیره میشود . - حسین آقا ! بیا اینجا،بیا میخوام چیزی رو نشونت بدم . - سید حسین پاهایش را روی زمین میکشد و خودش را به هادی میرساند.از شدت درد پا، لبش را میگزد . وقتی چشم به سمت گونیهای سنگر میگرداند چشمش به جسم معصومانه مسلم میافتد . میخواهد چیزی بگوید، اما اشکهای جاری بر گونهاش مانع میشود .خودش را روی جسم مسلم که حالابی جان افتاده است میاندازد.اشک چشمانش گونه چپ مسلم را خیس میکند. یاد چشمان نگران و دلواپس خالهاش میافتد . حسین آقا جان ! جان تو و جان مسلم ، مواظب پسرخالهات باش حالا سید حسین با صدایی آرام و لبهایی بیحرکت با مسلم نجوا میکند:مسلم جان من جواب خاله رو چی بدم . من بدون تو چه جوری از اینجا برم ؟! تیرهای سرگردان مانند دانههای تگرگ از بالای سرشان میگذرد . آفتاب هم گویا در غم شهادت این بچهها رنگ میبازد . سید حسین نگاه پرسندهاش را به هادی میدوزد . هادی سالهاست با سید حسین با نگاهش حرف میزند.چارهای ندارند . باید برگردند،مقاومت فایدهای ندارد . از دور صدای بچههای گردان مالک به گوش میرسد که باقی مانده گردانهای لشکر را به عقب میخوانند . آتش دشمن سبکتر شده است . سید حسین ساعت مسلم را از دستش در میآورد تا به یادگار با خود ببرد . با اشاره سر هادی از مسلم جدا میشود اما اشک امانش نمیدهد . دل کندن سخت است. اما چارهای ندارد. راه میافتد سمت اروند؛ ساحل شرقی جزیره. ناگاه صدای الله اکبر دسته جمعی،صدای گلولهها را محو میکند ، گویا هچ عراقی در منطقه حضور ندارد. هادی متعجب میشود . از یکی میپرسد:شما از کدام یگان هستید ؟ پاسخ میشنود :از تیپ قمر بنیهاشم (س) هادی در ذهنش مرور میکند ، چنین تیپی جزو عمل کنندههای عملیات نبودهاند نیروهای تیپ همچنان به جلو میروند و در نیزارها از چشم هادی پاک میشوند. هادی رد چشمهای سید حسین را دنبال میکند،هنور به مسلم خیره شده است . چشم به چشم او میاندازد و میپرد در بغلش . دلش آرام میگیرد؛ دل کندن سخت است ولی باید بروند . چاره ای ندارند ! یک بار دیگر میایستند و به هم خیره میشوند. چندثانیهای سکوت بینشان جاگیر میشود . سیدحسین از درد پا ، صورت درهم میکشد . قایقی لب آب اروند منتظرشان است. خورشید آرام آرام از لابه لای نیزارهای غرب جزیره ناپدید میشود. دقیقهای بعد با چرخش دسته موتورتوسط سکاندار ، قایق با غرش از ساحل جزیره کنده میشود و دل آب را میشکافد و به آن سوی اروند میرسد. در دل سید حسین طوفانی برپاست. به نخل کنار اسکله خرمشهر تکیه میدهد و سرش را بین دو زانو جا میدهد و شانههایش از اشک میلرزد . پانوشتها : 1) دکتر یحیی خاکی ؛ فرمانده وقت گردان یا رسول (ص) لشکر ویژه 25 کربلاوفرماندار شهرستان گرگان. 2) سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین بصیر ؛ قائم مقام لشکر ویژه 25 کربلا . 3) یکی از گردان های خط شکن لشکر ویژه 25 کربلا که ابتدای جنگ توسط سردار شهید حاج حسین بصیر تشکیل شد و در عملیات کربلای 4 جزو گردان های خط شکن عملیات انتخاب شده بود . 4) بسیجی شهید محمدرضا جهانگرد که در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید. 5) یکی ازمحله های قدیمی در شرق شهرستان فریدونکنار 6) ظهر عملیات کربلای چهار مورخ 65/10/5 7) جزیرهای در شرق بندر خرمشهر که منطقه اصلی و ورودی عملیات کربلای 4 بود و توسط رزمندگان تصرف شد. 8) یکی از عملیاتهای سپاه پاسداران بودکه در مورخ 65/10/ با رمز یا محمدرسول الله (ص)در منطقه ابو الخضیب عراق انجام شد اما متاسفانه به دلیل لو رفتن عملیات توسط آواکسهای آمریکایی با عدم موفقیت روبرو شد. 9) عملیات کربلای 4 قبل از آغاز لو رفته بود و عراقیها در انتظار ورود رزمندگان به داخل جزیره ام الرصاص بودند . 10) سردارهادی بصیر فرمانده وقت گروهان و گردان عاشورا لشکر ویژه 25 کربلا ( راوی خاطره ) . 11) بسیجی شهید رحیم یزدانخواه پنجمین شهید از خانواده یزدانخواه ( خدیجه و طوبی یزدانخواه) که در راهیپیماییها سال 57، به شهادت رسیدند. شهید نوروز علی یزدانخواه ( پدر خانواده ) شهید قربانعلی یزدانخواه ( فرزند خانواده ). 12) شهید نوروز علی یزدانخواه که در ابتدای عملیات کربلای چهار به 4 فرزند شهیدش پیوست. 13 ) بسیجی شهید علی گیلانی که در عملیات کربلای چهار به شهادت رسید . 14) بسیجی و معلم شهید اسماعیل نجاتبخش که در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید . 15) بسیجی شهید مسلم رسولی کناری که در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید و بدن مطهرش پس از 29 سال به همراه 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 به وطن رجعت کرد. 16) سرهنگ پاسدار سید حسین صیادی جانشین گردان عاشورا در زمان دفاعمقدس و پسرخاله شهید مسلم رسولی کناری(راوی خاطره). انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
یادواره شهدای "عملیات کربلای 2" برگزار شد
چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹ ۵۳ یک استاد حوزه و دانشگاه گفت پناهندگی در حریم شهدا بسیار قیمت دارد و شهید قلی پور نیز نمونه ای از این افتخار آفرینان است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه گیلان حجت الاسلام والمسلمین بی آزار تهرانی در یادواره شهدای عملیاتبازسازی عملیات «کربلای 4 » در همدان
جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸ ۲۴ معاون سیاسی امنیتی استاندار همدان خواستار برگزاری برنامههای گرامیداشت هفته دفاع مقدس به صورت مبتکرانه و هنرمندانه شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشحویان ایران ایسنا منطقه همدان محمد ابراهیم الهیتبار در جلسه ستاد استانی بزرگداشت هفته دفاع مقدس ادر عملیات پاکسازی مناطق غرب کشور؛ شهادت سید عبدالحمید حسینی
در عملیات پاکسازی مناطق غرب کشور شهادت سید عبدالحمید حسینی در عملیات پاکسازی مناطق غرب کشور از لوث مزدوران استکبار جهانی تعدادی زیادی از عناصر ضدانقلاب درهم کوبیده شده و تلفات سنگینی به آنها وارد آمد آفتاب ایلنا نوشت مسئولان قرارگاه منطقهای نجف اشرف غرب کشور از درهم کوبیدحذف کنندگان شعار«مرگ بر آمریکا» عملیات کربلای 5 را ندیدند
فارس نوشت عباس ایرانمنش ظهر امروز در یادواره شهدای دولت و 21 شهید شهرک شهیدباهنر زرند اظهار داشت کسانی که می گویند مرگ بر آمریکا نگویید کسانی هستند که کربلای پنج و شیمیایی و گلوله هایی که به بدن زرمندگان برخورد کرد را ندیدند وی بیان کرد جوانان ما چه گناهی داشتند که با تانک هبازسازی عملیات «کربلای ۴ »
به گزارش جهان به نقل از ایسناا محمد ابراهیم الهی تبار"در جلسه ستاد استانی بزرگداشت هفته دفاع مقدس اظهار کرد نسل جدید امام خمینی ره و شهدا را ندیده اند بنابراین باید با شیوه های جدید و مبتکرانه آرمان های امام خمینی ره و شهدا را به آن ها تفهیم کنیم وی با تاکید بر اینکهپیشمرگ های مسلمان کرد از جنس ایثار و شهادت هستند
محمد حسین رجبی در حاشیه برگزاری مراسم تشییع پیکر 17 شهید گمنام در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در سنندج اظهار داشت مسئولان باید بدانند که جایگاه و پایگاه کنونی آنها ثمره خون شهداست بنابراین باید در راستای آرمان های آنها که همانا اعتلای نظام اسلامی است حرکت کنند وی ادامه داد متاسفایادگار دوران دفاع مقدس: حذفکنندگان شعار«مرگ بر آمریکا» عملیات کربلای 5 را ندیدند
یادگار دوران دفاع مقدس حذفکنندگان شعارمرگ بر آمریکا عملیات کربلای 5 را ندیدندیادگار دوران دفاع مقدس گفت کسانی که میگویند مرگ بر آمریکا نگویید کسانی هستند که کربلای پنج و شیمیایی و گلولههایی که به بدن زرمندگان برخورد کرد را ندیدند به گزارش خبرگزاری فارس از زرند عباس ایرانمتلفات سنگین به مزدوران شرور استکبار جهانی طی یک عملیات پاکسازی/ شهادت یکی از رزمندگان اسلام
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از مرصاد قرارگاه عملیاتی نجف اشرف غرب کشور از پاکسازی برخی مناطق مرزی کرمانشاه از مزدوران استکبار جهانی و اشرار ضد انقلاب خبر داد بر اساس این اعلام روز گذشته با انجام عملیاتی برنامه ریزی شده تعدادی عناصر ضد انقلاب به هلاکت رسیدند و مقادیجانشین سپاه انصارالحسین(ع) همدان خبر داد بازسازی عملیات کربلای 4 در باغموزه دفاع مقدس همدان
جانشین سپاه انصارالحسین ع همدان خبر دادبازسازی عملیات کربلای 4 در باغموزه دفاع مقدس همدانجانشین سپاه انصارالحسین ع همدان از بازسازی عملیات کربلای 4 در باغموزه دفاع مقدس همدان خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از همدان سردار مظاهر مجیدی عصر امروز در ستاد استانی بزرگداشت هفته دفگردهمایی غواصان و خط شکنان آزاده عملیات های کربلای ۴ و ۵
دبیر فرهنگی هفتمین گردهمایی غواصان و خط شکنان آزاده عملیات های کربلای 4 و 5 روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا افزود این گردهمایی از 11 تا 13 شهریورماه سال جاری با شعار دیروز شهدای غواص امروز خط شکنان و غواصان آزاده رهسپاریم با ولایت تا شهادت برگزار خواهد شد احمد-