تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837608204




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حال و کار جهان خيالاتست


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حال و کار جهان خيالاتست
حال و کار جهان خيالاتستشاعر : اوحدي مراغه اي نظري کن که: اين چه حالاتست؟حال و کار جهان خيالاتستنقش او باژگونه بيني از آبهر چه هست اندرين جهان خرابيا خود اين‌ها به خواب ميبينيتو هم اينها در آب مي‌بينيگريه شادي و خنده غم، دريابماتمت سور باشد اندر خوابزانکه او را بخواب مي‌بينيزنگي است آنکه گفته‌اي چينيدر جهان هر کسي و حاصل اورخ زنگي مبين، ببين دل اوبه زر و مي که تيره باشد و تنگدل زنگي که او ندارد رنگروشنش دار روي و مي‌بين فاشبه سپيد و سياه غره مباشچون بميري تمام دريابيتا چنين زنده‌اي تو در خوابيبه چنين راز ره تواند بردهر که پيش از اجل تواند مردپيش داننده باد باشد، بادهر چه را نيست بر خرد بنيادور تني آش و آب و نان ميجويگر تو جاني، غذاي جان ميجويخفته و بي‌خبر به دست آييپرخوري زين شراب، مست آييخوردن گاو کرد و خفتن خرآنکه آمد ز راه عقل بدرمار او هر دمي به سوراخيدست او هر دو روز بر شاخيپشتش از بار خرزه خم گرددروغنش در چراغ کم گرددتا که از دردشان فرو ميردهر دمي دلبري همي گيردنام اين قوم خود نداني بهمرگ ازين نوع زندگاني بهياري از روشنان چرخ طلبچه وفا خيزدت ز يار جلب؟وز جلب جز خرابه دهليزيحاصل از يار نيست جز تيزيعرض و مال و زرش مباح شدهمرد کناس مستراح شدهبجزين خورد و خفت حالي هستعقل را روي در کمالي هستروي اين راز بر تو پنهانستتا زبان تو اين و فعل آنستسر به سوي غضب کشد بازتچون که شهوت شود هم آوازتببرد خشم حلق جانت رابر فروز غضب روانت راشهوتت مغز جان تباه کندغضبت روي دل سياه کندکام خويش از عروس جان بردارغضب و شهوت از ميان برداررايگانش مده،که پاره‌ي تستنطفه‌اي را که پشتواره‌ي تستزود اندر مشيمه‌اي ريزياين چنين نطفه را تو برخيزيبدر آيد ستوده فرزنديبود اندر مشيمه يک چنديز آتش و آب باز دارندشچند روزي به ناز دارندشنوجواني شود سگالندهپس از آن همچو سرو بالندهبه زن و بچه پاي بند شودآتش شهوتش بلند شودمن و مايي ز خويش بر سازدسر و ريشي دروغ بترازدشهوتش موش در جوال کشدغضبش حلق در دوال کشداين چنين تا به حالت پيريميرود چون سگان زنجيريبستن پا و دست فرمايدضعف شستش نشست فرمايدزحمت دختر و پسر گرددمدتي اينچنين به سر گرددهمه در قصد مال و جانش همزن ازو سير و بچگانش همبرود زين سراي بوالهوسانبه دعاي خود و دعاي کسانبر سر حفره‌اي دوانندشزود بر تخته‌اي نشانندشبه سر مال او فراز آيندبنهندش به خاک و باز آيندبه شبي جمله را بپردازندخانه را غارتي در اندازندآن فغاني که: از چه زود نمرد؟اين حسابي که: چند مظلمه برد؟خواجه در دام و گفتگوي از دمگور پر مار و خانه پر کژدمکه بگو: تا ترا خداي که بود؟بر سر آيند مالکانش زودچون سخن را جواب نتوانددر سالش کشند و درمانددر شب اولش بسوزانندآتش خشم بر فروزانندنهلندش دمي به يوسيدناينچنين تا به وقت پرسيدنبه چکار آيد آن و اين چکند؟بودن و رفتن چنين چکند؟دين و دنيي چنين زيان کردندجاهلاني که کار نان کردندبهر چيزي که زود بگذاريچند ازين رنج و چند ازين خواري؟چون نشان سمک نداني و طيزمرغ و ماهي چه ميکشي در دير؟سر خود را به دردسر چه دهي؟مهر خود را به مهر زر چه دهيغم اوخور، چو ميکني کاريدر نگر تا: کجاست غم‌خواري؟بر ستم پيشگان شکست‌آوردل درماندگان به دست آورحالتي هست و شرح خواهم دادبجزين گفتها که کردم يادليک سرمايه‌ي سعادت بودگر چه آن جمله عرف و عادت بوداين سعادت طلب تواند کردچون مدب شود به آنها مردراه را بر تو کرده‌اند آسانپيش ازين سالکان و غواصانبچه نوع از جهان برون رفتند؟راه ايشان ببين که:چون رفتند؟روز راحت مبين و شب مغنوگام بر گامشان نه و ميرونتوان رفت جز به رنج و عناکين طريق رياضتست و فناترک دنيا بکن، که آسان شدگر دلت زين سخن هراسان شد
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن