-
حال و کار جهان خيالاتستشاعر : اوحدي مراغه اي نظري کن که: اين چه حالاتست؟حال و کار جهان خيالاتستنقش او باژگونه بيني از آبهر چه هست اندرين جهان خرابيا خود اينها به خواب ميبينيتو هم اينها در آب ميبينيگريه شادي و خنده غم، دريابماتمت سور باشد اندر خوابزانکه او را بخواب ميبينيزنگي است آنکه گفتهاي چينيدر جهان هر کسي و حاصل اورخ زنگي مبين، ببين دل اوبه زر و مي که تيره باشد و تنگدل زنگي که او ندارد رنگروشنش دار روي و ميبين فاشبه سپيد و سياه غره مباشچون بميري تمام دريابيتا چنين زندهاي تو در خوا