تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834814559
دوست دارم هر سال در2 تئاتر بازي كنم
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دوست دارم هر سال در2 تئاتر بازي كنم
نویسنده : سپيده آماده
محسن كيايي كه مخاطبان رسانه ملي او را با سريال پردهنشين و اهالي سينما او را با فيلمهاي سينمايي خط ويژه و عصر يخبندان ميشناسند، اين روزها علاوه بر حضور بر پرده نقرهاي سينماها با فيلم سينمايي عصر يخبندان، در صحنه تئاتر هم با نمايش «پپروني براي ديكتاتور» حضور پيدا كرده است. به بهانه حضور او پس از ساليان دراز بر صحنه تئاتر و همچنين اكران عصر يخبندان گفتوگويي با وي داشتهايم.
آقاي كيايي! چه شد كه در روزهاي شلوغي پروژههاي سينمايي و تلويزيوني، سر از تئاتر در آورديد؟
راستش شروع كار من در مقوله بازيگري از صحنه تئاتر بوده است، از همان دهه 70 و چند سالي در اين عرصه حضور داشتم،اما بعد از آن شرايط مهيا نشد. در يكي دو سال اخير هم چند پيشنهاد تئاتري داشتم اما به دليل همزماني با پروژههاي سينمايي و تلويزيوني از يكسو و نبود متنهاي مناسب از سوي ديگر در آنها حضور پيدا نكردم تا اول امسال كه خوشبختانه متن «پپروني براي ديكتاتور» به من پيشنهاد شد، متن را خيلي دوست داشتم، در نهايت كار را آغاز كرديم و اين روزها چند هفتهاي از اجراي عموممان در سالن استاد ناظرزاده كرماني ايرانشهر گذشته است و خوشبختانه با استقبال خوبي از سوي مخاطبان روبهرو شدهايم و ركوردهاي خوبي را هم ثبت كرديم.
از كاراكتر «ونسان» پپروني براي ديكتاتور بگوييد.
«پپروني براي ديكتاتور» قصه يك مهماني خانوادگي در قشر متوسط فرانسه را روايت ميكند كه قابل تعميم به مردم كشورهاي مختلف هم است. اين مهماني به افتخار فرزند آينده ونسان است. مهماني در منزل خواهر ونسان با بازي ژاله صامتي برگزار ميشود و نقش همسر خواهر من هم بر عهده خسرو احمدي است. ما يك دوست خانوادگي داريم كه از سالهاي كودكي با او همبازي بوديم با بازي پژمان جمشيدي كه در مهماني حضور دارد. اين مهماني با شوخيهاي ونسان آغاز ميشود. ونسان آدم شوخي است كه دوست دارد همه را دست بيندازد و به سخره بگيرد. مهمترين گره داستان نام بچه است، اينكه ونسان مدعي است ميخواهد نام فرزندش را آدولف بگذارد، بر گرفته از نام آدولف هيتلر كه آن بلاها را بر سر كشور فرانسه آورده است، در صورتي كه اين يك شوخي بزرگ است. كاراكتر شوهر خواهر ونسان در برابر اين تصميم موضع ميگيرد و داستان از اينجا آغاز ميشود و درگيريها بالا ميگيرد و مسائلي در اين خانواده رو ميشود كه هيچ كس از آن خبر نداشته و در واقع مهماني از يك شوخي آغاز و به يك فاجعه ختم ميشود.
تأثير طبقه اجتماعي در مراودات جامعه مدرن چقدر در ارتباطات ميان كاراكترهاي نمايش دخيل بود؟
متن اين نمايش چهار سال پيش در فرانسه نگاشته شده و در طول اين سالها بارها اجرا شده است و فيلم سينمايياش هم ساخته شده است كه نمايش برگرفته از آن فيلم سينمايي است. نمايش از جامعه امروز فرانسه سخن ميگويد. درباره لايه زيرين روابط اجتماعي، مسائلي كه در ميان آدمها مطرح نميشود و ميماند، مسائلي كه اگر رو شود اتفاق عجيب و غريب ميافتد، دروغ و نوع رفتاري كه در اجتماع وجود دارد و باعث ميشود كه روابط به سمت فروپاشي احتمالي خانواده پيش برود. اين نمايش روايتگر ديكتاتور دروني است كه در وجود همه آدمها وجود دارد. ديكتاتوري كه باعث ميشود زير بار خيلي از مسائل نرويم و به دنبال منافع خودمان باشيم.
مسئله ديكتاتوري فردي كه ميفرماييد، زماني كه با فردگرايي جامعه مدرن هم همزماني پيدا ميكند، پررنگتر هم ميشود.
دقيقاً همين طور است.
استقبال مردم از نمايش چطور بوده و همچنين بازخوردهاي مردمي كه شايد پيش از اين شما را تنها در پروژههاي سينمايي و تلويزيوني نديدهاند.
خدا را شكر نمايش ما با استقبال خوبي روبهرو شده است و از همان روز اول تا به امروز روزي نبوده كه سالن ما با انبوه مخاطبان روبهرو نباشد. خيليها بازي من را پيش از اين در عرصه تئاتر نديده بودند و من را با بازيهايم در سينما و تلويزيون ميشناختند، خدا را شكر با بازي در اين نمايش بازخوردهاي مثبتي داشتهام. من هم تمام تلاشم را به كار گرفتم تا بتوانم از پس نقشم بر بيايم و اميدوارم كه اين اتفاق افتاده باشد. خيلي دوست داشتم كه بار ديگر به صحنه تئاتر باز گردم و اميدوارم اين نمايش فتح بابي باشد و بتوانم سالي يك يا دو تئاتر روي صحنه داشته باشم.
دقيقاً پيش از اجراي نمايش شما «ليلي رشيدي» همين متن را با نام «اسم» به روي صحنه برد، تفاوتهاي اين دو نمايش را در چه ميبينيد؟
من نمايش «اسم» خانم رشيدي را ديدم، خيليها گفتند چرا اين نمايشنامه را پشت سر هم در يك سالن اجرا رفتهاند در صورتي كه تواتر در تمامي دنيا مانند برادوي و تئاترهاي فرانسه هم وجود دارد و شما ميبينيد كه چهار سالن كنار هم همزمان مثلاً نمايش هملت را اجرا ميروند. برداشتي كه ما از نمايشنامه داشتيم با برداشت خانم رشيدي متفاوت بود، آنها وجوهي از نمايشنامه را ديدند كه با وجوه مورد توجه ما متفاوت بود. مطمئناً جذابيت همين مقام مقايسهاي است كه ايجاد ميشود. يكسري از مخاطبان اجراي ما را دوست دارند و عدهاي ديگر اجراي خانم رشيدي را و اين تحليلهاي متفاوت از يك نمايشنامه واحد است كه كار را جذاب ميكند.
«ونسان» ي كه شما بازي كرديد با «ونسان» آقاي معجوني چه تفاوتي داشت؟
«ونسان»ي كه من بازي كردم خيلي برونگراتر است و احساساتش را بيرون ميريزد و كلاً نوع نگاه ما به نمايشنامه با نوع نگاه خانم رشيدي متفاوت بود. ما وجوه كمدي كار را بيشتر ديديم و پررنگش كرديم و در نتيجه نمايش ما كمديتر است. من «ونسان» را اينگونه ديدم و بازي كردم و آقاي معجوني به آن گونهاي ديدند و بازي كردند. در صورتي كه من«ونسان»ي كه آقاي معجوني بازي كردند را هم خيلي دوست داشتم، يك ونسان آرام كه زير زيركي كارهايش را انجام ميدهد و اوضاع را به هم ميريزد اما «ونسان»ي كه من بازي كردم خيلي بيروني است و كارهايش را انجام ميدهد و مسئول به هم ريختن مهمانيهاست. اين دو در كنار هم دو «ونسان» متفاوتي را شكل دادهاند.
برسيم به نقش آفرينيتان در فيلم «عصر يخبندان». سعيد «عصر يخبندان» پسر جواني است كه ميخواهد حق خود را از برخيها كه به زعم خودش حقش را خوردهاند بگيرد و به همين دليل به قول خودش طرح فروشي ميكند.
ناراحتي سعيد از قانونهاي ناعادلانه است، مانند طرح ترافيك و خدمت سربازي. مثلاً ميگويد:«من نميخواهم دو سال از عمرم را تباه كنم و خدمت بروم» يا درباره طرح ميگويد:«اگر قانون طرح ترافيك گذاشتهاند چرا ميفروشند اگر به فروختن است، خب پس من هم طرح ترافيك ميفروشم و آن هم به روش خودم.» مشكل سعيد با افراد نيست، سعيد طبقهاي كه در آن زندگي ميكند را پذيرفته و بر اساس قواعد آن طبقه زندگي ميكند اما بعضي از كاراكترهاي داستان مانند اميرحسين طبقهشان را قبول نكردهاند و به همين دليل هم است كه به فنا ميروند. سعيد يكسري قواعد اخلاقي براي زندگي خودش دارد، كار خودش را خلاف نميداند و در برابر افردي كه اعتياد دارند ميايستد، دوستش را به كمپ ميبرد و روي پل با معتادان درگير ميشود و در ديالوگي به دوستش ميگويد:«اين چه كاري است كه در عوضش به تو 20 ميليون پول ميدهند، اين كار، كار خلاف است.» سعيد آدم شريفي است و شايد شرايط جامعه باعث شده كه به اين راه كشيده شود اما در مجموع آدمي است كه ميتواند گليم خود را از آب بيرون بكشد.
فيلم «عصر يخبندان» در عين تلخ بودن اما لحظات شادي را هم براي مخاطبان رقم زد، مانند سكانسهايي كه خود شما در آن حضور داشتيد.
به نظرم اين مسئله به دليل لحن فيلمهاي مصطفي است، در «خط ويژه» و «ضد گلوله» هم همين اتفاق ميافتد. لحن فيلمهاي مصطفي مثل زندگي است، در عين حال كه دريك سكانس شما را غمگين ميكند در سكانسي ديگر ميتواند بخنداند، دقيقاً مانند خود زندگي كه ما صبح ممكن است ناراحت باشيم اما شب به دليل اتفاقي بخنديم. به همين دليل فيلمهاي مصطفي در لبهاي راه ميرود كه نه جدي است نه كمدي يا هم جدي است هم كمدي. اين موضوع در بازي من هم نمود پيدا ميكند. در يك سكانس از فيلم ميبينيم كه سعيد به نوع در كردن مردم از طرح ميخندد، اما دو سكانس بعدش ميبينيم كه روي پل آن درگيريها اتفاق ميافتد.
خودتان نقشهاي كمدي را بيشتر دوست داريد يا جدي؟
براي من تفاوتي ندارد و دوست دارم كاراكتري كه بازي ميكنم كاراكتر درستي باشد. به نظر من كاراكتر درست كاراكتري است كه در عين حال هم بتواند مخاطب را بخنداند و هم متأثرش كند. شايد شرايط به گونهاي بوده كه غالب نقشهاي من تا به امروز كمدي و طناز بوده اما هر دو گونه را دوست دارم.
ريتم تند يكي از مهمترين مؤلفههاي «عصر يخبندان» بود، مؤلفهاي كه در جزء به جزء اثر مشهود است و از نكات تحسين برانگيز آن هم است، اين ريتم چه تأثيري در نحوه بازي بازيگران داشت؟
ريتم تند فيلم از فيلمنامه كار آغاز شد و پس از آن در زمان دكوپاژ ادامه پيدا كرد، در انتها پس از پايان فيلمبرداري و هنگام تدوين هم بايد اين ريتم ادامه پيدا ميكرد. سيستم زندگي ما در اين دوره به سمت ريتم تند حركت كرده و ما ديگر آدمهاي گذشته نيستيم و ميبينيم كه مخاطبانمان هم ريتم كند را دوست ندارند. به همين دليل ما دوست داريم با ريتمي متناسب با زندگي آدمهاي اين روزها قصه را روايت كنيم.
بازيگرداني و كارگرداني كار چطور بود؟
ما از «بعد از ظهرسگي سگي» يك تيم هستيم كه در همه كارها اكثرمان حضور داريم. به نظر من مصطفي فيلم به فيلم بهتر ميشود، مصطفي بازي را خوب ميشناسند و خيلي خوب ميتواند بازيگرانش را هدايت كند و به فيلمنامهاي كه مينويسد اعتقاد دارد و به همين دليل در اجرا موفق است.اميدوارم اين روند موفقيتآميز ادامهدار باشد.
حضور اين همه ستاره چه پشت صحنهاي را براي «عصريخبندان» رقم زده بود؟
عموماً پشت صحنههاي پروژههاي ما، پشت صحنههاي خوبي هستند و فضاي كاري عاري از هرگونه تشنج است و اميدوارم اين اتفاق ادامه پيدا كند و اين بازميگردد به يكدستي افراد پشت صحنه.
از عالم نويسندگي چه خبر آقاي كيايي؟
يكي دو تا طرح دارم كه براي نويسندگي دادهام و يك فيلم سينمايي هم نوشتم كه در مرحله بازنويسي قرار دارد اما اين مدت خيلي درگير بازي شدم و سه چهار روزي است كه فيلم سينمايي بيست و سه روز هم تمام شده است، زمان چنداني براي نوشتن نداشتم اما اگر طرحهايم تصويب شود، تصميم به نوشتنشان دارم.
از نقشتان در فيلم «بيست و سه روز» مهدي گلستانه بگوييد.
«بيست و سه روز» يك فيلم ملودارم اجتماعي است كه دو تا بازيگر مرد دارد، آقاي فروتن و من كه برادر هستيم. داستان فيلم در يك مهماني اتفاق ميافتد. آقاي فروتن 23 روز در عسلويه كار ميكند و يك هفته به تهران ميآيد و در طول داستان يك هفتهاي كه در تهران است با به دنيا آمدن فرزندش متقارن ميشود و در جريان اين تولد اتفاقاتي ميافتد و يكسري مسائل رو ميشود كه زندگي آنها را با چالش روبهرو ميكند. كار، فيلمنامه رواني دارد و اين مسائل من را ترغيب كرد كه در كار حضور داشته باشم.
برنامههاي بعديتان چيست؟
در حال حاضر تا 20 شهريور در ايرانشهر اجرا دارم و پس از دريافت مجوز ساخت پاراتزيت مصطفي كيايي، سر اين كار ميروم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]
صفحات پیشنهادی
یکبار موش غذای بازیگرانم را دزدید/ شرایطِ بد سالن اصلی تئاترشهر
حمیدرضا نعیمی در گفتگو با مهر یکبار موش غذای بازیگرانم را دزدید شرایطِ بد سالن اصلی تئاترشهر شناسهٔ خبر 2896318 - جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰ ۲۳ هنر > تئاتر حمیدرضا نعیمی نویسنده و کارگردان تئاتر با ابراز خرسندی از افتتاح پلاتوهای مجموعه تئاتر شهر عنوان کرد وضعیت سالن اصلی مجموهیرو: نکونام سال های خوبی در اسپانیا داشت/دوست دارم دوباره به ایران برگردم
هیرو نکونام سال های خوبی در اسپانیا داشت دوست دارم دوباره به ایران برگردم فرناندو هیرو چهره دوست داشتنی رئالی ها به سوالات خبرنگارن پاسخ داد آفتاب این بازیکن حرف های جالبی زد و گفت دوست دارد دوباره به ایران بازگردد بازیکنان ایران از آمادگی بدنی بازیکنان شما بسیار متعجب بودندمسایل زیر ساختی تئاتر در سال تئاتر رفع می شود
معاون هنری وزیر ارشاد مسایل زیر ساختی تئاتر در سال تئاتر رفع می شود تهران-ایرنا- معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین پایانی هفدهمین جشنواره نمایش های سنتی با اشاره به این که امسال را وزیرارشاد سال تئاتر نامید گفت سعی درمسایل رفع زیر ساختی تئاتر گذاشتیم و در حوزه نمای«شمشیر تاریکی آخرین جنگاور» بهترین بازی سال شد بهترین بازی های رایانه ای ایرانی مشخص شدند
شمشیر تاریکی آخرین جنگاور بهترین بازی سال شدبهترین بازی های رایانه ای ایرانی مشخص شدندبازی شمشیر تاریکی آخرین جنگاور به عنوان بهترین بازی سال و همچنین بهترین بازی موبایلی سال انتخاب شد و غزال زرین این بخش را از آن خود کرد به گزارش خبرنگار فارس شامگاه روز گذشته آیین اختتامیه پنساختمان قدیمی اداره تئاتر تخریب میشود/ بازسازی از سال آینده
مدیرکل هنرهای نمایشی به مهر گفت ساختمان قدیمی اداره تئاتر تخریب میشود بازسازی از سال آینده شناسهٔ خبر 2898389 - شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۳ ۳۸ هنر > تئاتر مدیرکل هنرهای نمایشی درباره وضعیت بازسازی ساختمان قدیمی اداره برنامههای تئاتر اظهار کرد که با انجام بخشی از مراحل اداری ممجیدی: دوست دارم جوانی پیامبر را هم بسازم
مجیدی دوست دارم جوانی پیامبر را هم بسازم مجیدی گفت همانطور که بارها گفته ام سعی ما این بوده با این فیلم وفاقی را در جهان اسلام به وجود آوریم چرا که معتقدیم پیامبر ص متعلق به گروه خاصی نیست بلکه برای تمام مردم دنیا است به گزارش فرهنگ نیوز انتظار 8 ساله سینمای ایران برای دیدنمجیدمجیدی: دوست دارم فیلم جوانی و میانسالی پیامبر را نیز بسازم
مجیدمجیدی دوست دارم فیلم جوانی و میانسالی پیامبر را نیز بسازم مجیدی گفت همانطور که بارها گفته ام سعی ما این بوده با این فیلم وفاقی را در جهان اسلام به وجود آوریم چرا که معتقدیم پیامبر ص متعلق به گروه خاصی نیست بلکه برای تمام مردم دنیا است به گزارش نامه نیوز انتظار 8 ساله سینبازیگر 32 ساله سینما درگذشت
دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۱ ۵۳ علی طباطبایی بازیگر جوان سینما و تلویزیون درگذشت به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا این بازیگر ساعاتی پیش به دلیل ایست قلبی دارفانی را وداع گفت سید علی طباطبایی فرزند سید کمال طباطبایی تهیه کننده سینما و تلویزیون متولد 1362 در تهران بود که به فیلم سالعلیرضا نظیفکار: دوست دارم برای تیم شهرم بازی کنم
به گزارش "دی اسپورت" علیرضا نظیفکار در این رابطه گفت من اول فصل با تیم مس کرمان قرارداد امضا کرده بودم البته قبلش هم خیلی دوست داشتم که به داماش بیایم و دلم برای بازی کردن در عضدی و مقابل آن همه هوادار تنگ شده بود اما متاسفانه هیچ جوابی از باشگاه نشنیدم و باشگاه هم دبازیگر 50 ساله نقش دختر 25 ساله را بازی میکند!
بازیگر 50 ساله نقش دختر 25 ساله را بازی میکند شهرزاد کمالزاده گفت با احترام به توانایی بازیگرانی که همواره حضور تأثیرگذاری در آثار سینمایی هستند باید بگویم برخی که درحال حاضر در سن مثلاً 50 سالگی به سر میبرند در نقش دختر 25 ساله ظاهر شده اند شهرزاد کمالزاده در گفتوگو با-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها