واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «تعبير وارونه يك رؤيا» به شعور مخاطب حمله ميكند
نویسنده : محمدتقي فهيم
به نظرم اين سريال «تعبير وارونه يك رؤيا»ي آقاي جيراني را ميتوان از جنبههاي مختلف مورد نقد قرار داد. در مجموع اين سريال به لحاظ فرم و ساختار از كار قبلي فريدون جيراني يعني سريال «مرگ تدريجي يك رؤيا» نهتنها حركتي رو به جلو نيست بلكه كاري به مراتب عقبتر از آن است. در اين سريال جيراني نتوانسته مخاطبان يا علاقهمندان به آثارش را با اثري روبهرو و مواجه كند كه نهتنها خاطره آن سريال(مرگ تدريجي...) را زنده كند، بلكه حتي لحظات ماندنيتري را برايشان رقم بزند! بنابراين از اين منظر سريال «تعبير وارونه يك رؤيا» كاري عقبماندهتر محسوب ميشود. اما به لحاظ موضوع و مضمون و رويكردهاي به روز جامعه خودمان و نيز سياستهاي بينالمللي و نقش مخرب كشورهاي بيگانه در داخل كشورمان يك اثر قابل تأمل و قابل دفاع است. به نظرم جيراني به موقع و شايد نسبت به خيليهاي ديگر كه در اين زمينه كوتاهي و حتي كمكاري كردند، اتفاق خوبي را رقم زد و هم به سراغ موضوع جذاب و پركششي رفته بود و هم اينكه به طرح يك مسئله مهم كشورمان يا به قول داريوش ارجمند كه به طور مرتب در اين سريال تكرار ميكرد و ميگفت: «اين مسئله گره خورده با منافع ملي است»، رفته بود، اتفاق كمي نيست و خوب هم توانسته بود كه قصه پرپيچ و خمي را طراحي كند و به پيش ببرد؛ از طرفي ديگر يك جوري نسبت به سربازان گمنام امام زمان(عج) كه همان نيروهاي امنيتي كشورمان هستند و بدون نام و نشان حافظ آرامش و امنيت كشورند، اداي ديني كرده و گوشهاي از اين تلاش را به نمايش گذاشته بود. اين بخشهاي كار به نظرم قابل دفاع بود اما در عين حال و از اواسط سريال يا به نوعي بخش يك سوم پاياني آن به نظرم ميآيد تا قسمتي اين رويكرد خوب دچار اغتشاش در منطق و باورپذير بودن شده بود. مثلاً اوايل سريال تا ميانههاي سريال همه چيز خوب است و از جايي كه به اصطلاح كار وارد اَكت ميشود يا به تعبيري ديگر وارد دل ماجرا ميشود و آنجايي كه رودررويي و مواجهه بين نيروهاي امنيتي كشورمان با جاسوسان موساد صورت ميگيرد، مخاطب با شگفتيهايي مواجه ميشود و تعجب ميكند كه نويسندگان فيلمنامه و شخص جيراني چطور اينقدر مخاطبان را دستكم گرفته و در ارائه نقشي پختهتر از اين مأموران، كوتاهي و قصور كردهاند؟! واقعيت اين است كه در برخي جاها ما دچار اين حس ميشديم كه چرا اينقدر با بلاهت يا به تعبيري تقليل يافتهتر، چقدر سادهانگارانه به قضيه نگاه شده است؟! من فكر ميكنم شايد جيراني به دليل اينكه خواسته مأموران امنيتي سريالش باورپذيرتر يا اينكه شبيه به مردم عادي نمايش داده شوند، آنها را دچار اشتباه و در مسير قصه فيلم دچار خطا ميكند و نقاط عطفي ايجاد ميكند كه به طور مثال با اشتباه سر تيم روبهرو است! ولي به نظر ميرسد كه چنين اشتباهات و اتفاقاتي در چنين مأموريتهايي جبرانناپذير و حتي نابخشودني تلقي ميشوند! اين جنبههاي سريال از جمله بخشهايي است كه همه مخاطبان را در بخشهاي پاياني اين سريال دچار بهت و حيرت كرده بود! خصوصاً در بخشهايي كه مأموران امنيتي به كشور ارمنستان ورود ميكنند، خيلي آبكي بود يا به تعبير بهتر آقاي جيراني «بشكه آب» را به سريال بسته بود! بعد از آن هم اتفاقات محيرالعقولي رخ ميدهد كه هيچ عقلي نميتواند آنها قبول كند و بپذيرد! من فكر ميكنم قسمتهاي پاياني سريال به شدت قابل نقد است و بايد پرسيده شود كه چطور يك سريالي خوب كليد ميخورد اما در قسمتهاي پاياني آن، كار به جايي ميرسد كه اثر به شعور مخاطب حمله ميكند و نيروهاي امنيتي به شكلي كاريكاتوري و شبيه پلنگ صورتي رفتار ميكنند؟! در درامهاي جدي مخاطب توقع دارد كه قهرمانان آن كاريكاتوري نباشند و وجاهت، قوت و قدرت خودشان را حفظ كنند نه اينكه با شخصيتپردازي سست و مسئلهداري كه ريشه آنها معلوم نيست، به نمايش درآيند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]