واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
هنر و دنیای عشق سرعتها فیلمها هر روز سریعتر میشوند و کوتاهتر. صحنههای اکشنی که بسرعت به هم وصل میشوند و حتی فرصت فکر کردن را از ما میگیرند. سرعت در موسیقی امروز هم بسیار شدت گرفته است، اغلب موسیقیهای امروز را قطعههای 2 دقیقهای شلوغ و سریع تشکیل میدهد که شعرها در آنها کمتر با کشش و تأکید خوانده میشود.
خالقان این آثار اغلب می گویند انسان امروز وقت شنیدن و دیدن چیزهایی را که زمان زیادی می گیرد، ندارد. دیگر کسی رمان چند جلدی نمی خواند و می گوید وقت خواندن داستان کوتاه دو سه صفحه ای را دارد و نمی تواند برای ادبیات مفصل و پر از کلمات و جمله های توصیفی وقت بگذارد. همه دنبال اصل موضوع هستند، در صورتی که شاید موضوع اصلی در هنر در همان کشش ها و تأکیدات و کلمه و جمله های توصیفی باشد. با نگاهی به تاریخ هنر در خواهیم یافت که بهترین ها آنهایی هستند که احتیاج به وقت گذاشتن و زمانی قابل توجه دارند. کسی نمی تواند از جنگ و صلح و آناکارنینا (تولستوی)، بینوایان (ویکتور هوگو)، ابله و جنایت و مکافات (داستایوفسکی)، غرور و تعصب (جین آستین)، کلیدر (محمود دولت آبادی) و... اپراهای موتزارت، قطعات تکان دهنده باخ و بتهوون و فیلم های سه ساعته و موقر جان فورد بگذرد. همه این شاهکارهای هنر نیاز به زمان و آهستگی دارند و زندگی سریع نمی تواند از آنها پر شود. این میل به هنر سریعی که زود به نتیجه می رسد از همان اهمیت مقصد می آید، که در جایی برتر نسبت به مسیر نشسته است، دیگر کسی به کیفیت زندگی نمی اندیشد و تنها کمیت آن را بیشتر می کند. هنر به همین میزان بالا رفتن سرعت، نقشی هر چه کمتر در زندگی پیدا کرده و دارای جایگاهی گذرا و مصرفی در زندگی ما شده است. آیا نمی شود با این اهمیت یافتن سرعت، آن هم با حالتی جنون آسا و غیرقابل تأمل نتیجه گرفت که انسان «عصر سرعت» بی فرهنگ شده است؟ فرهنگ نوعی توجه به حالات درونی و معنوی است. در هیچ یک از ادیان الهی سرعت در عبادت و انجام امور معنوی توصیه نشده است، در مقابل توجه و تأمل و بریدن از زمان توسط همه ادیان توصیه شده است. انسان معاصر با بحران های زیادی روبه روست که سرعت در همه آنها به عنوان یک روش اصلی حاکم است. در جهان سرعت یافته، فیلم ها دیگر با دیالوگ های زیبا و به یادماندنی، نماهای زیبا و طولانی و شخصیت هایی عمیق و تأثیرگذار ساخته نمی شوند. کتاب ها دیگر برآمده از توجه و تجربه نیست بلکه تنها لحظاتی کوتاه بین کارهای دیگر را پر می کند و برای همین دیگر یک زندگی را بازنمایی نمی کند. حالا دیگر آگهی های بازرگانی چند ثانیه ای و تابلوهای نه چندان جذاب آویزان در خیابان های شلوغ و دودآلود همه ارتباط ما با هنر شده است. تازه در این تابلوها و اگهی ها و جمله های کوتاه آنچه دیده نمی شود زیبایی است بلکه بیشتر هدف و مقصود مورد توجه قرار می گیرد. درست شبیه اتفاقی که برای اخبار افتاده که سرعت در روایت شدن آنها جای صحت و امانت را گرفته است. بحران فرهنگی بشر امروز بحران سرعت کوری است که همه نادیدنی ها و فکرها و توجه ها را پنهان کرده است. سهراب شکیب - جام جم
 
شنبه 7 شهریور 1394 ساعت 07:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]