واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
اشتغال زنان؛ جبر یا اختیار «زنان شاغل» این یک مفهوم بسیار تاملبرانگیز است که وقتی به جمعیت شهرنشین نگاه کنید، میگویید فقط بخش اندکی از جامعه بانوان شاغل است و این شاغلان نیز اغلب در مشاغل خدماتی متمرکز هستند، اما زنان شاغل به این آمار خلاصه نمیشود.
با آن که آمار دقیق زنان شاغل در کشور ما حدود 15درصد است ولی فعال شمردن زنانی که سال هاست در زمینه های کشاورزی، دامپروری، صنعتی و صنایع دستی خانگی در اقصی نقاط کشور پیوسته در حال کار هستند به این آمار تا حد قابل ملاحظه ای می افزاید. این زنان حتی دستمزد روزانه یک کارگر ساده را نیز ممکن است دریافت نکنند و در هیچ آمار اشتغالی شمرده نشوند. اما به جبر نیاز خانواده شاغل هستند و همزمان مادر، خانه دار و همسر دار نیز به شمار می روند بی این که کاری که می کنند چنان که شایسته است مورد تکریم قرار گیرد و در حساب و کتاب های بیمه و بازنشستگی به شمار آید. تنور زندگی گرم است شاه جهان، بانوی سالمندی است که در طالقان او را دیدم. این بانوی 72 ساله با ساختن تنورهای دست ساز برای اهالی روستا، زندگی کوچک دو نفره خود و همسر ازکارافتاده اش را می چرخاند. وقتی از او درباره بیمه، مستمری و بازنشستگی می پرسم، می گوید: بیمه روستایی داریم، اما بازنشستگی و اینها ندارد. شوهرم گوسفند داری و باغداری می کرد. از کار افتاده که شد، سهم بچه ها را داد که برای خودشان بکارند و زندگی کنند. آنقدرها نبود. در حد یک باغچه به هر کس رسید. حال من مانده ام و او. نمی توانم دست نگاه کن کسی باشم. تا چهار ستون بدنم سالم باشد دست پیش کسی دراز نمی کنم. کسی هم نیامده بگوید: یک عمر در این مملکت خدمت کردید بیایید حالا بازنشسته شوید که ما بگوییم نه ممنون. من تنور درست می کنم، ادویه صحرایی جمع می کنم و میوه خشک می کنم و به مردمی که اینجا می آیند می فروشم. و شاه جهان، بانوی سالخورده کوهستان طالقان تنور زندگی اش را این طور گرم می کند بی آن که در جمعیت شاغلان باشد و کوچک ترین مزایایی به او تعلق گیرد. یک دست و هزار هندوانه مریم اما بانوی شاغل دیگری است که می تواند به بازنشستگی امیدوار باشد و بیمه هم دارد. حتی بیمه خویش فرما. این خانم 45 ساله می گوید: اخیرا دندان هایم را درست کرده ام به مبلغ 5/4 میلیون تومان. برای من که یک عمر کار پشت میزی داشته ام و به دفتر و مانیتور چشم دوخته ام حالا یک جفت چشم درست داشتن انتظار زیادی است. برای درست کردن آن هم می گویند باید 10 میلیون تومان بدهم. بیمه 400 هزار تومان برای دندان می دهد و یک میلیون تومان برای چشم. بقیه اش حقوق چند ماه من است که باید برود در جیب متخصصان. البته چنین ارقامی برای سلامت خانواده بسیار سنگین است و من حتی رویم نمی شود به همسرم بگویم از شکم بچه ها بزن و این پول را برای من کنار بگذار. در نتیجه خودم بار این هزینه ها را تنهایی به دوش می کشم. از طرفی خرج و مخارج خانه هم هست. همیشه بوده. کسی نمی گوید بیا پولت را در خانه خرج کن، اما اگر یکی دو بار پولی که در خانه مصرف می کنم حذف شود لحن همسرم و حتی بچه ها عوض می شود. همسرم همیشه احترام مرا دارد، اما بارها هم مستقیم و غیرمستقیم گفته است که پولی که من درمی آورم مهم نیست و حق ندارم در مورد آن صحبت کنم. انگار یک چیز یواشکی است که باید زیر میزی رد شود! نمی دانم چرا این طور است. از آن طرف باید بگویم در ازای کاری که در خانه می کنم با محبت از خانه داری و همسرداری کم نگذاشته ام و باز با محبت همه آنچه را درآورده ام خرج خانه کرده ام. روزهایی بوده که حس می کردم با یک دست دارم هزار هندوانه برمی دارم و با وجود این که شاغل بودم، بیکار فرض می شدم که مثل یک زن خانه دار باید بچه ها را می بردم و می آوردم و به درس و مشقشان هم رسیدگی می کردم و در انجمن اولیا و مربیان هم شرکت می کردم. همه اینها برای یک زن شاغل خیلی زیاد است چنان که برای مرد شاغل هم زیاد است، اما کمتر کسی با محبت همه اینها را دیده و دست مرا گرفته و همیشه با چهره های متوقعی برخورد کرده ام که بدرفتاری کودکانم را ناشی از اشتغال من دانسته اند و کارم را با اکراه نگریسته اند، اما هرگز از پدرشان نمی پرسند که چقدر برای خانواده ات وقت می گذاری. دوست دارم از همسر زنان شاغل بپرسم دوست داشتید جای آنها بودید. تغییر نقش ها، ثبات فرهنگ منیره رنجبر، کارشناس امور زنان و خانواده در مورد مشکلات زنان خانه دار می گوید: آنچه جامعه ما با آن مواجه است چند وجه دارد. یک وجه سنتی در جامعه روستایی که زن و مرد نقش اشتغال زن را در مزرعه و خانه پذیرفته اند، گرچه همچنان تعدد نقش های زن بسیار است و تمام توقع یک بانوی تمام وقت خانه دار نیز از او وجود دارد. در این خصوص نیاز است که نهادهای حمایتی به نوعی مادران روستایی را حمایت کنند. مهد های روستایی رایگان که هزینه آن از طرف دولت تقبل شود، بیمه های فراگیر و قرار دادن بازنشستگی و مستمری برای زنان کشاورز، دامدار و شاغل در صنایع کوچک خانگی می تواند باری از دوش این زنان بکاهد. دوره های آموزشی برای خانواده می تواند مردان روستا را نیز آماده پذیرش نقش هایی در خانه کند به نحوی که زندگی توام با سلامت و شادی را تجربه کنند. رنجبر می گوید: نوع دیگر نقش های متعدد زنانه در شهر ها دیده می شود. جایی که تنگناهای ناخواسته اقتصادی و خواسته های جدید اجتماعی و روانی زنان را به بازار کار آورده است. اما همچنان در بسیاری از خانواده ها در مورد زن و نقش های او به صورت سنتی و کلیشه ای قضاوت می شود. چنان که بدون توجه به 8 ساعت کار زن در بیرون از خانه همچنان او را مسئول تمام کارهای منزل می دانند در حالی که با یک توافق در خانواده می توان بخشی از درآمد خانواده (هم زن و هم مرد) را به کمک گرفتن از سرویس های نظافت اختصاص داد و بخشی را برای مهد کودک کودکان و بخش دیگر کار را عادلانه قسمت کرد. ماندانا ملاعلی - چاردیواری (ضمیمه دوشنبه - روزنامه جام جم)
 
چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 16:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]