واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: چند روز پيش واشنگتن پست به وضعيت آموزش در ايران پرداخته و با اشاره به توسعه قابلتوجه آموزش عالي در ايران طي سالهاي اخير، اصل بودن مدرك تحصيلي براي كار و ازدواج را از نكات منفي اين عرصه برشمرده و با استناد به اينكه پاياننامه و مدارج پيشرفته در ايران به صورت غيرقانوني خريد و فروش ميشود، به اين نتيجه رسيد كه در اين كشور آموزش به يك كالا تبديل شده است؛ موضوعي كه با توجه به افزايش شديد كمي دانشگاهها و درجا زدن كيفيت آنها قابل تأمل است.
به گزارش تراز ، «ميدان انقلاب در قلب تهران واقع شده و تنها چند متر با در اصلي دانشگاه تهران فاصله دارد. اين ميدان كه نقش مهمي در جريان پيروزي انقلاب اسلامي داشت، اكنون به بازار فروش كالاهاي مختلف تبديل شده است. در بين كتابفروشيها و ميوهفروشان، شما ميتوانيد كتابهاي ممنوعه، دي ويديهاي غيرمجاز، مواد مخدر و الكل و اگر نياز داشته باشيد، پاياننامه كارشناسي ارشد هر رشتهاي كه ميخواهيد را در طول كمتر از يك ماه تهيه كنيد.»اين بخشي از گزارش واشنگتن پست از يكي از فرهنگيترين خيابانهاي پايتخت ايران است كه در ادامه آورده «خريد و فروش غيرقانوني پاياننامه و مدارج پيشرفته نتيجه منطقي و هرچند ناخوشانيد تبديل آموزش به كالا در ايران است. دانشجوياني كه به ديگران بابت نوشتن پاياننامه پول پرداخت ميكنند، تفاوت چنداني با آنهايي كه مدارك تحصيلي را از دانشگاههاي خصوصي و دولتي كسب ميكنند، ندارند. آنها اين كار را ميكنند تا در بازار كار و ازدواج سخت كشور كه در آن داشتن مدرك تحصيلي اصل اساسي موفقيت محسوب ميشود، بتوانند دوام بياورند.»
سيستم رنجور آموزش و پرورش
اين يك حقيقت است كه وضعيت آموزش در ايران با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم ميكند و گواه اين ادعا همين بس كه در هر دولتي، وزير آموزش و پرورش و وزير علوم، تحقيقات و فناوري يك پاي ثابت مجلس براي استيضاح شدن هستند.
وقتي از همان دوره ابتدايي، دانشآموزان با انواع سيستمهاي آموزشي روبهرو ميشوند و والدين براي ثبتنام فرزندانشان با دهها مدل مدرسه اعم از دولتي و نيمهدولتي و دولتي مردمي و غيرانتفاعي و دولتي آزاد و. . . مواجه ميشوند، ميشود پيشبيني كرد در دانشگاهها چه ميگذرد و خروجي اين سيستم به بازار كار چه خواهد بود.
همين چند روز پيش بود كه معاون وزير آموزش و پرورش از وجود 4 هزار و 500 پروژه آموزشي نيمهتمام در كشور خبر داد.
اين در شرايطي است كه با وجود مدارس كپري در برخي نقاط كشور، مرتضي رئيسي با اشاره به اينكه درباره مدارس كپرنشين اگر گزارشي دريافت كنيم حتماً نسبت به ساخت كلاس آموزشي اقدام ميكنيم، گفته بود: «نسبت به رفع كپرنشيني در تمامي نقاط كشور اقداماتي انجام دادهايم اما اين پديده بيشتر به مهاجرت جمعيت بازميگردد.»
رقم 4هزار و 500 پروژه آموزشي نيمهتمام از ميان 5 هزار و 400 پروژه نيمهتمام در كشور آنقدر تأسفبار است كه نشود در موردش حرف زد.
معاون وزير آموزش و پرورش با اعلام اين آمار و با بيان اينكه با بهرهبرداري از پروژههاي نيمهتمام 40 هزار كلاس درس به فضاي آموزشي كشور افزوده ميشود، تأكيد كرد: «سيستم گرمايشي بسياري از مدارس نيز از محل اين اعتبارات تأمين ميشود.»
در دانشگاهها باز است
اگر از مدارس به سمت دانشگاهها حركت كنيم به آمار و ارقام ديگري ميرسيم. در سطح آموزش عالي ديگر خيلي از محل تحصيل و دانشگاه حرف نميزنند و اين محصلين و دانشجويان هستند كه بيشتر به چشم ميآيند.
هم اكنون دانشگاههاي ايران به وضعيتي رسيدهاند كه هر كس اراده كند ميتواند روي صندليهاي آن و پاي درس اساتيد بنشيند. ديگر كنكور آن غول هفتسر دهه 60 و 70 نيست اما در عوض شهريههاي دانشگاهها كاري كردهاند كه هر دانشآموزي به راحتي اسم خود را دانشجو نگذارد.
هرچند 4. 5 ميليون دانشجوي ايراني تنها 5 درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، اما آمارها نشان ميدهد كه بيش از نيمي از جمعيت 18 تا 24 سال كشور در دانشگاه ثبتنام كردهاند كه اين رقم براي دستيابي به هدف رسمي 60 درصد تا سال 2025، آمار خوبي محسوب ميشود. از ميان دانشجويان، بيش از 85 درصد براي ادامه تحصيل، شهريه پرداخت ميكنند.
اين هزينه چه در دانشگاههاي شبانه، چه در پيامنور و چه در دانشگاه آزاد كه با دارا بودن يكي از بزرگترين نظامهاي دانشگاهي جهان حدود 200ميليارد دلار دارايي دارد، فشاري مالي به دانشجو و خانوادهاش وارد ميكند. همه اين آمارها بدان معناست كه پدر و مادرهاي ايراني سالانه بيش از 3 ميليارد دلار براي فرستادن فرزندانشان به دانشگاه هزينه ميكنند.
رشد بيحساب و كتاب مراكز آموزشي
واشنگتن پست با گريزي به يك دهه قبل مدعي شده «ايران كمتر از 10 سال پيش، كشوري با آمار بالاي ترك تحصيل در دوره دبيرستان و تعداد كمتري دانشجو بود. در سال 84، كمتر از نيمي از جمعيت 14 تا 17 سال ايران در سطح دبيرستان ثبتنام شده بودند كه اين رقم به بالاتر از 34 درصد جمعيت شهري نميرسيد. حدود يك ميليون نفر نوجوان يا به دليل ثبتنام ديرهنگام يا به دليل رد شدن در سالهاي قبل، در سطح درستي كه بايد در دبيرستان ثبتنام ميشدند، ثبت نام نشده بودند. نام بيش از 2. 4 ميليون دانشآموزي كه بايد به دبيرستان ميرفتند، اصلاً در سيستم آموزشي ثبت نشده بود.»
بي شك از حدود سالهاي 1384 و با رشد آموزشهاي از راه دور و پارهوقت عرضه با تقاضا در آموزش عالي ايران هماهنگ شد. رشد مراكز آموزش عالي خصوصي و دولتي كه از اين سال شروع شده بود در سال 92 در شرايطي به اتمام رسيدكه قابل توجه بود.
رشد بيسابقه آموزشهاي از راه دور و دانشگاههاي پارهوقت از حدود 383 هزار مورد در سال 84 به 1/1 ميليون مورد در سال 91 گواه اين رشد ناگهاني است.
بر همين اساس واشنگتنپست تحليل كرده: «براي اولين بار در تاريخ مدرن ايران، هركس كه بتواند شهريه تعيين شده را پرداخت كند، ميتواند به دانشگاه برود. آمارهايي كه در تابستان امسال منتشر شد تأييد ميكند كه به جز برخي رشتههاي خاص، در اكثر رشتهها شانس صددرصدي براي پذيرش در دانشگاه وجود دارد. براي رشتههاي رياضي، كه تعداد صندليهاي خالي بيش از تعداد داوطلبان است، اين رقم بيش از صددرصد است.»
به هر حال در برابر افزايش كمي مراكز آموزش عالي همگان معتقدند كه كيفيت آنها به جز چند دانشگاه بزرگ و معتبر چندان تعريفي ندارد؛ موضوعي كه باعث شده پاياننامهها به راحتي خريد و فروش شوند و مدارك پولي ارزش تحصيل را پايين بياورد.
منبع: جوان آنلاین
زمانبندی انتشار: 3 شهر 1394 - 11:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]