واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: نوعروس از زندگی در انباری فرار کرد جامعه > خانواده - روزنامه ایران نوشت: یک تازه عروس وقتی فهمید قرار است در یک انباری زندگیاش را آغاز کند راهی دادگاه ونک شد تا از همسرش جدا شود.
دوسال از نامزدی سوگل و مهبد گذشته بود که سرانجام دختر جوان از وضعیت آشفته به ستوه آمد و از شوهرش خواست تا هرچه زودتر برای اجاره خانهای مناسب اقدام کند اما هربار مهبد شانه خالی می کرد و طولانی شدن دوران عقد این زوج جوان دردسرساز شده بود.
سوگل 21 ساله در حالی که روبهروی قاضی شعبه 268 دادگاه ونک ایستاده بود گفت: 3 سال پیش در مسیر مدرسه با مهبد آشنا شدم با پیشنهاد ازدواجش غافلگیر شده بودم و به همین خاطر تصمیم گرفتیم ابتدا با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شویم و سپس خانوادههایمان را درجریان بگذاریم. مهبد 3 سال از من بزرگتر بود او در یک مکانیکی کار میکرد از اینکه میدیدم استقلال دارد و در این شرایط خودش کار میکند حس خوبی داشتم مدتی از آشنایی ما گذشت و به هم علاقهمند شدیم او جریان را با خانواده اش در میان گذاشت و آنها به خواستگاریام آمدند. ابتدا هردو خانواده مخالف این ازدواج بودند و میگفتند ما برای هم ساخته نشدهایم و سنمان برای تشکیل زندگی کم است اما وقتی با اصرارهای ما روبهرو شدند دیگر مقاومتی نکردند و مراسم نامزدی و عقدمان را برگزار کردیم.
دراین مدت شرایط سختی داشتم از سویی همسر مهبد بودم و از سوی دیگر در خانه پدری زندگی میکردم و مشکلاتی داشتم هرچه به مهبد میگفتم زودتر خانه تهیه کند تا سرزندگی مان برویم امروز و فردا میکرد و به تعویق میانداخت تا اینکه دوماه پیش سرانجام گفت خانه را تهیه کرده و میتوانیم بقیه کارهای عروسی مان را انجام دهیم. وقتی متوجه این موضوع شدم از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم ولی بیخبر از اینکه بدانم قرار است در چه خانهای زندگی کنم.
این نوعروس گفت: وقتی میخواستم خانه را ببینم هربار بهانه میآورد و میگفت در دست تعمیر است و بگذار فعلاً کارهایمان را انجام دهیم خانه را هم میبینی من که خیال میکردم او میخواهد غافلگیرم کند وبرای زندگیمان تلاش میکند سراز پا نمیشناختم و تنها به دیدن قولنامه خانه اکتفا کردم. این دختر جوان ادامه داد: وقتی کارتهای عروسی را به فامیل دادیم و همه شرایط فراهم شد با اصرار من سرانجام خانه را نشانم داد. ابتدا خیال میکردم روبهروی یک ساختمان نوساز قرار میگیرم ولی وقتی با یک انباری روبهرو شدم شوکه شدم و سرم به دوران افتاد. سوگل با بغض به قاضی عموزادی گفت: همسرم به من دروغ گفته است او با احساسات و آبروی من بازی کرد و همه چیز را به مسخره گرفت من حاضر به تشکیل زندگی با مردی نیستم که با ترفند مرا نگه داشت.مهبد در ادامه صحبتهای همسرش گفت: من سوگل را دوست داشتم نمیخواستم او را از دست بدهم کارگر یک تعمیرگاه بودم و شب و روز برای او تلاش میکردم اما بیش از این از توانم بر نمیآمد، نمیخواستم با آبروی او بازی کنم فکر میکردم در عمل انجام شده قرار بگیرد همراهم میشود اما اشتباه کردم و به همین خاطر تصمیم گرفتیم به صورت توافقی از هم جدا شویم. قاضی حسن عموزادی با شنیدن صحبتهای این زوج جوان و به دلیل عدم سازش میان آنها حکم طلاق را صادر کرد.بنابر این گزارش، در ازای طلاق توافقی سوگل مهریه 14 سکه تمام بهار آزادی را به همسرش بخشید و به این زندگی کودکانه پایان داد. 17302
کلید واژه ها: طلاق -
سه شنبه 3 شهریور 1394 - 07:10:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]