واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: حکایت مَثَل «ما پوستین را ول کردیم اما...»
در باشگاه ضربالمثل امروز حکایت کوتاهی را از مَثَل «ما پوستین را ول کردیم، اما پوستین ما را ول نمیکنه» میخوانید...
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ضربالمثلهای فارسی را چقدر در مکالمات روزمرهمان به کار میبریم؟ نسل جدید چقدر در کنار تکیهکلامهای امروزی، ضربالمثلها و عبارات کنایهآمیز را به کار میبرند. شاید باید مثل تمامی امور فرهنگی دیگر برای بقای زبان فارسی، ادبیات منظوم و منثور کشورمان از سویی رسانهها و از طرفی دیگر خانوادهها آستین بالا بزنند و در اشاعه این ضربالمثلها سهم داشته باشند.
ضربالمثلها بخش با ارزشی از زبان را شکل میدهند که نشاندهنده اعتقادات و ارزشهای یک جامعه و فرهنگ هستند. استفاده بجا از ضربالمثلها باعث زیبایی کلام و درک بهتر پیام از سوی شنونده میشود.
مثلها و متلها گاه حاصل پند و عبرتها و تجربههای روزمره مردم یک سرزمین هستند. نتیجه داستانهایی که گاهی در حد افسانهاند و گاهی به حقیقت رخ دادهاند و زبان به زبان و دهان به دهان گشتهاند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به بیان حکایت کوتاهی از ضربالمثل «ما پوستین را ول کردیم، پوستین ما رو ول نمیکنه» میپردازیم.
***************************************
این مَثَل را معمولاً زمانی به کار میبرند که فردی به امید سود و منفعتی در کاری دخالت میکند و در آن گرفتار میشود. زمانی که دیگران به جهت پند و نصیحت به او میگویند که از این کار دست بکش، برای دفاع از خود میگوید: «ما پوستین را ول کردیم اما پوستین ما را ول نمیکند». حال باید دید حکایت این ضربالمثل چیست؟
میگویند که...
سیلابی از کوهستان در جریان بود و از رودخانهای میگذشت. مردی که از آن حوالی عبور میکرد، چیزی را در آب شناور دید. فکر کرد پوستینی در آب شناور است. خود را به آب انداخت تا آن را بگیرد و در بازار بفروشد. غافل از اینکه آنچه در آب شناور بود نه یک پوستین که یک خرس زنده گرفتار در آب بود.
از قضا خرس هم در آن گیرودار در آب دست و پا میزند تا به دست آویزی چنگ بزند و خود را نجات دهد. همین که مرد دستش را دراز کرد که مثلاً پوستین را بگیرد، خرس برای نجات جانش به او چسبید.
دیگرانی که دیدند سیل دارد مرد را با خود میبرد، گفتند: اگر نمیتوانی پوستین را بیاوری، ولش کن و برگرد.
مرد جواب داد: «بابا، من پوستین را ول کردم، پوستین مرا ول نمیکند.»
از آن پس کسی که به طمع به دست آوردن منفعتی خود را در ماجرایی وارد میکند که ربطی به او ندارد و در آن ماجرا گرفتار میشود، میگوید: پوستین را ول کردم، اما پوستین من را ول نمیکند.
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
«بادنجان دور قاب چین» ها را میشناسید؟
حکایت ضربالمثل «بند را آب دادن» را میدانید؟
حکایت ضربالمثل «از کوره در رفتن» چیست؟
ریشه ضربالمثل «تیری در تاریکی انداختن» چیست؟
لطفا «کاسه داغتر از آش» نشوید
«ستون پنجم دشمن» چه کسی است؟
«کفگیر به ته دیگ خورده» از کی باب شد؟
حکایت ضربالمثل «شستش خبردار شد» را میدانید؟
«از ریش به سبیل پیوند میزند»/ اندر حکایت کار بیهوده
آهسته که آسمان نداند/ در احوال رازداری
۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]