واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: حکایت ضربالمثل «بند را آب دادن» را میدانید؟
در باشگاه ضربالمثل امروز حکایت کوتاهی را از ضربالمثل «بند را آب دادن» میخوانید...
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مَثَل، به مثابه نمودی برجسته، در مجموعه هنر ملی جایی خاص را به خود اختصاص داده است. وجه مثبت و معتبر در تعریف مثل، آن خاصیتی است که موجب میشود تا کلامی در تداول عامه مقامی پایدار کسب کند. به عبارت صریحتر سخن منظوم و منثوری است که حامل پیامی مشخص است، وقتی اعتبار مَثَل را به دست میآورد که در گفتار مردم تکرار شود و کاربرد یابد (احمد پناهی سمنانی).
هر اندازه ملتی از تاریخ تمدن غنیتری برخوردار باشد، مثلهای بیشتری هم در آن رواج مییابد. دانستن مثلها گفتن و نوشتن را آسان میکند. چرا که این جملات کوتاه آسانتر بر دل مینشیند و مکالمه را کوتاه میکند. البته باید توجه داشت که مثلها را درست و بجا استفاده کرد.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به بیان حکایت کوتاه «بند را آب دادن» میپردازیم.
**********************************
میگویند که ...
در گذشته کشاورزان برای آبیاری زمینهای خود، بر روی رودخانهها به وسیله سنگ و چوب آببند میساختند، تا آب نهر و رودخانه به سمت زمینهای زراعیشان هدایت شود.
کشاورزان سعی میکردند تا جایی که امکان دارد آببندها را محکم و مقاوم بسازند. در صورتی که آببند مقاوم نبود، در جریان رودخانه کشیده میشد و آب آن را با خود میبرد.
در نتیجه آب رودخانه از طریق کانالهای تعبیه شده به سمت زمینهای زراعی نمیرفت و محصول و مزرعه آسیب میدید.
در چنین شرایطی کشاورزان برای نشاندادن ناراحتی خود از بیدقتی پیشآمده، به اصطلاح میگفتند: بند را آب دادند، یعنی بند را به دست آب سپردند.
ضربالمثل «بند را آب دادن» هم در حال حاضر زمانی به کار میرود که یک نفر با وجود تمام تاکیدات و اصرارهای طرف مقابل مبنی بر پنهان نگه داشتن یک موضوع و یک راز، از روی بیدقتی و بیتوجهی آن راز را فاش میکند. در این صورت میگویند: «فلانی بند را آب داد».
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
حکایت ضربالمثل «از کوره در رفتن» چیست؟
ریشه ضربالمثل «تیری در تاریکی انداختن» چیست؟
لطفا «کاسه داغتر از آش» نشوید
«ستون پنجم دشمن» چه کسی است؟
«کفگیر به ته دیگ خورده» از کی باب شد؟
حکایت ضربالمثل «شستش خبردار شد» را میدانید؟
«از ریش به سبیل پیوند میزند»/ اندر حکایت کار بیهوده
آهسته که آسمان نداند/ در احوال رازداری
درخت گردکان با این بزرگی، درخت خربزه اللهاکبر!
«شتر را خواستند نعل کنند، قورباغه هم پایش را بالا آورد»/ اندر احوال دخالت بیجا
۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]