واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
در سود و زیان مد و مدگرایی: همه آن چیزهایی که مد هست و نیست ممکن است شما هم از این که تا این حد، همه آدمهای دنیا اسیر مد هستند و در عین حال، رسانهها و نهادهای رسمی شاکی از آن، خسته شده باشید. بله، تناقض زندگی مردم و تبلیغات رسمی همواره گیجکننده است و این گیجکنندگی وقتی زیاد میشود، همه را خسته کرده و چیزی هم تغییر نمیکند.
وقتی اکثریت آدم ها تلاش می کنند مد را رعایت کنند و عقب افتاده ـ دست کم در پوشش و تزئینات زندگی خود ـ نباشند و در عین حال در و دیوار شهر را مد برداشته، چگونه می توان فهمید مدگرا بودن خوب است یا بد؟ چطور است که مد این همه مخالف دارد، اما همه خیابان ها از مغازه هایی که آخرین مدهای جهان را در معرض انتخاب افراد قرار داده اند، سرریز شده است؟ مد همه جا را گرفته و هر که دغدغه این را دارد که «چه بپوشم؟» با مساله مد درگیر است؛ اما مد از کجا آمد و چه شد که در زندگی ما چنین جایگاه عظیمی پیدا کرد؟ مد از کجا آمد مد محصول دغدغه انسانی است که از نیازهای اولیه گذشته است. به بیانی دیگر، مد محصول رفاه است. پیر گیرود، مردم شناس و زبان شناس فرانسوی می نویسد: در جامعه ای که فوران محصولات مصرفی، این محصولات را از کارکرد اولیه شان (محافظت و تغذیه) دور کرده باشد، مدها نقش بسیار مهمی پیدا می کنند و آشکار است که مثلا کراوات، اتومبیل و مبلمان، فقط نشانه هایی دال بر موقعیت اجتماعی افراد است. به همین دلیل مد هم نشانه بالا رفتن استاندارد زندگی افراد است و هم نشانه استانداردسازی زندگی های مختلف؛ یعنی به همان میزان که شأن اجتماعی و منزلت ایجاد می کند، این شأن و منزلت را یکسان و هم شکل می کند. تا اینجا هیچ یک از این کارکردهای مد در سطح جامعه و در زندگی روزمره ما منفی و ناکارآمد نیست، انسان هایی شیک و زیبا با ظواهری فکر شده و باسلیقه، با استانداردهایی بالا در زندگی و رفاهی بالاتر از سطح ضروریات، رو به مد می آورند و این که این مدگرایی در سطح جامعه افزایش پیدا می کند، نشانه آن است که مردم هر چه بیشتر مرفه، با سلیقه و به روز می شوند. به همین دلیل، مد در جوامع شهری و توسعه یافته و در شرایط صلح و پایداری معنی دار می شود. در جامعه ای توسعه نیافته و ناپایدار که مدام در تزلزل است و مسائلی اولیه همچون امنیت، خوراک، پوشاک و مسکن در حد نامتعادل و نابسامانی قرار دارد که آدم ها توان فراتر رفتن از آن را ندارند و به چیزهایی دیگر همچون منزلت و زیبایی فکر نمی کنند، مد موضوعیت ندارد. آیا همه مدگراها مرفه هستند؟ نه، همه مدگراها مرفه نیستند. افراد زیادی با لباس هایی بی کیفیت و تقلیدی که تنها شبیه سازی شده اند، مد را تکرار می کنند. در میان آنها، جز مصرف کنندگانی ضعیف و آسیب پذیر چیزی دیگر نمی بینید. جامعه یا طبقه ای که مرفه نیست، اما میل دارد شبیه مرفهین لباس بپوشد، خانه اش را تزئین کند و بالاتر از آن فکر و رفتار کند، تقلید و از خود بیگانگی گریزناپذیر است. بخشی از مشکل مدگرایی در همین مساله نهفته است. خانواده ای را تصور کنید که الزامات و نیازهایی اولیه دارد، اما به جای برطرف کردن آنها، تلاش می کند طبق مد روز لباس بپوشد و ظاهرش را چیزی خلاف طبقه خود درست کند. این رفتار در نگاهی خوشبینانه، موجب تلاش بیشتر برای کسب درآمد بیشتر می شود و از سوی دیگر ،بسیاری از نیازهای اولیه را که واقعیت بیشتری دارند، پنهان می کند. نیازهای اصلی معوق می ماند تا ما مد روز به نظر برسیم و این نوعی دروغگویی به خود و اعوجاج در درک نیازهای اصلی و توسعه درست و منطقی زندگی شخصی است. تصور کنید نیاز شما درست کردن دندان های خرابتان است، اما مدام پولتان را خرج کت های پرزرق و برق و مد روز می کنید. این وضع، ضرورت دندان های خراب شما را با یک میل فانتزی جابه جا می کند. مد گاهی حقیقت مالی زندگی انسان ها و نیازهای اصلی آنها را پنهان می کند. این نوعی دروغ به خود است. بله، همه حق دارند زیبا و تمیز لباس بپوشند، اما چه کسی گفته زیبایی در مد خلاصه می شود و منزلت و تشخص اجتماعی همه برآمده از مد است. آیا مد زیبایی است بله، لباس در زیبایی بسیار موثر است، اما چه کسی گفته چه لباسی زیباست؟ مدها محدود و زمان مند و مکان مند هستند، اما زیبایی محدود و الزاما در قید مکان و زمان نیست. چه بسیار آدم هایی که در عکس های قدیمی می بینیم، با لباس هایی که دیگر مد نیستند، اما خوشپوش و زیبا هستند. زیبایی در سلیقه و توجه به چیزی است که با آن به چشم می آییم و از خودمان راضی می شویم. منزلت در این است آن طور که هستیم، بنا بر شخصیت خود لباس بپوشیم. لباس باید گویای شخصیت ما و زیبایی باشد و خود اینها در انتخاب، سلیقه و تشخیص ما نهفته است. بسیاری هستند که از مد پیروی می کنند، اما چون خودشان نیستند و بدن و منزلت خود را نمی شناسند، زیبا به نظر نمی رسند. بسیاری در لباس های مد روز مضحک به نظر می رسند، چون مصرف کنندگانی غیرانتخابگر و غیرخلاق هستند. آیا مد ما را میانمایه می کند تصور کنید همه آدم ها شبیه هم لباس بپوشند، ریششان را مثل هم آرایش کنند، موهایشان را به یک اندازه و به یک مدل اصلاح کنند و شلوار و کفش و پیراهن هایی یک شکل و یک رنگ بپوشند. این اکثریت است که شکلی از پوشش و آرایش را ایجاد کرده و این یعنی نبود تمایز و متوسط بودن و مثل همه شدن. میانمایگی دقیقا یعنی همین بی تشخصی و شبیه همه بودن و این شباهت آدم ها را از تلاش های فردی، علایق، عقاید و سلیقه شخصی دور می کند و در نهایت، هویت را منتفی می گرداند. مد در شرایطی افراطی و برای آدم هایی که وسواس با مد پیش رفتن دارند، منتهی به میانمایگی می شود. اگر می خواهید مد شما را آدمی میانمایه، معمولی و تکراری مثل همه نکند، برده اش نباشید. خلاقیت و اعتماد به نفس در اجرای مد آن را به یکی از ابزارهای زیبا شدن تبدیل می کند اگر می خواهید مد شما را آدمی میانمایه، معمولی و تکراری مثل همه نکند، برده اش نباشید. خلاقیت و اعتماد به نفس در اجرای مد، آن را به یکی از ابزارهای زیبا شدن و شیک به نظر رسیدن تبدیل می کند. آیا مد مخرب است مدگرایی درون مساله بزرگ تری به نام مصرف گرایی تعریف می شود. اگر به ابتدای این یادداشت برگردید، به یاد خواهید آورد درباره ارتباط مستقیم مد با رفاه بحث شد. رفاه به معنای بالا رفتن توان خرید و بیشتر شدن افزایش قدرت آدم ها برای تصاحب است. زمانی که این تصاحب و خرید، همه ایده آل انسان شود، او فقط آن چیزی خواهد بود که دارد. یعنی بودن من و شعاع وجودی مرا، داشته هایم تعیین می کند، نه گستره وسیعی از رفتار و گفتار و احساسات و عواطف و امیال که بخشی از آن داشته های من است. گذرا بودن و تغییر در مد، مصرف مداوم و نزدیک را سبب می شود. مد از آن جهت که با منافع اقتصادی شرکت های بزرگ پیوند خورده باید متغیر باشد تا درآمد بیشتری را عاید تولیدکنندگان کند. بنابراین مصرف به عنوان آرزوی تولید کننده، باید رفتار حیاتی و معنادار مصرف کننده شود. در چنین شرایطی انسان به مصرف کننده تقلیل پیدا می کند، اما این فقط مشکلی فردی نیست، بلکه حالا همه می دانیم که ابعادی هولناک تر دارد. مساله این است که رفاه وقتی در خرید و مصرف بیشتر خلاصه شود، آنچه باقی می گذارد زباله و پسماند و مازاد است. آسیب های محیط زیستی، هدر رفتن سرمایه و ارزش انسان ها، در نهایت هم به اقتصاد خانواده و هم به اقتصاد جهانی ضربه می زند. محیط زیست را نابود می کند و موجب تضعیف شیوه های سالم تر زندگی می شود که جهان به آنها نیاز دارد. ظاهر و ارزش افزوده بر کارکرد و تولید سالم سایه می افکند. سود بیشتر بر همه چیز حکومت می کند و تبلیغات جای تفکر و نیازهای واقعی را می گیرد، به این معنا که تبلیغات تعیین می کند ما چه چیز نیاز داریم و چه چیز به دردمان می خورد، نه دریافت خودمان از واقعیت زندگی. همه اینها نافی نکات مثبت مد نیست. خلاقیت هنرمندانی بزرگ در صنعت مد باعث شده لباس های ما خود تبدیل به یک اثر هنری شود. امروز انسان های خوشفکر با رعایت نکاتی تازه و بدیع در پوشیدن بهترین لباس، به زیباتر شدن جامعه کمک می کنند. مد، هنر و اقتصاد را با هم ترکیب کرده و تنوع را بالا برده، اما همواره باید در نظر داشت بهترین آثار هنری، آثاری است که علاوه بر این که نشانه خلاقیت اند، خلاقیت ما را هم تحریک می کنند. پس می توان نتیجه گرفت مد نباید خلاقیت ما و جهان ما را (با آسیب های اقتصادی و محیط زیستی) نابود کند. بهترین لباس ها، لباس هایی است که علاوه بر تازگی، دوام داشته باشد و تشخص ایجاد کند. رسیدن به این مطلوب در مواجهه با مد، نیازمند مصرف کنندگانی خلاق و اخلاقی است. علیرضا نراقی دین و زندگی
 
یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 01:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]