تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

دستگاه آب یونیزه قلیایی کره‌ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1870468623




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«نیما» عادل نبود یا «خانلری» سارق آثار «یوشیج» است؟ |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: «نیما» عادل نبود یا «خانلری» سارق آثار «یوشیج» است؟
پنجاه وشش سال پس از مرگ نیما یوشیج، مقدمه‌ای که یکی از بزرگان ادبیات این روزهای ایران بر کتاب یکی از مخالفان نیما نوشته جدالی را آغاز کرده که شراره‌های اتش ان از زیر این خاکستر نیم قرنی همچنان گرم و سوزان بر می‌خیزد. اگر شفیعی کدکنی در مقدمه «گزیده اشعار پرویز ناتل خانلری» نیما را به سرقت ادبی از ناتل متهم کرده، مدیر سایت نیما هم با مدارک و اسناد تاریخی ناتل خانلری را سارق اثار نیما دانسته است.
کد خبر: ۵۲۵۴۳۳
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸ - 20 August 2015


پنجاه وشش سال پس از مرگ نیما یوشیج، مقدمه‌ای که یکی از بزرگان ادبیات این روزهای ایران بر کتاب یکی از مخالفان نیما نوشته جدالی را آغاز کرده که شراره‌های اتش ان از زیر این خاکستر نیم قرنی همچنان گرم و سوزان بر می‌خیزد. 


به گزارش تابناک، «گزیده اشعار پرویز ناتل خانلری» کتابی است که به تازگی از سوی انتشارات مروارید بازنشر شده است و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، یکی از شاگردان پرویز ناتل خانلری، بر آن مقدمه‌ای نوشته که هم ماجرای قدیمی اختلافات نیما و ناتل، این دو شاعر شمالی و از قضا خویش و قوم را باز می‌کند و هم فراتر از آن از یک سرقت ادبی بزرگ در تاریخ معاصر ایران خبر می‌دهد. 


دکتر شفیعی کدکنی در بخشی از مقدمه این کتاب می‌نویسد: «قدری شجاعت لازم دارد و اندکی هم احتیاط که کسی امروز بگوید و از غوغای «عوام روشنفکر» نترسد که شاید بشود تاثیر اندکی از بعضی شعرهای خانلری را بر بعضی از شعرهای نیما، در سال های بعد از شهریور ۱۳۲۰، دید.


ظاهرا در تاریخ ادب فارسی، کفری صریح چنین که من گفتم کسی نگفته است و چنین خرق اجتماعی، در حدّ جنون، هیچکس مرتکب نشده است که دست کم، در یکی دو شعر، نیما را متاثر از خانلری بداند ولی برای من- با همه ارادتی که به نیما دارم و با همه ستایشی که نسبت به عظمت او همیشه نشان داده ام- یک مسئله همیشه جای بحث بوده است و من از مطرح کردن آن هیچ پرهیز و پروایی ندارم تا نسل های آینده درباره آن به شیوه های علمی تحقیق کنند؛ آینده مطالعات ادبی و علوم انسانی از کشف این گونه حقیقت ها عاجز نخواهد بود.


آن کفر بزرگ و آن ذنب لایُغفَر این است که «در مورد آثار نیما یوشیج» چه نظم او و چه نثر او، ملاک اعتبار «تاریخ نشر» آن‌هاست و نه تاریخی که در پای آنها نهاده شده است». نیما با نامه ها و یادداشت های روزانه اش به ما ثابت کرده است که با همه مقام شامخ هنری اش، در رعایت «حق و حقیقت» چندان هم «عادل و معصوم» نبوده است و بعضا از تهمت زدن به دیگران، گویا در لحظه های خشم و کین، پروا و پرهیز نداشته است. به همین دلیل تاریخ آن نامه ها و تاریخ آن شعرها، فقط در حدّ زمان انتشارشان اعتبار دارد و لاغیر.


من جستجویی در مطبوعات آن سالها ندارم ولی تصور میکنم که نیما یوشیج شعر «با غروبش» را پس از خواندن شعر خانلری در سخن، شماره ۱۱ و ۱۲، به تاریخ مرداد ۱۳۲۳ سروده است و تاریخ قدیمی تری- فروردین ۱۳۲۳- زیر شعر گذاشته است و تا آنجا که می دانم تاریخ نشر آن شعر نیما سالها بعد از نشر شعر خانلری بوده است.»



«نیما» عادل نبود یا «خانلری» آثار «یوشیج» را دزدیه؟



در واقع دکتر کدکنی علاوه بر اینکه نیما را به «عادل و عصوم» نبودن متهم کرده بلکه مدعی شده نیما شعر «با غروبش» را تحت تاثیر شعر «یغمای شب» ناتل خانلری سروده است. نکته‌ای که لازم است بدانید این است که پرویز ناتل خانلری، شاعر وسیاستمدار عصر پهلوی نوه خاله نیما بوده و به لحاظ سنی هجده سال از او کوچکتر بوده است. این دو اما به رغم نسبت خانوادگی چندان روابط صمیمانه‌ای با هم نداشتند و اختلافاتی داشتند که البته هیچگاه به صورت رسمی و در ملا عام به آن دامن نزدند. اما اکنون و سال‌ها پس از مرگ این هردو، دکتر شفیعی کدکنی، به رسم شاگردی به دفاع از استادش پرداخته و نیما را تحت تاثیر خانلری خوانده است.


اما این همه ماجرا نیست. اگر تصور می‌کند حرف‌های دکتر کدکنی درباره نیما از سوی هوادران این شاعر بی‌پاسخ مانده است سخت در اشتباهید. اندکی پس از پر و بال گرفتن این بحث در شبکه‌های اجتماعی، محمد عظیمی مسئول سایت نیما یوشیج، پاسخی پژوهش‌گونه و مستدلی را خطاب به دکتر شفیعی کدکنی منتشر کرد و در آن با استناد به دست نوشته‌های خانلری، نیما و حتی دکتر خود دکتر کدکنی مدعی شد نه تنها این نیما نبوده که تحت تاثیر ناتل بوده که این ناتل خانلری بوده که اثار نیما را به سرقت برده است. اشاره عظیمی در این جستار به دورانی از زندگی نیماست که اشعارش را برای ناتل خانلری می‌فرستاده تا در نشریات چاپ کند و این اتفاق رخ نمی‌داده یا حتی به دیداری از زبان شفیعی کدکنی اشاره می‌کند که در آن خانلری از چهل قطعه شعر نیما می‌گوید که در اختیار اوست و جایی چاپ نشده است. در بخشی از این نامه می‌خوانیم: 



«نیما» عادل نبود یا «خانلری» آثار «یوشیج» را دزدیه؟



«امروز صبح 1368/3/10 برطبق قراری که از قبل گذاشته بودم رفتم نزد ِ استاد خانلری. بیشتر گفتگوها در باب ِ تحولات شعر فارسی در دورة قبل از شهریور 1320 بود و کارهای نیما. استاد خانلری می گفت: حدود چهل قطعه شعر از نیما در اختیار داشته است که شاید هنوز هم نسخة آنها در گوشه و کنار کتابخانة ایشان پیدا شود. استاد بعضی از آنها را خواند و دو تا را من یادداشت کردم که در کلیات نیما یوشیج وجود ندارد. بعد از لای پوشه ای که روی میز ایشان بود این قطعه را نشان داد که به خط نیماست و مسودة شعری است که در دیوان او نیامده است، یا من درین لحظه نیافتم. 


با مداد نوشته شده است روی برگ کاغذ کوچکی به همان اندازه که از کادر «زیراکس» تشخیص می توان داد. ایشان این کاغذ را به من داد تا از روی آن برای خودم و ایشان زیراکس تهیه کنم و کردم و این هم نمونه اش. تاریخ سرودن شعر 20 بهمن 1308 است که در آن زمان خانلری نوجوانی شانزده ساله بوده است و نیما جوانی حدوداً سی و دو ساله. سال ِ های اوج ِ شیفتگی نیما نسبت به شعر پروین اعتصامی و تقلید های غالبا ناموفق او از فابل های پروین». (بخارا (مجله)، مقاله: خانلری و نیما، محمدرضا شفیعی کدکنی (سال پانزدهم، مرداد - شهریور 1392، شماره 94)، ص  167)


نوشته دکتر کدکنی موید این نکته است که حدود چهل قطعه از شعر نیما نزد دکتر خانلری می باشد و حداقل دو قطعه در کلیات نیما وجود ندارد و تا سال 1368 هیچ کدام از اشعار نیما را خانلری منتشر نکرده است. 


در تایید گفته دکتر کدکنی به نامه ای از نیما خطاب به برادرش لادبن در 13 فروردین 1310 از آستارا اشاره می کنم که نوشته بود: «... تا حال هشت، نه واقعه ساخته ام، بعلاوه يك منظومه به اسم عقاب كه بعضي ها بد نيستند. چرا ناتل به من كاغذ نمي نويسد؟ نوشته بودي شعر براي مجله ي شرق بدهم. پيش ناتل، من خيلي شعرها دارم كه هنوز منتشر نشده اند. از همان ها به مجله بدهد».  ( یوشیج، نیما (1376)، مجموعه كامل نامه هاي نيما يوشيج، سیروس طاهباز، تهران، نشر علمی، ص 425)




دکتر خانلری در مصاحبه اش با مجله ي آدينه می گوید: «وقتي كه محصل بودم، با يكي ديگر از هم سنّ و سال ها، از مدرسه قاچاق مي شديم و مي رفتيم خانه ي نيما. خانمِ نيما مدرسه، سَرِ كارش بود، و ما هم مي نشستيم و نوشته هاي نيما را پاكنويس مي كرديم. در آثارِ باقي مانده از نيما، يقيناً مقداري به خطِّ بنده است. 


يك نكته در باره ي او گفتني است و آن اين كه مدتي سعي كرد فابِل بسازد (داستان هاي پندآموز از زبانِ حيوانات). قريب به چهل فابل ساخته بود كه مكرّر با هم مي خوانديم. در آستارا كه بود صورتِ نهاييِ آن ها را براي من فرستاد كه ترتيبِ چاپش را بدهم. در آن زمان خودِ مولّف بايد از جيبِ مباركش پول مي داد تا اثرش چاپ شود. ناشر نبود، بساطي نبود. پشت نامه اي كه همراهِ فابل ها فرستاده بود به خطِّ درشت نوشته بود كه كاري بكن كه براي من زياد گران تمام نشود. بنده نتوانستم آن ها را چاپ كنم. بسته پيشِ من ماند، ولي بعد لاي يادداشت هايم گم كردم. اخيراً يك تيكه اي از آن را پيدا كردم كه مواظبم از دست ندهم، نمونه ي خطِّ نيماست. قابل توجه است» (7- آدينه (مجله)، مصاحبه با دكتر خانلري در باره حافظ، نيما، هدايت، آل احمد، مينوي، دهخدا، فرزاد و مجله سخن، (20 خرداد 1366، شماره 13)، ص 26 )



«نیما» عادل نبود یا «خانلری» آثار «یوشیج» را دزدیه؟

علاوه بر این‌ها عظیمی به یک نامه تاریخی از نیما یوشیج اشاره می‌کند با عنوان «عقاب» که در 10 اسفند 1304 آن را نگاشته است. بد نیست بدانید که معروفترین شعر ناتل خانلری شعری است با عنوان «عقاب» که در سال‌های دهه بیست منتشر شده است. عظیمی در خصوص نامه «عقاب» نیما و شعر «عقاب خانلری می‌نویسد: « نیما در 10 اسفند 1304 نامه ای با عنوان عقاب می نویسد: «پرنده ي كوچك من! جسد بي روحِ عقاب، بالاي كمرهاي كوه افتاده بود. يكي از پرنده هاي كوچك كه خيلي مغرور بود، به آن جسد نزديك شد. بناي سُخره و تحقير را گذاشت. پر و بالِ بي حركتِ او را، با منقارش زيرورو مي كرد. وقتي كه روي شانه ي آن جسد مي نشست و به ريزه خواني هاي خودش مي پرداخت، از دور چنان وانمود مي شد كه عقاب روي كمرها براي جستجوي صيد و تعيين مكان، در آن حوالي سرش را تكان مي دهد. پادشاه تواناي پرندگان، يك عقاب مهيب، از بالاي قلّه ها به اين بازيِ بچّگانه تماشا مي كرد. گمان بُرد لاشه اي بي حركت كه به واسطه ي آن پرنده به نظر مي آيد جنبشي دارد، يك عقاب ماده است. متعاقب اين گمان، عقاب نر پرواز كرد. پرنده ي كوچك همانطور مغرورانه، به خودش مشغول بود. سه پرنده ي غافل تر از او، از دور در كارش تماشا مي كردند. عقاب رسيد و او را صيد كرد. 


اگر مرا دشمن مي پنداري، چه تصوّر مي كني؟ كاغذهاي من كه با آنها سرسري بازي مي كني، به منزله ي بال و پَرِ آن جسدِ بي حركت است. همانطور كه عقاب نر به آن جسد علاقه داشت، من هم با آن كاغذها علاقه دارم. اگر نمي خواهي به تو نزديك بشوم، به آنها نزديك نشو. تو براي عقاب توانا كه لياقت و برتري او را آسمان در دنيا مقدّر كرده است، ساخته نشده اي! پرنده ي كوچك من! چرا بلند پروازي مي كني؟ بالعكس، كاغذهاي تو براي من ضرري نخواهد داشت. 


عقاب كارش اين است كه صيد كند. شكست براي او نيست، براي پرنده اي است كه صيد مي شود. قوانيني كه تو آنها را مي پرستي، اين شكست را تهيه كرده است. ولي من نه به آن قوانين، نه به اين نجابت، به هيچ كدام اهميت نمي دهم. نه! تو هرگز اجنبي و ناجور آفريده نشده اي! به تو اعتنا نمي كنند. تو به التماس، خودت را به آنها مي چسباني. اجنبي نيستي! مثل آنها، خيالات تو با بدي هاي زمينِ گنهكار، سرشته شده است. قدري حرف، قدري ظاهر آراييِ آنها كافي است كه تو را تسخير كند. در هر صورت اگر كاغذهاي مرا در جعبه ي تو ببينند، براي كدام يك از ما ضرر خواهد داشت؟»  (یوشیج، نیما (1376)، مجموعه كامل نامه هاي نيما يوشيج، سیروس طاهباز، تهران، نشر علمی، ص 150)




فارغ از اصالت تاریخ نامه، مخاطب این نامه چه کسی ست؟ چه کسی نیما را دشمن می پندارد؟ چه کسی با کاغذهای مورد علاقه ی نیما، سرسری بازی می کند؟ چه کسی را از نزدیک شدن به آن کاغذها برحذر می کند؟ آیا پرنده ی کوچک من، خانلری ست؟ کاغذهای نیما در جعبه ی چه کسی ست؟ منظومه ی عقاب نیما کجاست؟ آیا منظومه ی عقاب یکی از آن چهل منظومه مانده در نزد پرویز ناتل خانلری است؟»


او در ادامه به مصاحبه‌های مختلف خانلری در خصوص شعر عقاب می‌پردازد و تناقض‌گویی‌های آشکار او را در چند مصاحبه دلیل این مدعی می‌داند که شعر عقاب یکی از اشعار منتشر نشده نیماست که در اختیار ناتل خانلری بوده است.


آنچه مشخص است این نامه عظیمی هم از سوی علاقه‌مندان به استاد شفیعی کدکنی بی‌پاسخ نخواهد ماند و به زودی خود او یا شاگردانش جواب عظیمی را خواهند داد اما همچنان این سوال مطرح و البته بی‌ پاسخ خواهد ماند که چه کسی درست می‌گوید؟


 روایت تاریخ بعد از مرگ بزرگان این روزها  یکی از چالش‌های حاشیه‌ساز فرهنگ و ادبیات ایران شده است. حرف‌های کیمیایی در خصوص فروغ فرخ‌زاد یا خاطراتی که چندی پیش یدالله رویایی از احمد شاملو نقل کرد همه و همه می‌شد در روزهایی که این بزرگان زنده و در قید حیات بودند مطرح شده و پاسخ‌اش را بیابد. اما گوبا همچنان به میان کشیدن روایت‌های تاریخی در غیاب شخصیت‌های اول همچنان برای خیلی‌ها جذاب است. بدی‌اش برای مخاطبان و هواداران این است که هیچگاه حقیقت ماجرا را نمی‌فهمند. 












این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن