واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: لیلا برخورداری: نقشی را انتخاب میکنم که حالم را بهتر کند
نام لیلا برخورداری برای اهالی سینما و تئاتر نامی آشناست. با وجود اینکه مخاطبان، لیلا برخورداری را بیشتر در قاب سینما و تلویزیون به یاد دارند، خودش نگاه ویژهای به تئاتر دارد و معتقد است که حالش را بهتر میکند. برخورداری این روزها، مشغول تمرین برای بازی در نمایش «شب بخیر جناب کنت» به نویسندگی اکبر رادی است که شهریور در تالار گوشه فرهنگسرای نیاوران اجرا خواهد شد. لیلا برخورداری میگوید که با خطکشی میان مدیومها و جداسازی آن مشکل دارد و هر بازیگری تنها باید توانایی و تجربیات خود را بخوبی در هر مدیومی که بازی میکند به کار گیرد.با لیلا برخورداری به بهانه حضور در نمایش شب بخیر جناب کنت، درباره این نمایش و اوضاع و احوال این روزهای تئاتر کشور به گفتوگو نشستیم.
لیلا برخورداری این روزها مشغول انجام چه کاری است؟ این روزها مشغول تمرین نمایشی هستم. این نمایش اولین تجربه حرفهای کارگردانی جوان است. نمایشنامه این کار شب به خیر جناب کنت نام دارد و نوشته آقای اکبر رادی است. این سومین متن از آقای رادی است که من دارم کار میکنم. کمی درباره این نمایشنامه و نقشی که در آن بر عهده دارید میگویید؟ این نمایشنامه، نمایشنامهای یک پردهای، کوتاه و کمپرسوناژ است. به اعتقاد من این کار کمی با کارهای مرحوم رادی تفاوت دارد. در این نمایشنامه سه شخصیت حضور دارند که من نقش پیرزنی 80 ساله را بازی میکنم. فضای این نمایش، فضایی گروتسکگونه است؛ یعنی ما در نمایش شب بخیر جناب کنت با نمایشنامهای رئال روبهرو نیستیم و فضای آن کمی سوررئال است. به نوعی مرحوم رادی در این کار، کوشیدهاند فضای گروتسک را تجربه کنند. این کار به نوعی از کارهای متفاوت ایشان است و فضای جدیدی را در آن تجربه کردهاند. لیلا برخورداری بیشتر تئاتری است یا تلویزیونی؟ لیلا برخورداری بیشتر یک بازیگر است و میتواند هر جایی قرار بگیرد. دغدغه جدیتر شما کدام است؟ دغدغه جدی من این است که هر نقشی به من محول میشود، در هر مدیومی که هست، بتوانم درست اجرا کنم. من بیشتر خود را درگیر فضا و نقشم میکنم و کاری به این ندارم که این نقش را کجا بر عهده دارم. وقتی داستان به دستم میرسد، در عرصه سینما، تئاتر و... در مرحله نخست، کلیت آن فیلمنامه یا نمایشنامه برایم مهم است. اینکه بتوانم با آن نقش ارتباط برقرار کنم و برایم باورپذیر باشد. همذاتپنداری میان من و آن نقش اتفاق بیفتد، اگر من نقشم را دوست داشته باشم و آن را باور کنم، تماشاچی هم آن را دوست خواهد داشت و باور میکند. در مرحله اول برای انتخاب نقش نگاه میکنم که در کدام عرصه حالم بهتر است؛ یعنی اگر چند نقش متعدد به من پیشنهاد شود، آن نقشی را انتخاب میکنم که حالم را بهتر میکند. مهمترین دلیل انتخاب من بین عرصههای مختلف، پیش از توجه به مسائل مالی آن، نقشی است که پیشنهاد میشود. اگر من به سمت تئاتر میروم، به این دلیل است که تئاتر یکجور تازه شدن حسهایم را در پی دارد. به بحث مالی در تئاتر اشاره داشتید، اوضاع و احوال این روزهای مناسبات مالی را در تئاتر چطور میبینید؟ در تئاتر بحث مالی مشکل بزرگی است و بیشتر همکاران من، برای تامین بحث مالیشان به سمت سینما و تلویزیون میروند و تئاتر را به خاطر دلشان بازی میکنند، اما این روزها اتفاقات خوبی در بحث مالی تئاتر در حال رخ دادن است. بتازگی، بحث اسپانسر و تهیهکننده در تئاتر وارد شده است و بسیاری از آنها تهیهکننده دارند. این روزها شاهد قیمت نامتعارف بلیت برخی از نمایشها بودیم و گویا میرود که ادامهدار هم باشد. به نظر شما چه عواملی در تعیین این قیمت نقش دارد و اصلا نگاهتان به این ماجرا چگونه است؟ ممکن است کسانی که در تصمیمگیری برای قیمت بالای بلیت یک تئاتر نقش داشته باشند، بگویند که من این چهرهها را آوردهام و حالا کسانی که دوست دارند و میتوانند این هزینه را پرداخت کنند و فکر کنند با این کار به اقتصاد تئاتر کمک میکنند. بدون شک این کارها تهیهکننده و اسپانسری دارند و آن تهیهکننده گفته است که من این هنرمندان را میآورم و دستمزدشان را پرداخت میکنم و بلیتی با این قیمت، برای این کار در نظر میگیریم. من با این بخش ماجرا مشکلی ندارم. به نظر من این مساله اشکالی ندارد که چهرههای سینما، برای رونق گیشه وارد صحنه تئاتر شوند. چون اگر کاری بتواند تهیهکننده و اسپانسر داشته باشد که هیچ. وگرنه باید از طریق فروش گیشه، هزینههای گروه را تامین کند. عرفی که این روزها برقرار است بحث درصدی از درآمد گیشه است. به نظر شما حضور چهرهها به خودی خود میتوانند مجوز این گرانی باشد؟ بحث من این است، کسانی که در این جایگاه قرار میگیرند، کاری که ارائه میشود و اتفاقی که میافتد تاثیرگذار باشد. من بازیگر اگر کارم را درست انجام میدهم، اگر کسی هزینه میکند و دوست دارد آن هزینه را پرداخت کند تا کار را ببیند، اشکالی ندارد، اما اگر حضور چهرهها اتفاق خاصی را روی صحنه رقم نزند و فقط و فقط هزینه زیادی را به مخاطب تحمیل کرده باشد، این اشتباه است، زیرا صرفا از این چهرهها برای درآمدزایی استفاده شده و این نمایش، خاصیت هنری بودن خود را از دست میدهد و بیزینس میشود. نظرتان راجع به حضور سینماییها در تئاتر و برعکس حضور تئاتریها در سینما چیست؟ در گذشته خیلی از بزرگان تئاتر، مخالف حضور سینماییها در تئاتر بودند، جای تعجب اینجا بود که خودِ آن بزرگان از تئاتر به سینما راه پیدا کردند. به نظر من هر دو این کارها امکانپذیر است. خیلی از بازیگران خوب سینمایی ما از تئاتر به سینما راه پیدا کردهاند و در آن درخشیده و توانستهاند تواناییهای خود را در عرصه سینما هم نشان دهند. خیلی چیزها به خود بازیگر و توان و استعداد او مربوط است. شما اگر بازیگر خوبی باشید در رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر جایگاه خاص خود را دارید و در هر رسانه میتوانید بدرخشید. ممکن است کسی یا کسانی به شما بگویند که من کار تئاتر شما را بیشتر از تلویزیون دوست دارم و دوستی دیگر به عکس این قضیه معتقد باشد. یعنی سلایق و نظرات در تئاتر متفاوت است، اما همه این چیزها به توان بازیگر برمیگردد. مساله این است که یک بازیگر هر جا قرار گیرید، بتواند کار خود را خوب انجام دهد. برای او هیچ فرقی ندارد در کدام مدیوم باشد. هر مدیوم، تفاوتهای عمدهای با مدیوم دیگر دارد. در تئاتر ممکن است که توان مضاعفی احتیاج باشد. در رادیو حس باید تنها از طریق صدا منتقل شود و... به نظر من هیچ اشکالی ندارد که بازیگر از تئاتر به سینما برود یا از سینما به تئاتر بیاید، مهم این است که بازیگر توان آن را داشته باشد که در هر جایگاهی کار خود را بخوبی انجام دهد. من از مخالفان سرسخت این تفکیک هستم. با اطلاق واژههای بازیگر سینما، بازیگر تئاتر، بازیگر تلویزیون و... به یک بازیگر و محدود کردن او در یک مدیوم مخالف هستم. هر بازیگری تنها باید توانایی و تجربیات خود را بخوبی به کار گیرد و فرقی نمیکند در چه مدیومی باشد. با این رویکرد از نظر شما ملاک انتخاب بازیگر چیست؟ دیدگاهها فرق میکند. بعضی از کارگردانان که برخی از آنها از افراد فرهیخته هم هستند، زمانی که میخواهند کار تلویزیونی بسازند از بازیگران مطرح در مدیوم تلویزیون بیشتر استفاده میکنند. آنها وقتی به مدیوم سینما میروند از بازیگرانی انتخاب میکنند که در مدیوم سینما بیشتر فعال هستند. در تئاتر، صرفا از بازیگران تئاتری بهره میبرند. به نظر من ملاک انتخاب بازیگر توسط کارگردان باید توان بازیگری، او باشد. اگر منِ کارگردان تصمیم گرفتم تئاتری را کارگردانی کنم و دیدم فلان بازیگر سینمایی توان اجرای این بازی را ندارد، آن وقت میگویم فلانی نمیتواند در تئاتر این نقش را بازی کند. من از بازیگر تئاتری که توان اجرای این نقش را دارد استفاده میکنم. اگر دید من کارگردان اینطور باشد، هیچ اشکالی ندارد، من اینجا باید از بازیگر توانگری در زمینه تئاتر استفاده کنم. این نگاه ایرادی ندارد، اما اگر نگاه من انحصاری باشد، مشکل دارد. من با خطکشی میان مدیومها و جداسازی آن، مشکل دارم و این مشکلی است که گریبان خیلی از کارگردانها را میگیرد. البته خدا را شکر در چند سال اخیر، تعامل میان این حوزهها، بهتر شده است. (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم )
چهارشنبه, 28 مرداد 1394 ساعت 15:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]