واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: همیشه گروهی در ایران به پرداخت مالیات - حتی اندک آن - معترض بودندکه طبق شواهد و آمارها کمترین میزان مالیات را نسبت به نقش خود در اقتصاد ایران پرداخت کرده اند.
به گزارش تراز ،سالها پیش وقتی خداداد عزیزی فوتبالیست ایرانی حاضر در لیگ آمریکا،عطای بازی در این لیگ را به لقایش بخشید. در مواجه با سوال خبرنگاران ورزشی درباره دلایل این کار گفت: در آمریکا همه چیز خوب بود ایرانی های زیادی نیز برای تشویق من به استادیوم می آمدند کیفیت لیگ آنها نیز هر روز بهتر می شود اما مالیات ها بسیار سنگین است بخش زیادی از درآمدم برای پرداخت مالیات هزینه می شود.برای همین بهتر دیدم به فوتبال ایران بازگردم.
پرده اول: فرق ما و دیگران
همه کارکنان دولت از صغیر و کبیر تا مدیر و کارگر با دریافت فیش حقوقی ماهیانه خود، به واژه ای آشنا به نام مالیات بر می خورند واژه ای که هرماه طبق مقررات کشور در فیش حقوقی این کارکنان خودنمایی می کند و البته هیچ کس نه اعتراضی دارد و نه اما و اگری؛ تازه ترین جداول منتشر شده از سوی سازمان مالیاتی نشان می دهد میانگین مالیات پرداختی کارمندان و حقوق بگیران دولت در سال های 88 تا 91 از میانگین مالیات پرداختی اصناف بیشتر است. به طوری که میانگین پرداختی کارکنان دولت در این چهارسال 686 هزار تومان و میانگین پرداختی اصناف 680 هزار تومان بوده است. این در حالی است که اصناف 34 درصد ارزش افزوده مشاغل از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده و در قبال آن فقط 8 درصد مالیات پرداخت کرده اند.
در اکثر کشورهای دنیا سازمان های مالیاتی برای اشخاص و اصناف مالیات هایی وضع می کنند که مودیان موظف به پرداخت آن هستند و درصورتی که نتوانند اشتباه سازمان های مالیاتی برای وضع چنین ارقامی را ثابت کنند موظف به پرداخت این ارقام هستند و اگر ثابت شود که در میزان دارایی ها یا درآمدهای خود از کتمان، فریبکاری یا دروغگویی استفاده کرده اند با قهوه قهریه و بگیر و ببند روبه رو خواهند شد. این در حالی است که در اقتصاد ایران به خصوص در سال های گذشته سازمان مالیاتی مبلغی را به عنوان مالیات برای اصناف در نظر می گرفت و اصناف نیز به مانند یک رویه و عادت همیشگی به آن رقم اعتراض کرده و خواهان اثبات مالیات اعلام شده توسط این سازمان می شدند و اغلب رسیدگی ها به این موضوعات بر پایه توافق و چانه زنی ! انجام می شود گویی اداره مالیات باید ثابت کند که آن فرد یا صنف مستوجب پرداخت چنین مالیاتی است .
پرده دوم: بازار را به هم می ریزیم
در اقتصاد ایران ظرفیت مالیاتی نسبت به تولید ناخالص ملی حدود 6 درصد است این درحالی است که این رقم در کشورهایی با اقتصاد مشابه ما حدود 30 درصد می باشد. همیشه گروهی در ایران به پرداخت مالیات - حتی اندک آن - معترض بودندکه طبق شواهد و آمارها کمترین میزان مالیات را نسبت به نقش خود در اقتصاد ایران پرداخت کرده اند. اما همیشه با صدای بلند و هیاهوهای رسانه ای عادت داشته اند مطالبات و خواسته های خودشان را به کرسی بنشانند .
نمونه این رفتار را می توان اتفاقات چند سال پیش در بازار طلا عنوان کرد. پس از تصویب قانون مالیات بر ارزش افزوده در مجلس و تایید آن توسط شورای نگهبان بنا بود دولت دهم قانونی به نام مالیات بر ارزش افزوده که همان مالیات بر مصرف است را از مهرماه سال 89 آغاز کند اما این ماجرا در ابتدا با مخافت اصناف و سپس تعطیلی بازار طلا در اصفهان و تهران آغاز وسپس به سایر بازارها تسری کرد. در همان روزها علی اکبر عرب مازار رئیس سازمان امور مالیاتی وقت کشور با بیان این جمله که مهمترین مزیت این قانون شفاف سازی تجاری است ازاصفهان به عنوان مرکز قاچاق طلای کشور نام برد. این رفتار طلافروشان در آن مقطع در حالی بود که میانگین سرانه مالیات پرداختی این صنف طی دوره 88 تا 91( زمان وقوع اعتراضات و بسته شدن بازار) یک میلیون و 140 هزار تومان در سال بوده است و این یعنی هر طلافروش در سال به طور میانگین 460 هزار تومان بیشتر از کارکنان دولت مالیات می پرداخته است!
ماجرا زمانی جالب می شود که بدانیم مالیات بر ارزش افزوده به هیچ عنوان از تولید کننده یا فروشنده دریافت نمی شود بلکه مصرف کننده و خریدار این مالیات را پرداخت می کنند اما به واسطه شفافیتی که از اجرای این قانون ایجاد شد بخشی از اقتصاد زیرزمینی قابل ردگیری است. البته اصناف به خصوص صنف فروشندگان طلا و جواهر در آن سال ها مدعی بودند اجرای مالیات بر ارزش افزوده باعث گران شدن و در نتیجه رکود در این صنف خواهدشد. حالا چندسالی از اجرای این قانون می گذرد و این سوال مطرح است که آیا در چند سال اخیر رکودی در بازار طلا اتفاق افتاده است؟
پرده سوم: باید جلوی دولت بایستیمآمارها می گوید حدود 25 درصد از مودیان مالیاتی از پرداخت مالیات معاف هستند. درصد قابل توجهی از مودیان نیز کارکنانی هستند که مالیات آن ها طبق قانون قبل از دریافت حقوقشان از آن ها کسر و به حساب های مربوط واریز می شود. طبق آمار سازمان امور مالیاتی حدود 60 درصد از مالیات دهندگان در ایران زیر یک میلیون تومان در سال مالیات می پردازند وتنها 10 درصد از مودیان شامل مالیتات های بیشتر از 3 میلیون تومان هستند. اما با این حال همچنان داستان مخالفت اصناف با پرداخت مالیات ها ادامه دارداز ماجرای بازار طلا تا دریافت کارمزد از پذیرندگان دستگاه های کارت خوان بگیر تا ماجرای اخیر اعتراضات گسترده اصناف برای عدم پرداخت مالیات ها به بهانه رکود و عدم رونق بازار.
سوال اینجاست که چرا خیلی تجار و سرمایه داران ایرانی در فعالیت های خود در خارج از کشور نه تنها گله ای از پرداخت مالیات ندارند که حتی گاها حاضرند برای داشتن فعالیت اقتصادی در کشورهایی مانند امارات 51 از سهم خود را به یک اماراتی واگذار کنند اما همیشه نسبت به پرداخت مالیات در کشور خودشان معترض و نافرمان هستند؟
زمانبندی انتشار: 27 مرد 1394 - 09:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]