واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به تلاشهای چند ساله برای نزدیکی قم و الازهر
چرا تلاشهای سالهای ابتدایی بیداری اسلامی شکست خورد/چه کنیم که نزدیکی قم و الازهر واقعی شود؟
حوادث سالهای آغازین بیداری اسلامی برای نزدیکی قم و الازهر بار دیگر در حال رخ دادن است اما آیا میتوان به این امید بود که بین دو قطب شیعی و سنی، بین الازهر از یک طرف و نجف و قم در طرف دیگر شاهد گفتوگوی جدی بود؟
خبرگزاری فارس ـ سجاد اسلامیان: موج جدید بیداری اسلامی در سال 2011(زمستان 1389) یکی از موفقترین رخدادهایی بود که دشمنان اسلام را نگران کرد؛ نگرانی از وحدت امت اسلامی و رسیدن به مرحله نابودی غده سرطانی یعنی اسرائیل. امارههای زیادی در همان نخستین سال پیروزی انقلابهای تونس، مصر، لیبی و ... به چشم میخورد؛ نزدیکی اقطاب سنی و شیعی در لبنان، قم، نجف، الازهر و زیتونیه نمایان شده بود. * امارههای نزدیکی الازهر و قم و نجف و مقاومت پس از آغاز بیداری اسلامی شیخ الازهر خرداد 90 از آمادگیاش برای سفر به نجف گفته بود و بارها مقامات ایرانی از او برای سفر به ایران دعوت کرده بودند تا این وحدت هر چه بیشتر نمایان شود. اوج سخنان احمد الطیب، شیخ الازهر برای نزدیکی بین شیعه و سنی سخنان او در نیمه تیر 90 بود که از یک طرف گفته بود: «شیعیان جزء جداییناپذیر امت اسلام هستند و ما پشت سر آنان نماز میخوانیم» و از طرف دیگر گفته بود : « اسلام به وجود مجاهدانی بزرگ چون سیدحسن نصرالله افتخار میکند، مجاهدی که به صهیونیستها درسی آموخت که هرگز فراموش نخواهند کرد و او و مردانش در حزبالله لبنان با هر مذهبی که داشته باشند در نهایت مسلمان و مجاهد هستند» پس از آن سیدحسن نصرالله و حزبالله لبنان نیز از سخنان شیخ الازهر استقبال کرده و از شیخ الازهر خواست تا نقش رهبری را در عرصه تقریب در دست بگیرد. این تقریب و نزدیکی که نتیجهای جز نابودی بزرگترین دشمن مسلمانان یعنی استعمار آمریکایی ـ صهیونیستی نداشت موجب شد تا دشمنان اسلام نقشههایی بچینند؛ توطئهای که به فرمایش مقام معظم رهبری در حکمشان به آیتالله اراکی دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی «دشمنان اسلام و امپراطوران کفر و نفاق به رهبری امریکا و اسرائیل میخواهند معادلهی جهاد و مقاومت را تبدیل به طرح تکفیر و ترور فرزندان اسلام نموده و در یک کلام، جنگ شیعه - سنی را به مثابه دلمشغولی ملتهای مسلمان بر جهان اسلام تحمیل کنند» * تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی معادله جهاد و مقاومت را تبدیل به طرح تکفیر و ترور میکنند این کاری بود که به واسطه جریانهای تندرو و افراطی شیعه و سنی که همانا تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی بود، دنبال شد. علیرغم اینکه بارها رهبران ایران تاکید کرده بودند که به دنبال شیعه کردن اهلسنت نیستند و به مقدسات آنها احترام میگذارند اما رفتار در خفا و جلای جریان تشیع انگلیسی در توهین به مقدسات و تلاش برای تبلیغ شیعه در کشورهای اسلامی موجب شد تا الازهر که خود را قلعه حمایت از اهلسنت و جماعت میداند در برابر این اتفاقات ایستادگی کند. اگرچه الازهر خود از جریانهای تکفیری، سلفی و وهابی تاثیر میپذیرفت اما ذاتا به دنبال تقریب بود و در طول سالهای بعد کج دار و مریز یک بار از تقریب میگفت و دو بار از توهین به صحابه مینالید و بعضا به ایران نیز طعنه میزد. از آن طرف هم با تقویت جریانات تکفیری در سوریه و سپس عراق، شیعیان ناگاه با جریانی مواجه شدند که به ظاهر مذهب سنی را یدک میکشیدند و شیعیان را تکفیر میکردند و خون آنان را حلال میکردند. * آغاز مجدد مسیر نزدیکی قم و الازهر با دو کنگره علیه تکفیر و افراطیگری سهلانگاری و برخی اشتباهات این طرف ماجرا نیز موجب شد که شیعیان در طول یکی دو سال گذشته علی الاقل کمتر دم از تقریب الازهر و قم و نجف و لبنان بزنند. حال اما از نزدیک به یک سال پیش و با جدی شدن خطر داعش گویا شیعیان و اهلسنت این بار در بالاترین جایگاههای رهبری به سراغ هم رفتهاند تا وحدت و تقریب را ثمر دهند. استارت این مسیر جدید از دو کنگره ضدافراطیگرایی و ضدتکفیری آغاز شد؛ یکی در قم و با هدایت آیتالله مکارم شیرازی و دیگری در الازهر و به رهبری احمد الطیب، شیخ الازهر. پس از آن بود که این بار شیخ الازهر که به دنبال ارتباط گستردهتر بود و قم از آن استقبال میکرد؛ بار نخست در دیدار نخستوزیر عراق عنوان شد که الطیب خواستار گفتوگو با مراجع شیعی است و پس از آن معاون بینالملل حوزههای علمیه از رغبت شیخ الازهر برای گفتوگو با مراجع استقبال کرد. پس از آن و در هفتههای اخیر موج جدیدی آغاز شد؛ از یک طرف شیخ الازهر در حالی خواستار گفتوگو بین شیعه و سنی شد که به انتقاد از شیعیان، تبلیغ تشیع، توهین به صحابه و ... پرداخت و گفت: تکفیر شیعیان مردود است و من پشت سر ائمه شیعه در نجف نماز میخوانم. پس از آن آیتالله مکارم شیرازی نامهای را خطاب به شیخ الازهر قلمی کرد و به گفته حجتالاسلام قزوینی، در این نامه این مرجع تقلید ضمن انتقاد از موضعگیریهای الازهر، عنوان کرده که تصور ما این است که ضرورتی ندارد در آغاز، مراجع دینی و شیخ الازهر حضور بهم رسانند بلکه ابتدا علمای بزرگی که در سطوح دیگر هستند جلسات مشترکی تشکیل دهند و زمینه را برای شرکت علمایی که در سطح بالا هستند فراهم کنند، امیدواریم آقای دکتر طیب شیخ الازهر جواب مثبت به این پیشنهاد بدهد تا مقدمات آن فراهم شود. پس از سخنان شیخ الازهر، علاوه بر انتشار پاسخی از ایران، رئیس مجلس شیعیان لبنان از این سخنان استقبال کرد و مقتدی صدر نیز گفت: صدر نیز در پاسخ به سؤالی در این باره گفت: خدا را شکر می کنم که چنین علمای شجاعی را نصیب ما کرده است علمایی که از پیمودن راه حق و گفتن کلمه حق هیچ ترسی ندارند. * برای مقابله با شکست این تلاشها چه باید کرد؟ حال گویا حوادث سال 90 بار دیگر در حال رخ دادن است اما آیا میتوان به این امید بود که بین دو قطب شیعی و سنی، بین الازهر از یک طرف و نجف و قم در طرف دیگر شاهد گفتوگوی جدی بود؟ در پاسخ به این سوال به نظر میرسد از یک طرف الازهر باید ارادهای برای استقلال از برخی تصمیمات سیاسی دولتهای عربی از جمله عربستان و مصر داشته باشد تا بتوان به این گفتوگوها امید داشت اما از طرف دیگر در ایران چه باید کرد؟ پاسخ این سوال را اما حجتالاسلام مبلغی داده است: در شرایط کنونی، ما باید در ارتباط با ادبیات و گفتمان الازهر از یک توان تحلیل بالایی برخوردار باشیم و فارغ از نگاههای حساسیت آفرین و تمرکزکننده بر برخی جزئیات، به سمت ندای مهم و تقاضای الازهر، پیش برویم؛ نباید انتظار داشته باشیم الازهر تمام و کمال آنچه ما میخواهیم انجام دهد، چون بنای ما بر تقریب و وحدت است، نه اینکه انتظار داشته باشیم الازهر خواستههای ما را برطرف کند و این وحدت نیست. شاید در این بین نامه آیتالله اراکی دبیر مجمع تقریب مذاهب اسلامی برای عملی کردن هر چه بیشتر این گفتوگوها اتفاق مهمی است. آیتالله اراکی در این نامه عنوان کرده است که «آمادگی خود را برای انجام همه اقدامات ضروری، در زمینه پشتیبانی از تلاشهای تقریبی و اصلاحی شما(الازهر)، بهویژه اجرای پیشنهادات کمیته مشترک سنی و شیعه اعلام میدارد». انتهای پیام/س
94/05/25 - 11:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]