تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816944186
همه چيز با يك تماس شروع شد
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: همه چيز با يك تماس شروع شد
«شماره تماس مريم را يكي از دوستانم در اختيارم گذاشت. بعد از تماس و چند جلسه ملاقات به او ابراز علاقه كردم اما روز حادثه به خاطر اختلافي كه داشتيم دست به قتل او زدم.» اين حرف‌هاي پسر جواني است كه از چهار سال قبل به اتهام قتل دختر مورد علاقه‌اش در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، ابتداي جلسه كه در شعبه 4 دادگاه كيفري يك استان تهران برگزار شد، نماينده دادستان، به درخواست قاضي عبداللهي در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: متهم پرونده كه مهرداد 28 ساله نام دارد، از 24 اسفند ماه سال 90، به اتهام قتل دختري به نام مريم در بازداشت به سر مي‌‌برد. بررسي اوراق پرونده نشان مي‌دهد كه متهم گناهكار است و برايش درخواست صدور حكم شايسته دارم.
بعد از آن مهرداد وقتي در جايگاه ايستاد، اتهام خود را قبول كرد و گفت: دو سال قبل از حادثه يكي از دوستانم شماره مريم را به من داد و رابطه ما به صورت تلفني شروع شد. مريم گفته بود هپاتيت دارد. كمي كه رابطه ما ادامه پيدا كرد، دلم به حالش سوخت و زماني كه به خودم آمدم به او علاقه‌مند شده بودم. مدتي بعد اما با هم اختلاف پيدا كرديم؛ چراكه او حجابش را رعايت نمي‌كرد.
متهم در شرح روز حادثه گفت: آن روز به محل كار مريم كه يك كارگاه پلاستيك‌سازي در خاك سفيد بود، رفتم. وقتي وارد شدم متوجه شدم كه جز مريم و مردي كه مدير آنجا بود، كسي آنجا نيست.
وقتي به مريم اعتراض كردم، گفت به من ربطي ندارد. سر اين موضوع با هم مشاجره كرديم. در يك لحظه تيغ موكت‌بري را كه روي ميز كارگاه بود، برداشتم. وقتي به من فحاشي كرد چند ضربه به او زدم كه كشته شد.
قاضي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و وكيل مدافع او، ختم جلسه را اعلام كرد و با اعضاي دادگاه وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]
-
حوادث
پربازدیدترینها