واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
موتورسواري يا خطرسواري؟! نويسنده: ندا احمدلو ليلي افروغ موتورسواري در شهرهاي بزرگ کشورمان هر روز بيقاعدهتر و خطرناکتر ميشود و متاسفانه بايد اعتراف کنم بخش بزرگي از اين بيقاعدگي و خطرخيزي به رفتارهاي ناسالم برخي موتورسواران برميگردد؛ از ويراژ دادن در پيادهروها گرفته تا خلاف آمدن در خيابانهاي بهاصطلاح يک طرفه! خيلي از ما کمکم داريم به اين رفتارهاي غيرقانوني و بيقاعده برخي موتورسواران عادت ميکنيم و اين، يعني کمک به رواج هرج و مرج ترافيکي. چندي پيش، دوستي ميگفت: «بچه که بوديم، پدر و مادر به ما ميگفتند که براي عبور از خيابان، اول به اين طرف نگاه کن، بعد به آن طرف؛ ولي حالا من نميدانم عبور از خيابان را چگونه به کودکام آموزش بدهم؟! آيا بايد به او بگويم که خيابان يکطرفه يعني خياباني که اتومبيلها فقط از يک سمت ميآيند اما موتورسوارها ممکن است از آن سوي ديگر هم بيايند؟! و...» خلاصه، اين رشته سر دراز دارد و حقيقت اين است که بعضيها صرفا به خاطر عشق سرعت بودن، موتور ميخرند. اين در حالي است که خيليها هستند که به خاطر کسب درآمد و درآوردن يک لقمه نان حلال، موتورسواري ميکنند. بعضيها هم هستند که حال و حوصله ترافيک و گشتن دنبال جاي پارک را ندارند و ميروند سراغ موتور. اما آن موتورسواراني که از قوانين راهنمايي و رانندگي چشمپوشي ميکنند، از هر گروه که باشند، براي خودشان و ديگران دردسر ايجاد ميکنند. در گفتگو با دکتر پرويز رزاقي، روانشناس باليني به همين موضوع ميپردازیم. انرژيتان را درست تخليه کنيد؛ نه با موتورسواري! خيلي از نوجوانان و جوانان، موتورسواري نمايشي و ويراژ دادن در کوچه و خيابان را از راههاي تخليه انرژي خود ميدانند، در حالي که به اعتقاد دکتر پرويز رزاقي، روانشناس باليني، راههاي بهتري براي تخليه هيجاني، آن هم به صورت مثبت، وجود دارد. اگر شما يا فرزندتان عشق موتور هستيد يا خودتان اين طور نيستيد اما نميدانيد که با اين علاقه فرزندتان چهطور برخورد کنيد، اين گفتگو را بخوانيد. آقای دکتر! چرا بعضي جوانان اقدام به انجام دادن حرکات نمايشي با موتور ميکنند؟ اين قبيل کارها را ميتوان از چند جنبه مورد بررسي قرار داد. اول اينکه برخي از جوانان براي جلبتوجه ديگران به موتورسواري خطرناک روي ميآورند تا مردم به خاطر صدا، سرعت و حرکات خطرناک به آنها توجه نشان بدهند. دوم اينکه گاهي آنها ميخواهند با انجام دادن کارهاي نمايشي توانمندي خود را به رخ بکشند و از اين طريق به ديگران فخرفروشي کنند. مساله سوم، مشکلات روانشناختي اينگونه افراد است. آنها معمولا احساس حقارت ميکنند و چون جاي ديگري نميتوانند نيازهاي روانيشان را تامين کنند، رو به کارهاي خطرناکي مثل موتورسواريهاي رعبآور، ميآورند. برخي نوجوانان هم به خاطر خطردوستي بيش از حد اين قبيل کارها را انجام ميدهند. يعني عقدههاي رواني از دلايل روي آوردن به ناهنجاريهاي اجتماعي است؟ صددرصد! بيشتر وقتها برطرف نشدن نيازهاي عاطفي در دوران کودکي ميتواند مسبب بسياري از ناراحتيهاي رواني در نوجوانان باشد. نقش خانوادهها در اين ميان چيست؟ خانوادهها نقش بسيار موثري در شکلگيري شخصيت فرزندان خود دارند. ممکن است محدوديت و سختگيريهاي بيش از اندازه آنها باعث حريص شدن بچه شود يا برعکس، محبت و مهربانيهاي بياندازهشان، لوس و بيادب شدن بچه را در پي داشته باشد. سلامت: راهکار مقابله با اين افراد چيست؟ بهتر بگويم؛ جوانان چگونه ميتوانند اين هيجانات خود را تخليه يا کنترل کنند؟ من ميتوانم 5 راهحل را به جواناني که علاقه زيادي به تخليه انرژي خود با کارهاي خطرناک دارند، توصيه کنم: 1- موتور را تنها عامل تخليه هيجانات خود ندانند. 2- نسبت به موتور ديد مثبتانديش داشته باشند، يعني مدام کارهاي خلافي که ميشود با موتور انجام داد را در نظر نياورند و به جنبههاي مثبت موتورسواري بينديشند. مثلا اينکه موتور يک وسيله مناسب براي رهايي از ترافيک است يا جاي کمي ميگيرد و به راحتي ميتوانيد هر کجا که دلتان خواست، پارکش کنيد. 3- همه راههايي که ميتوانيد هيجانات خود را از طريق آنها تخليه کنيد، بنويسيد و سپس بهترين و کمخطرترين راه را برگزينيد. راهي مثل فوتبالبازي کردن با دوستان يا کوهنوردي خانوادگي. 4- روابط اجتماعي خود را قويتر کنيد و با دوستان بيشتري رابطه داشته باشيد. 5- اگر حس ميکنيد دچار اختلال شخصيت شدهايد، با روانشناس يا روانپزشک مشورت کنيد. اگر فردي واقعا عاشق موتور بود، چه؟ کسي واقعا به موتور عشق ميورزد که در و ديوار اتاقاش و حتي لباساش پر باشد از عکس موتور و ساعتها از وقت روزانهاش را صرف تميز کردن و زرق و برق بخشيدن به موتور خود کند. ما به اينگونه افراد هم توصيه ميکنيم که با مشورت با يک روانشناس، شخصيت خود را بيشتر بشناسند و ارتقا بخشند و از وابستگي بيش از اندازه به اشيا بپرهيزند. ضمن اينکه آنها ميتوانند علاقهمنديهاي خود را مطابق با هنجارهاي اجتماع پيش ببرند. مثلا چهطور؟ اينکه موتور برايشان يک وسيله سبک رفت و آمد باشد، نه اسباب ايجاد مزاحمت براي ديگران يا اينکه براي برآورده شدن شور و شوق موتورسواري پرسرعت و هيجانانگيز به پيستهاي موتورسواري مراجعه کنند که البته نقش خانوادهها هم در اين کار خيلي مهم است. خانوادهها بايد چه کار کنند؟ خب، خانوادهها بايد خواستهها و نيازهاي مادي يا معنوي فرزندشان را مديريت کنند. مثلا بگويند که من به شرطي براي تو موتور ميخرم که براي موتورسواري به پيستهاي مخصوص مراجعه کني. حتي بد نيست که به عنوان تشويق، هديهاي هم براي مقام آوردن در مسابقات پيست به فرزندشان بدهند تا از اين طريق او را بيشتر به هنجارها وابسته کنند. منبع:www.salamat.com /ع
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]