واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کاتب، با ادبيات کودک در جبهه هاي جنگ با لباس طنز! نويسنده:اكبر رضي زاده منبع:راسخون «محمد رضا کاتب» ازنويسندگان موفق معاصر است که در روز نهم آبان ماه سال 1345شمسي درتهران متولد شد. تحصيلات وي دررشته ي کارگرداني تلويزيون بود. ازاين روي فعاليت هاي هنري خود را با سريال سازي وفيلمنامه نويسي شروع کرد از دوران نوجواني، داستان هايي براي کودکان، درمجلات تخصصي کودکان ونوجوانان به چاپ رساند. مخاطبين اوليه ي کتابهاي محمد رضا کاتب گروه هاي سني کودکان ونوجوانان بودند ونخستين داستانهايش را هم از سال 1365 براي اين گروه سني نوشت. کاتب، بعد ازکارهايي کودکانه، به ادبيات جنگ پرداخت، طوري که هنگام خدمت سربازي دربخش فرهنگي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به نگارش رمان هايي با مضمون جنگ وشهادت وايثار، روي آورد.البته ژانر طنز و طنز پردازي نيز نقش پررنگي درداستانهاي او داشت. آن هم طنزي خاص، از ديدگاه خاص خودش. به بريده از رمان «هيس» دقت کنيد تا با نگاه طنز گونه ي اين نويسنده بيشتر آشنا شويد: «...دلم مي خواست وقتي بالاي سرجنازه ام مي رسند ببينند تروتميز،مثل بچه آقاها مرده ام ! با کفش هاي براق، يپراهن وشلواري اتوخورده وموهايي با بوي صابون نخل داروگر: انگار داشتم مي رفتم عروسي خواهرم: هميشه آرزويم بود خواهري داشتم: سربلند کردم سمت آسمان...» کتابهاي کاتب عبارتند از : «شب چراغي دردست، 1368»، «فقط به زمين نگاه کن،1372» ومجموعه داستان هاي« قطره هاي باراني،1371»،«نگاه زرد پاييز»و «عبور ازپيراهن، 1372». توجه محمدرضا کاتب به فرم وساختار داستان در رمان پري در آبگينه، 1371 به صورت گرايش به رئاليسم جادويي کاملاً محسوس است. از ديگر آثار محمد رضاکاتب، رمانهاي «پس از آمده؟ شايد، 1378» و«دوشنبه هاي آبي ماه،1374» را مي توان نام برد که از رمانهاي موفق جنگي است. بهترين کار کاتب را مي توان رمان «هيس، 1378» نام برد که اين داستان از سبک وسياق موفق وخوبي برخوردار است، به طوري که جايزه ي منتقدان مطبوعات را از آن نويسنده کرد ونام خود را به عنوان يک نويسنده طناز و جنگي به ثبت رساند. محمد رضا کاتب در رمانهاي «پستي 1381» و«وقت تقصير، 1383» از زبان وشگردهاي داستان نويسي جديد بهره برده است. کتابهاي ديگر اين نويسنده به شرح زير است: «اولين قدم» و،«ختم ارباب والا» و، « جاي شما خالي»، «دست ها پشت گردن» ، « يک حرف قشنگ بزن»، «نصف کشتي، نصف دريا» که زمينه ي اصلي اين داستانها : ادبيات جنگ، طنز، عشقي وادبيات کودکان مي باشد. با توجه به پشتکار وجديتي که درشخص «محمد رضا کاتب » ديده مي شود. اميد آن هست که به زودي داستانهاي پخته تر و خوش ساختي از او منتشر شود. هر چند که از دنياي کودکان ونوجوانان بريدن وبه ادبيات جنگ پرداختن ودرميان جبهه ها با ديدن بمب وموشک وانفجار وشهادت وايثار ، ناگهان به وادي طنز وشوخي رسيدن کمي شک برانگيزاست ومخاطب را به اين فکر وا مي دارد که بالاخره محمد رضا کاتب يک کارگردان فيلم هاي تلويزيوني است يا نويسنده اي با طرز تفکر وآرمانهاي کودکان ونوجوانان، يا يک انديشمند جنگي که ادبيات رابه جبهه ها برده است ويا بالاخره اهل طنز وهزل و فکاهه مي باشد!.. البته درتاريخ ادبيات داستاني معاصر کساني بوده اند که مدام از اين شاخه به آن شاخه پريده اند، ولي اينکه آيا درهمه ي ژانرهاي ادبي موفق بوده اند، جاي شک وترديد است. تداخل مضامين طنز درکارهاي محمد رضاکاتب، نگارنده ي اين سطور را به ياد شعرطنزي از«مرتضي هادوي فرد» شاعر طنز پرداز هم استاني انداخت. تا نظر شما چه باشد؟! «موقع جنگ افسر پيري بست با دختري جوان پيوند گفت مردي: ازاين پس اين افسر مي شود در دو جبهه دستش بند!» /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2140]