واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آخرين جنگيري The Last Exorcism كارگردان: دانيل استام فيلمنامه: دانيل استام و هاك بوتكو مدير فيلمبرداري: زولتان هونتي موسيقي: ناتان بار بازيگران: پتريك فابيان (كاتن ماركوس)، اشلي بل (بل سوئيتر)، آيريس باهر (آيريس رايسن)، لوئيس هرتام (لوئيس هرتام)، كالب لندري جونز (كالب سوئيتر)، توني بنتلي (پاستور مانلي)، جان رايت (جان ماركوس)، شانا فورستال (شانا ماركوس)، جاستين شافر (جاستين ماركوس) محصول 2010 آمريكا 87 دقيقه ژانر: هراس- تريلر
خلاصه داستان داستان، از نقطه نظر كشيش «كاتن ماركوس» روايت ميشود كه سالها جنگيري كرده است. او تصميم ميگيرد در مستندي حضور يابد كه به وقايع آخرين جنگيري او خواهد پرداخت. «كاتن» نامهاي از يك كشاورز دريافت ميكند. كشاورز از او خواسته تا به ديدار دختر رنجور او «نل» برود و شيطان را از خانه آنها بيرون راند. تك جمله و فرضيه فيلم اين است: «اگر به خداوند اعتقاد داريد پس بايد به وجود شيطان هم باور داشته باشيد». «كاتن ماركوس» در بوستون با همسر و پسرش زندگي ميكند. پدرش او را يك مبلغ پروتستان بار آورد و كاتن به بيرون كردن جن از تن انسانهاي جنزده مشغول شده است. ايمان كاتن پس از مرگ پسري در دوران جنگيري به آزمايش گذاشته شد چرا كه كاتن را به ياد پسر خود كه دچار ناتواني جسماني است، انداخت. كاتن به مزرعه كشاورز ميرود و همراه او گروه مستندساز هم ميروند. وي طي مراسمي حالت جنزدگي را در «نل» از بين ميبرد و همگي پس از مراسم فكر ميكنند كه حال نل خوب شده است. گروه مستندساز در هتلي نزديك مزرعه ساكن ميشوند. همان شب «نل» به طرز مرموزي در اتاق كاتن ظاهر ميشود. گروه مستندساز تلاش ميكنند با پدر نل تماس بگيرند تا از او اجازه فيلمبرداري را بگيرند اما نميتوانند. «كاتن»، «نل» را به بيمارستان مي برد تا آزمايش شود و از لحاظ رواني يا دارويي تحت درمان قرار گيرد چرا كه به نظر او «تعلّقخاطر نل به شيطان» عامل بيماري نيست. پزشكان «نل» را در سلامت كامل تشخيص ميدهند. پدر نل فردا صبح او را به خانه مي برد و در اتاقش زنجير مي كند چرا كه به صورت برادرش آسيب رسانده است. پدر نل پسرش را به بيمارستان مي برد. در حالي که کاتن و گروه مستندساز تصميم مي گيرند سراغ خانه و نل بروند. آنها او را زنجير شده پيدا مي كنند اما او را آزاد مي كنند. همان شب در خانه صداي گريه بچهاي شنيده مي شود. آنها به طبقه بالاي خانه مي روند و «نل» را وسط سالن مي بينند سپس او به حمام مي رود و عروسكي را در آب غرق مي كند و... در متن و حاشيه «آخرين جنگيري» را فيلمساز مستقل آلماني دانيل استام ساخته و تهيهكنندگانش اريك نيومن، الي راث، مارك آبراهامز و تامس بليس بودهاند. فيلم به سبك «پروژه بلروريچ» و «قرنطينه» ساته شده است. حق نمايش فيلم را كمپانيهاي استرايك اينترتينمنت و استوديو كانال برعهده دارند. «آخرين جنگيري» با بودجه دو ميليون دلار تهيه شده و در همانهفته نخست نمايش با بيست و شش ميليون دلار فروش مقام نخست جدول فيلمهاي پرفروش را به خود اختصاص داد و «بيمصرفها» را به مقام سوم جدول تنزل داد. نخستين نمايش «آخرين جنگيري» در جشنواره فيلم ساندنس امسال بود. دوازدهم فوريه كمپاني «لاتيزگيت»، فيلم را در آمريكا را پخش كرد. اين فيلم، در جشنوارههاي فيلم لسآنجلس و «فيلم فورمزايت» هم به نمايش درآمده است. «اليراث» راوي داستان است. «آخرينجنگيري»، با واكنش مثبت منتقدان روبرو شده است. سايت راتن توميتوز هفتاد درصد آراي منتقدان را مثبت ارزيابي كرده است. دانيل استام متولد 1976 شهر هامبورگ آلمان است. او در شهر هامبورگ بزرگ شده و در دوران نوجواني مجري برنامه راديويي بود و سردبير يك مجله جوانپسندانه. وي سپس مجذوب تئاتر شد، در رشته «تئاتر» تحصيل كرد و پيش از رفتنش به شهر بلفاست، نمايشنامهاي را به چاپ رساند. دو سال در بلفاست ايرلند شمالي براي سازماني كار كرد. سپس به آلمان بازگشت، به مدرسه سينمايي رفت و در رشته فيلمنامهنويسي در لودويگزبرگ به تحصيل پرداخت. او فيلمنامه يك فيلم تلويزيوني را نوشت كه نامزد معتبرترين جايزه رسانهاي آلمان شد. دانيلاستام بر اساس زندگي موسيقيدان راك «نيككيو» مستندي ساخت. سپس به آمريكا مهاجرت كرد و در «مؤسسه فيلم آمريكا» از رشته فيلمسازي دانش آموخته شد. فيلم پاياننامه تحصيلي او نامزدت جايزه انجمن فيلمبرداران آمريكا شد. ظرف سه سال بعدي، دانيل فيلم كوتاه ساخت، ترانه نوشت و در شهر كوزوداور يك جشنواره سينمايي شد. او سپس با دست خالي و پاي پياده تمام آمريكا را گشت. در سال 2008 نخستين فيلم بلند دانيل، «يك مرگ واجب» در جشنواره مؤسسه فيلم آمريكا به نماش درآمد و جايزه تماشاگران را بُرد.
نگاه منتقد جيمز براردينلي: «آخرين جنگيري» يكي از آن فيلمهاي نادري است كه اردوي بازاريابياش جذّابتر از فيلمي است كه تبليغ ميكند. فيلم كمهزينه است و به جاي آنكه پول زيادي صرف تبليغات شود، كمپاني لاينزگيت تصميم گرفته فيلم را در شبكههاي اجتماعي و سايت يوتيوب و دهان به دهان تبليغ كند. اين رويكرد «مارهاي روي سياره» است. فيلمي با بازي سميول ل.جكسن كه خوب نفروخت. اما اينبار توقعات كمتر است. «آخرين جنگيري» نبايد پول هنگفتي بسازد تا به سوددهي برسد. فيلم بايد ديده شود: يا آنقدر حرف و حديث به وجود خواهد آمد كه فيلم را بر صدر خواهد بُرد يا نارضايتي اخيري كه در تماشاگران سالن سينمايي كه من رفتم ديدم، فيلم را به شكست خواهد كشاند. زمانيكه «پروژه بلرويچ» به نمايش درآمد اصليترين دليل موفقيت آن، تازگي رويكردش بود. «آخرين انتشار» هم چيز جديدي براي ژانر هراس بود. چون «پروژه بلرويچ» بيشتر هراسهايش را به خارج از پرده منتقل ميكرد و بر ترسهاي هماهنگي تكيه ميزد كه تماشاگر را مشتاق ميكرد، به هميندليل به يك پديده تبديل شد. فيلمهاي تقليدي- كه چند تايي طي اين سالها توليد شدهاند- به طور كلّي خيلي ترسناك نبودهاند چون آنها رويكرد «هر چه كمتر، ترس بيشتر» نسخه ارژينال را ناديده ميگرفتند. با توجه به «پروژه بلرويچ» باور اين مسأله سخت نيست كه شما همراه گروهي از جوانان بيعرضه بيست ساله در جنگلي گم شويد و امكان حمله يك نيروي فراطبيعي به شما وجود داشته باشد يا نداشته باشد! اين حس كلّي ترسناك است. چنين عاملي در بسياري از فيلمهاي تقليدي از «پروژه بلرويچ» وجود ندارد و «آخرين جنگيري» هم مستثني نيست. فيلم بيشتر تأثيرگذار است تا ترسناك. شايد مشكل از اينجا ناشي شود كه ما مستندهاي قلاّبي كم هزينه بيشماري كه با نگاتيوهاي Lost footage فيلمبرداري شده توليد كردهايم تا «ترس واقعي» را ايجاد نماييم. صحنهسازي آخرين جنگيري بد نيست گرچه «حادثه» تا ابد ادامه پيدا ميكند. اما در بخش مياني فيلم، سكانسهاي ترسناكي هم وجود دارد. منبع:نشريه نقشآفرينان- ش67 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]