واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: لطفا عاشق نشوید
چهار ماجرای عاشقانه که تاریخ را عوض کرد
آیا عشق می تواند تاریخ را عوض کند؟ جواب قطعا مثبت است. البته اگر یکی از این چهار زوجی باشید که می خواهیم از آنها سخن بگوییم.
مجله همشهری دانستنیها - رامین اسماعیلی: آیا عشق می تواند تاریخ را عوض کند؟ جواب قطعا مثبت است. البته اگر یکی از این چهار زوجی باشید که می خواهیم از آنها سخن بگوییم. عشق گاهی می تواند حکومت ها را جابجا کند، گاهی جایزه نوبل را به خانه بیاورد، گاهی قوانین را از نو بنویسد و گاه سران حکومتی را به هم پیوند دهد.
1- کلئوپاترا و مارک آنتونی
کمتر کسی است که کلئوپاترای هفتم را به خاطر قدرت افسانه ای، اغواگری و همچنین زیرکی بی همتایش در شکل گیری اتحاد بین روم و مصر نشناسد. داستان از آنجا آغاز شد که مارک آنتونی در سال 41 پیش از میلاد، فرمانروایی نواحی شرقی امپراتوری روم را به عهده گرفت و همان ابتدای کار برای نشان دادن قدرتش، کلئوپاترا ملکه مصر را - که کشورش زیر سلطه روم قرار داشت - به اتهام کمک به دشمنان امپراتوری به پیشگاه خود فرا خواند اما کلئوپاترا با ظاهری آراسته و لباسی که گفته می شد جامه ونوس رب النوع عشق روم بوده، به حضور مارک رفت و قلبش را به تپش انداخت.
این شروع عشقی بود که باعث شد مارک آنتونی همراه کلئوپاترا به اسکندریه برود و متعهد شود از شه بانوی مصر و کشورش در برابر تهدیدات دشمنان خارجی محافظت کند. با اینحال مارک سال بعد به روم برگشت تا وفاداری اش را به اکتاویون، شریکش در حکومت پهناور روم به اثبات برساند.
در این گیرودار کلئوپاترا، دوقلوهایی برای مارک به دنیا آورد و با کامیابی بیشتر حکومت بر مصر را ادامه داد اما چند سال بعد زمانی که مارک آنتونی به مصر برگشت، کلئوپاترا اعلام کرد فرزند دیگرش «سزارین» (که پسر سزار بود) جانشین بر حق پدرش در حکومت مصر است.
این ادعا تبدیل به جنگ روانی بین دو امپراتوری شد. اکتاویون معتقد بود مارک کاملا زیر پرچم کلئوپاترا جای گرفته و دیگر اختیاری از خود ندارد. او در سال 32 پیش از میلاد، بر ضد کلئوپاترا اعلام جنگ کرد و یک سال بعد، سپاه کلئوپاترا و آنتونی را در جنگ آکتیوم شکست داد و به مصر رسید.
بعد از این شکست بزرگ، کلئوپاترا به مقبره ای که برای خودش ساخته بود پناه برد. مارک آنتونی هم که فکر می کرد کلئوپاترا کشته شده، خود را با شمشیر به هلاکت رساند.
2- پی یر و ماری کوری
وقتی ماری و پی یر کوری سوار بر کشتی زندگی مشترک شان شدند، حتی به فکرشان هم نمی رسید روزی بزرگترین خانواده علمی جهان به حساب آیند. ماری دخترک باهوش لهستانی در 1867 به دنیا آمد و مدرک فیزیک و ریاضی اش را از دانشگاه سورین با عالی ترین نمرات گرفت. در 1894 با پی یر که فیزیکدانی فرانسوی و برجسته بود، آشنا شد و به مدت هشت سال شاگرد او بود.
آنها در این مدت به شدت به هم علاقمند شدند و علاقه به مغناطیس و ... پیوند آنها را به یکدیگر نزدیکتر کرد. آنها با هم زندگی و کار می کردند و دست آخر توانستند با هم جایزه نوبل بگیرند. در 1897 اولین دختر آنها آیرین به دنیا آمد (کسی که همراه همسرش در 1935 نوبل شیمی گرفتند) و در 1904، ماری دومین دخترش را به دنیا آورد.
زندگی آنها به خوبی ادامه داشت تا اینکه پی یر در 39 سالگی بر اثر تصادف با درشکه کشته شد و ماری برای همیشه تنها ماند.
3- هنری هشتم و آن بولین
گرچه تاریخ شناسان معتقدند مجموعه ای از اتفاقات موجب شد تا انگلستان به جامعه ای پروتستان بدل شود ولی ازدواج دوم پادشاه انگلستان به این روند تغییر دینی سرعت بخشید. در سال 1525 پادشاه میانسال که از داشتن جانشین پسری از «کاترین آراگون» ناامید شده بود، تصمیم گرفت «آن بولین» دخترک خوش سیمای دیپلمات و شوالیه انگلیسی را به همسری برگزیند اما «آن» زیرک بود و تنها می خواست با ازدواجی رسمی به همسری پادشاه درآید.
پس هنری هشتم در 1527 طی نامه ای از پاپ کلمنت هفتم برای طلاق از همسرش کاترین اجازه خواست اما پاپ مخالفت کرد و هنری با گستاخی همسر قبلی اش را طلاق داد، با «آن بولین» سر سفره عقد نشست و سر همین اتفاق در 1533 رابطه اش را به طور کامل با کلیسای کاتولیک قطع کرد؛ کار جسورانه ای که تا آن تاریخ در انگلیس نمونه نداشت.
گرچه خیلی زود و با به دنیا آمدن ملکه الیزابت، معلوم شد ازدواج دوم هنری هم ثمری ندارد، تازه آن موقع بود که هنری تصمیم گرفت «آن» را به اتهام جادوگری و خیانت سر به نیست کند.
4- تزار نیکولای دوم و الکساندر افیودورنا
در پشت پرده انقلاب روسیه که به تازگی توسط رهبران بلشویک به راه افتاده بود، داستان عاشقانه زن و مردی جریان داشت که البته به سرانجام عاشقانه ای نرسید. داستانی که بارها برای اجرای اپراهای مختلف از آن الهام گرفته اند.
داستان از این قرار بود که نیکولای روس، جانشین حقیقی تاج و تخت لنینگراد عاشق الکساندرا نوه دختری ملکه ویکتوریا شده بود. الکساندرا که آن موقع کم سن و سال بود، دست رد به سینه خواستگاران متعددش از جمله پرنس آلبرت ویکتور می زد و هر کسی را شایسته ازدواج نمی دید اما وقتی نیکولای را دید، عاشق او شد و ازدواج آنها سر گرفت.
مراسم تاج گذاری و ازدواج این دو عاشق بدون هیچ نگرانی به خوبی و خوشی پیش رفت و در سال های بعد، این پیوند باعث به وجود آمدن چهار دختر و یک پسر شد اما این ازدواج عاقبت خوبی نداشت. تزار و خانواده اش در سال 1918 سر ماجراهای انقلاب روسیه، به همراه چند خدمتکار و پزشک خانوادگی به محلی برده و در حالی که از عاقبت شان خبری نداشتند به رگبار بسته شدند.
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]