تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 28 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سجده شكر برهرمسلمانى واجب است،با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854173601




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عوامل مؤثر بر دامنه اختیار - بخش اول دامنه اختیار و عوامل مؤثر بر آن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عوامل مؤثر بر دامنه اختیار - بخش اول
دامنه اختیار و عوامل مؤثر بر آن
هدف مقاله جلب توجه نمودن خوانندگان به مسئله دامنه اختیار، عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، نحوه تأثیر این عوامل بر دامنه اختیار و اشاره به رهنمودهای مولوی برای رهایی از دام عوامل محدودکننده دامنه اختیار است

خبرگزاری فارس: دامنه اختیار و عوامل مؤثر بر آن



چکیده درباب مسئله جبر و اختیار و همچنین تقریر دیدگاه مولوی در این مسئله مطالعات فراوانی صورت گرفته است. از مسائلی که مورد تحلیل این مطالعات قرار نگرفته، متغیرهای مؤثر بر دامنه اختیار نزد مولوی است. نویسنده در این مقاله می‌کوشد تا بر مبنای عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، تصویر روشنی از این عوامل ارائه دهد. محور استنادات نگارنده، حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از دفتر نخست مثنوی است. هدف مقاله جلب توجه نمودن خوانندگان به مسئله دامنه اختیار، عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، نحوه تأثیر این عوامل بر دامنه اختیار و اشاره به رهنمودهای مولوی برای رهایی از دام عوامل محدودکننده دامنه اختیار است. از این رهگذر نشانه‌های فردی که اختیار خود را به نهایت گستردگی رسانده است، به خوانندگان یادآوری می‌شود. واژگان کلیدی اختیار، دامنه اختیار، عوامل محدودکننده، عوامل وسعت‌دهنده، عوامل درونی، عوامل بیرونی. طرح مسئله بحث از جبر و اختیار، مسئله‌ای کهن در اندیشه بشری است و میراث گران‌بهایی از مطالعات فلسفی، کلامی، عرفانی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی را به‌میان آورده است. این بحث در تمدن اسلامی، سرآغاز چالش‌ها و نزاع‌های فراوان شده و به گروه‌بندی‌های مذهبی انجامیده است؛ جبرگرایان، اهل تفویض و معتقدان به امری بین دو امر؛ سه گروه‌بندی عمده کلامی در این مقامند. مولوی به‌دلیل اقبال به اندیشه‌ها، از میراث علمی غنی در این مقام برخوردار است و رهاوردها و رهیافت‌های فیلسوفان، متکلمان، عرفا و مفسران را پیش‌روی دارد. اینکه فرایند و شیوه مواجهه مولوی با رهاوردها و رهیافت‌های پیشینیان چگونه است و حاصل این فرایند به‌منزله دیدگاه مولوی در مسئله جبر و اختیار چیست، دو مسئله مهم هستند؛ اما در این تحقیق مورد بحث قرار نمی‌گیرند. امروزه مطالعات فراوانی در تقریر دیدگاه مولوی در مسئله جبر و اختیار منتشر شده است. در مطالعه‌ای با عنوان «حدود آزادی انسان از دیدگاه مولوی» (جبر و اختیار) به تاریخچه جبر و اختیار، اشکالات جبریون و ابیاتی از مثنوی که دال بر مختار بودن انسان هستند؛ اشاره شده است. (رحیم‌نژاد، 1364: 70 ـ 58) در نوشته‌ای دیگر تحت عنوان «دو رساله در فلسفه اسلامی، تجدد امثال و حرکت جوهری»، جبر و اختیار از دیدگاه مولوی، در رساله دوم به دلایل مولوی، در اثبات اختیار انسان و ابطال عقیده جبریون پرداخته شده است. (همایی، 2536: 85 ـ 63) در نگاهی به جبر و اختیار از منظر مولوی (امیر ضیائی، بی‌تا: 116 ـ 111) و همچنین در مطالعه‌ای با عنوان «مولانا و گیرودار جبر و اختیار» (فروهر، 1386: 511 ـ 503) و نیز در «مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق» (نیکو بخت، 1388: 177 ـ 164)؛ به تقریر دیدگاه مولوی در مسئله جبر و اختیار و ابعاد این مسئله از منظر مولوی پرداخته شده است. از مسائل مهمی که در این مطالعات مورد تحلیل قرار نگرفته است، متغیرهای مؤثر بر دامنه اختیار نزد مولوی است. رهیافت فلسفی و کلامی از جبر و اختیار، به طریق همه یا هیچ، سخن می‌گوید؛ اما مولوی تقریری از اختیار با دو سور کلی و سور وجودی ارائه می‌دهد. یعنی گزاره: «هر انسانی دارای فعل اختیاری است».                             (x) (Ǝy) HX → BXY & WY در این تعبیر H انسان، B انجام دادن، W اختیاری بودن و Y دامنه افعال است. چنین تقریری از اختیار، مسئله قبض و بسط دامنه اختیار را به‌میان می‌آورد: آیا همه انسان‌ها به‌نحو بالفعل از دامنه یکسان اختیار برخوردارند؟ پاسخ مولوی منفی است. آیا در هر انسانی در فرایند رشد فردی، دامنه اختیار یکسان و ثابت می‌ماند؟ پاسخ مولوی به این پرسش نیز منفی است. برحسب این پیش‌فرض‌ها، مسئله این تحقیق را می‌توان به این صورت تقریر کرد: چه عواملی بر فراخ‌دامنی و تنک‌دامنی اختیار آدمی مؤثرند؟ همچنین در این مجال به راهکارهایی که مولوی برای رهایی انسان از عوامل محدودکننده دامنه اختیار پیشنهاد می‌کند؛ اشاره خواهیم کرد. خلاصه داستان پادشاه جهود که نصرانیان را کشت در بین یهودیان، پادشاهی ظالم که نسبت‌به عیسویان سخت کینه‌توز بود حکومت می‌کرد. وی که بر آن بود دین و آئین عیسویان را براندازد، وزیری کاردان و زیرک داشت. وزیر می‌دانست که با اعمال زور و خشونت نمی‌توان ایمان و عقیده مردم را از میان برداشت؛ بلکه اعمال خشونت و تمسک به زور، نتیجه عکس می‌دهد و عقیده و ایمان مردم استوارتر می‌گردد. لذا نیرنگی ساخت و شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود کند که وزیر به آئین عیسویان درآمده است؛ پس دست و گوش و بینی او را باید برید و از دربار بیرون راند. وقتی نقشه به این صورت عملی شد، عیسویان به وزیر پناه دادند و بر او اعتماد کردند. به‌مرور زمان، وزیر در بین عیسویان نفوذ پیدا کرد و به‌عنوان معلم و مرشد در میان آنان شناخته شد، درحالی‌که به‌صورت پنهانی فتنه برمی‌انگیخت. سرانجام برای هر یک از سران دوازده‌ گانه مسیحیت طوماری جداگانه، حاوی مضامین متناقض با یکدیگر ترتیب داد و خود به غاری رفت و خلوت گزید و با وجود اصرار زیاد عیسویان از خلوت خود بیرون نیامد. وی هر یک از سران گروه‌های دوازده‌ گانه را به نزد خود فراخواند و به هرکدام از آنان به‌صورت پنهانی حکم جانشینی خود را داد و به هر یک گفت که فقط تو جانشین من هستی و اگر کس دیگری مدعی این مقام شود، باید او را نابود کنی. وی بعد از اجرای این طرح اختلاف‌برانگیز، در خلوت خود را کشت. بعد از مرگ وزیر، رؤسای گروه‌های دوازده‌ گانه مسیحی، بر سر جانشینی وی به جان یکدیگر افتادند و کشتار آغاز شد و عده زیادی از مسیحیان کشته شدند و آن پادشاه ظالم به هدف خود رسید. (زمانی، 1388: 1 / 143) مولوی در ضمن این داستان، تغییراتی را که درنتیجه فتنه‌گری وزیر، در دامنه اختیار عیسویان رخ می‌دهد را به نمایش می‌گذارد که قابل تعمیم به تمام افراد جامعه است. ما نیز در پژوهش حاضر درصدد هستیم به بررسی عوامل مؤثر بر دامنه اختیار براساس این داستان بپردازیم. چیستی اختیار برای واژة اختیار تعاریف فراوانی ارائه شده است؛ بحث از چیستی اختیار مسئله تحقیق حاضر نیست، بلکه پیش‌فرض مهم و از مبادی تصوریه آن است. بنابراین، بدون گزارش آرا و چالش‌های دیرین در این باب (ازجمله ر.ک: ابن‌سینا، 1411: 51؛ ارسطو، 1368: 1 / 64 ؛ قدردان قرا ملکی، 1384: 65 ؛ جعفری، 1347: 90) به بیان تعریف اختیار و تصوری که تحقیق حاضر مبتنی بر آن است، بسنده می‌کنیم. اختیار غیر از اراده است؛ امر ارادی آن است که امکان یا توان انتخاب آن را داشته باشیم و بر دو قسم است: اختیاری و غیر اختیاری. اگر امر ارادی با رضایت خود فرد صورت بگیرد، اختیاری است؛ اما اگر امر ارادی، با عدم رضایت خود فرد صورت پذیرد، غیر اختیاری است. به‌عبارت دیگر، اختیار عبارت است از حضور من، به‌صورت نظارت یا تسلط بر انجام فعل، به‌نحوی که رضایت من، نشانگر این حضور است. بنابراین، در هر کاری که فرد بتواند نظارت و تسلطی داشته باشد؛ آن کار بدون شک، اختیاری خواهد بود. مراد از رضایت در اینجا، رضایت درجه دوم است. رضایت و خشنودی گاه از نوع درجه دوم و پسینی است که در این حالت، فعل با اراده فرد از او صادر می‌شود. این فعل ارادی، یا اختیاری است یا اضطراری. به دو مثال زیر توجه کنید: 1. ماه مبارک رمضان است و اذان مغرب گفته شده است. در این هنگام فرد روزه‌دار، میل به خوردن و نوشیدن دارد و از اینکه می‌خواهد غذا بخورد یا نوشیدنی بنوشد خرسند و راضی است. لذا عزم و در پی آن اراده می‌کند و غذا می‌خورد یا نوشیدنی می‌نوشد. در این مثال عمل خوردن و نوشیدن با رضایت خود فرد صورت می‌گیرد و او از رضایت خود راضی است. این‌چنین فاعلی را فاعل مختار می‌نامیم. 2. ماه مبارک رمضان است و قبل از اذان مغرب، فرد روزه‌دار ازسوی یک فرد جنایتکار، تهدید جانی می‌شود. در این مورد فرد شرایط را می‌سنجد و رضایت به خوردن و نوشیدن می‌دهد. لذا عزم و در پی آن اراده می‌کند و غذا می‌خورد و نوشیدنی می‌نوشد. در این مثال فرد با رضایت مى‌خورد و می‌نوشد، ولی راضی به این رضایتش نیست. چنین فاعلی را نمی‌توان مختار نامید، بلکه او فاعل مضطر است. گاه رضایت و خشنودی از نوع درجه اول و پیشینی است که پرداختن به آن از حوصله بحث حاضر خارج است. دامنه اختیار و عوامل مؤثر بر آن اختیار آدمی را نه می‌توان نادیده گرفت و نه می‌توان آن را نامشروط و مطلق انگاشت. آدمی بخواهد یا نخواهد برخی اصول و قوانین طبیعت، اختیار او را محدود می‌سازد. هیچ انسانی نمی‌تواند از جریان زمان و تحولات عارض به جهان واقعی و موجودیت خود جلوگیری کند؛ لذا اختیار انسان محدود و دارای دامنه است و دامنه آن در افراد مختلف، گوناگون است. زیرا درعین‌حال که انسان در مجرای قوانین غیر اختیاری قرار گرفته، در همان حال از نعمت خدادادی سازندگی نیز برخوردار است؛ لذا در هر فردی به‌میزان توانایی او در مبارزه با موانع و مرتفع ساختن آنها و تأمین مقتضیات، دامنه و محدوده اختیار نیز متفاوت خواهد بود. گوناگونی دامنه اختیار، وابسته به عوامل مختلفی است. در واقع این عوامل، میزان تسلط و نظارت فرد بر اعمال و کارهایش را افزایش و یا کاهش می‌دهند. در هر فردی که میزان نظارت و تسلط شدیدتر و قوی‌تر باشد، دامنه اختیار او نیز گسترده‌تر است. چنان‌که اگر در فردی این پدیده ضعیف و سست باشد، دامنه اختیار او نیز محدودتر خواهد بود. برای مشاهده انواع عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، گونه‌های تاثیر هرکدام از آنها بر دامنه اختیار و نمونه‌هایی از آن عوامل، به جدول زیر توجه کنید. جدول شماره (1) عوامل مؤثر بر دامنه اختیار گونه‌های تأثیر آن عوامل بر دامنه اختیار نمونه‌هایی از عوامل مؤثر بر دامنه اختیار عوامل بیرونی وسعت‌دهنده عدالت محدودکننده ظلم و ستم، تهدید و ارعاب و ... عوامل درونی وسعت‌دهنده صبر، نیک‌خویی، رضا محدودکننده خودبینی، تکبر، حرص و ...   حال به‌ترتیب، هر یک از این موارد را بررسی کرده و با شواهدی که از مثنوی (حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت) می‌آوریم؛ به تحلیل آنها می‌پردازیم. الف) عوامل بیرونی یک. وسعت‌دهنده 1. رعایت عدالت خاک امین و هرچه در وی کاشتی
بی‌خیانت جنس آن برداشتی
این امانت زآن عنـایت یافته ست
کافتاب عدل بر وی تافته ست (1)
(مولوی، 1370: 1 / 516 ـ 515)   یکی از شریف‌ ترین و برترین فضیلت‌ها رعایت عدالت است. زیرا افعال انسان در عدالت به میانه‌روی و اعتدال انجام می‌شود (قنبری آلانق، 1388: 4) و هواهای نفسانی آدمی که یک‌سره به‌دنبال مطلوبیت شخصی خویش‌اند؛ به نظم و ترتیبی مدنی درمی‌آیند که حیات انسان‌ها و تعالی آنها در جامعه بشری را امکان‌پذیر می‌کند. تعالی و تلطیف اخلاقی انسان، بدون عدالت عملاً ناممکن بوده، بلکه ازحیث نظری و علمی نیز قابل تصور نمی‌باشد. بنابراین، هدف نهایی عدالت چیزی جز رعایت حقوق افراد نیست. 2. توجه به تفاوت‌های افراد با یکدیگر در یکی گفته که صد یک چون بود
این کی اندیشد مگر مجنون بود
چون یکی باشد بگـو زهـر و شکـر
چون یکی باشد بگـو زهـر و شکـر مختلف در معنی و هم در صـور
(1 / 501 و 503)  توجه به این نکته که افراد اطراف ما از سنخ‌های روانی، منشی و شخصیتی گوناگونی هستند؛ باعث می‌شود تا برخورد خویش با آنها را به‌خوبی مدیریت نموده و عادلانه رفتار کنیم؛ و آزادی ایشان و خود را در انتخاب عمل محدود نسازیم. 3. ترک دنیا و صرف نظر کردن از خواسته‌های نفس اماره ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش
بیش آید پیش او دنیا و بیش
(1:(1 / 484) روی در دیوار کن تنها نشین
وز وجود خویش هم خلوت گزین
(1 / 653)   گرایش و میل به لذت‌های دنیا، کششی طبیعی و غریزی است که از بستر آن، انسان به تأمین نیازهای ضروری خود می‌پردازد. اما اصالت دادن به لذات و خواستنی‌های دنیا و دلبستگی بدان، و درنتیجه غفلت از مقصد نهایی و ابدی، امری نکوهیده است. (مصباح، 1387: 9) لذا شایسته است انسان از طریق ریاضتی که با محاسبه نفس همراه است؛ از دام آن رها شود و دیو نفس را به زنجیر عقل و ایمان بکشد و مآلاً به تهذیب درون و صفای باطن برسد. (زمانی، 1384: 174) و در پلکان وجودی انسانیت بالاتر رود و به مراتب این صعود، از اختیار بالاتری برخودار گردد. 4. پیروی از نایب حق و هم‌نشینی با انسان‌های وارسته تیغ در زرادخانه اولیـاست
دیدن ایشان شما را کیمیاست{ ... }
نار خنـدان باغ را خنـدان کند
صحبت مردانت از مردان کند
گر تو سنگ صخره و مرمر بوی
چون به صاحب‌دل رسی گوهر شوی
مهر پاکان در میان جان نشـان
دل مده الا به مهر دلخوشان{ ... }
هین غذای دل بده از همدلی
رو بجو اقبال را از مقبلی
(1 / 736 ـ 726)   همنشیـن اهل معنی باش تا
هم عطا یابی هم باشی فتا
(1 / 721)   هر کودکی احتیاج به مربی و معلم دارد، و ضروری است که هر فرد ناقص و ضعیفی به انسان کامل رجوع کند؛ و نیز انسان جاهل باید به فرد عالم رجوع نماید، و این قانونی است که عقل در جهت تکامل انسان بدان حکم می‌کند. به پیروی از همین قانون عقلی، هر سالکی نیز به مرشد و راهنما احتیاج دارد، اما فرد سالک باید آگاه باشد که در واقع طاعت‌ها، عبادت‌ها و ریاضت‌ها همه قشر و پوست است و آنچه مغز و اصل است و انسان را در پیمودن افق‌های تعالی یاری می‌دهد، اطاعت و پیروی از راهبری است که از هوی و هوس و خودپرستی و خودبینی گذشته و به کمال رسیده باشد؛ لذا باید نهایت هوشیاری و دقت را در انتخاب مرشد و راهنما بکند. 5. بخشش در یکی گفته که بگذر زآن خود
کان قبول طبع تو ردست و بد
(1 / 487)   کسانی که از دارایی خویش می‌بخشند و معنی درد را در بخشش‌های خود نمی‌شناسند و حتی در جستجوی شادی نیز نیستند و تمایلی ندارند نیکی‌های خود را به‌یاد بیاورند تا به ثواب برسند (جبران، 1384: 24)؛ اینان از دام اوصاف پلید و محدودکننده‌ای از قبیل تکبر و کسب نام و شهرت رسته‌اند و دامنه اختیارشان را وسعت داده‌اند. دو. محدودکننده 1. ظلم و ستم بود شاهی در جهودان ظلم‌ساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
(1 / 324)   تحریف بینش فرد در روابط انسانی و حرص به دنیا و شهوت‌رانی باعث انحراف در منش و کردار انسان شده و موجبات ظلم به دیگران را فراهم می‌آورد (صدرا، 1388: 185) و درنتیجه غلبه شهوت و دوستی دنیا، دل فرد ظالم تاریک گشته؛ شفقتی در او نمی‌ماند، پس به سایر انسان‌ها ظلم کرده و برای ایشان دام گسترده و محدودیت ایجاد می‌کند. 2. رشوه‌خواری چون دهد قاضی به دل رشوت قرار
کی شناسد ظالم از مظلوم زار
(1 / 335)   رشوه ازجمله مفاسد اخلاقی و بلایای بزرگ اجتماعی است که منشأ سودجویی، ظلم و بی‌عدالتی، پایمال شدن حقوق دیگران و سبب گسترش بی‌اعتمادی در جامعه می‌گردد (ایزدی‌فرد، 1383: 11) که همه این امور در دام اختیار افراد است. 3. تظاهر او بظاهر واعظ احکام بود
لیک در باطن سفیر و دام بود
(1 / 366)   او ز یک‌رنگی عیسی بو نداشت
وز مزاج خم عیسی خو نداشت
(1 / 506)   شناخت ماهیت نیرنگ و شیوه‌های رنگارنگ و اغواگرانه نیرنگ‌ بازان و نیرنگ‌سازان، یکی از دغدغه‌های انسان‌اندیشی و انسان‌گرایی مولاناست. مردان نیرنگ‌پیشه و متظاهر، ماهیت درونی و واقعی خویش را آشکار نمی‌کنند و غیر از آن هستند که می‌نمایانند. اینان همواره دنبال فرصتی هستند تا برای دیگران مانع و محدودیت ایجاد کنند و آنان را برده و بنده خود سازند. پس نباید فریفته چرب‌زبانی این متملقان شد و دعوت آنها را دلیل بر ارادتشان شمرد؛ تا بدین‌ترتیب روح همبستگی و همدلی در جامعه حفظ گردد. 4. تقلید دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
(1 / 372)   مرد باش و سخره مردان مشو
رو سر خود گیر و سرگردان مشو
(1 / 499)   تقلید در فروع که از همان اصل رجوع نادان به دانا ناشی می‌شود و به ملاک دانش تخصصی به‌وجود آمده است و در تمام قلمروهای علمی و صنعتی و اخلاقی رواج دارد؛ ناپسند نیست. بلکه تقلید و پیروی جاهلانه از جاهلان دیگر، مذموم است و تنها شک و ظن می‌افزاید و میزان نظارت فرد بر اعمال و گفتارش را کاهش می‌دهد. مقلدان به زبان چیزی می‌گویند اما باطن‌شان مضطرب و لرزان است و با گفتارشان موافقت ندارد. آنچه فرد مقلد را از عالم محقق متمایز می‌کند وجود طلب در دومی و عدم طلب در اولی است. 5. ظاهربین بودن ای بسا اصحاب کهف اندر جهان
پهلوی تو پیش هست این زمان
غـار با او یار با تو در سرود
مهـر بر چشمت و بر گوشت چه سود
گفت لیلی را خلیفه کان توی
کز تو مجنون شد پریشان و غـوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی
گفت خامش چون تو مجنون نیستی
(1 / 411 ـ 408)   راه حس و ماندن در ظواهر، مانع از رسیدن به حق و حاق امور، و نظارت دقیق بر همه جوانب فعل می‌گردد؛ درنتیجه فرد ظاهربین، تصمیمات نادرست گرفته و به‌سوی امری حرکت می‌کند که نه به آن نیاز دارد و نه آن امر برایش فایده‌ای در بردارد؛ به‌همین دلیل مولوی مسئله ظاهر و معنا را مطرح کرده و از آدمیان می‌خواهد وارد طریقت شوند تا بتوانند از ظاهر امور به‌معنای آنها پی ببرند، در غیر این صورت در دنیای پدیدارها و ظواهر باقی خواهند ماند و هرگز راه تعالی را نخواهند پیمود. 6. دلبستگی به امور پست دنیوی خویشتن را مسخ کردی زین سفول
ز آن وجودی که بد آن رشک عقول{ ... }
اسب همت سوی اختر تاختی
آدم مسجود را نشناختی
آخر آدم‌زاده‌ای ای ناخلف
چند پنداری تو پستی را شرف
(1 / 547-544)   هر که بیدارست او در خوابتر
هست بیداریش از خوابش بتر
(1 / 412)   دلبستگی به امور فانی و پست دنیوی و نفسانی موجب می‌شود که انسان تمام همت و تلاش خود را صرف متاع ناچیز دنیوی کند و به‌جای پرداختن به هدف و مقصد اصلی، متاع دنیا را که تنها وسیله‌ای برای رسیدن به رضوان و قرب الهی است، مقصد و تامین‌کننده نیازهای برین و کمال خویش بپندارد، و همه ارزش‌های اخلاقی و انسانی را قربانی منافع شخصی خود کند. درنتیجه از رسیدن به مقصد اصلی و سعادت حقیقی خویش باز ماند. 7. مکلف کردن دیگران به امور طاقت فرسا چارپا را قـدر همـت بار نه
و آن امیران دگر اتباع تو
دانه هر مرغ اندازه ویست
هر امیری که او کشد گردن بگیر
گفت هر یک را بدین عیسوی
بر ضعیفان قدر همت کار نـه
طعمه هر مرغ انجیری کیست
کرد عیسی جمله را اشیاع تو
(1 / 589 ـ 586)   نایب حق و خلیفه من توی
یا بکش یا خود همی دارش اسیر
(1 / 659)   یک فرد در برخورد با افراد پیرامونش، می‌تواند فقط با هدف ایجاد تعادل و هماهنگی و در جهت منافع عمومی و همگانی متوسل به زور شود و به امر دشوار تکلیف نماید؛ و نه به دلایل شخصی یا فرقه‌ای که موجب تجاوز به حقوق خدا و ایجاد محدودیت برای مخلوقات او می‌شود؛ و در برخورد با خود نیز، فقط برای باطل کردن تخطی از طبیعت انسانی، الهی خود و آشوب و هرج‌ و مرج ناشی از فقدان تعادل، می‌تواند به زور متوسل شود. البته این کار مصداق خشونت تلقی نمی‌شود، بلکه به‌کار گرفتن اراده و تلاش انسان در جهت تطابق با اراده خدا و تسلیم کردن اراده و اختیار انسانی به اراده و اختیار خداوند است؛ تا در سایه آن انسان در آرامش زندگی کند. 8 . دیگران را به امور متضاد امر کردن هر یکـی را او یکی طومار داد
هر یکی ضد دگر بود المراد
جملگی طومارها بود مختلف
همچو شکل حرف‌ها یا تا الف
(1 / 668 ‌ـ 667)   ظاهرش می‌گفت در ره چست شو
وز اثر می‌گفت جان‌را سست شـو
ظاهر نقره گر اسپیدست و نو
دست و جامه می سیه گردد از او
آتش ار چه سرخ رویست از شرر
تو ز فعل او سیه کاری نگر
(1 / 454-452)  افرادی که به نوعی بر دیگران نفوذ دارند باید چنان پیامبر، مردم را ارشاد و هدایت کنند و نه اینکه بین مردم دوسری و امتیاز ایجادکنند. آنان مجاز نیستند موجودات عاقل را مبدل به درندگان وحشی یا عروسک‌های خیمه شب بازی کنند، بلکه باید افراد را توانا سازند تا نفس و جسم خویش را در منتهای آرامش به کمال لایق خود رسانند و خرد خویش را بی‌آنکه در غل و زنجیر باشد، به‌ کار گیرند. اگر دستورات و اوامر افراد ذی‌ نفوذ مخالف با یکدیگر بوده و در راستای هم نباشند؛ بجای اینکه ناظر به صلح و پاسداری از جان و تن افراد باشند؛ آنان را سردرگم کرده و گرفتار تناقض می‌نمایند و اختیار و آزادی‌شان را محدود می‌کنند.   پی نوشت: [1]. اعدادی که بعد از ابیات داخل پرانتز آورده می‌شود، اشاره به شماره دفتر مثنوی و شماره ابیات آن دارد.   منابع و مآخذ ابن‌سینا، ابوعلی حسین بن عبدالله، 1411 ق، التعلیقات، بی‌جا، مکتب الاعلام الاسلامی.
ارسطو، 1368، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی، تهران، دانشگاه تهران.
امیر ضیائی، ایرج، «نگاهی به جبر و اختیار از منظر مولوی»، فصلنامه، نامه انجمن، مجموعه تاریخ، ش 7، ص 118 ـ 109.
ایزدی طامه، احمد و دیگران، آذر و دی 1388، «صبر، مبانی نظری و کارکردهای روانی ـ اجتماعی»، مجله علوم انسانی، تهران، ‌دانشگاه امام حسین(علیه السلام)، ش 78، ص 128 ـ 101.
ایزدی‌فرد، علی‌اکبر، 1386، «رشوه غیر مالی»، فصلنامه مقالات و بررسی‌ها، تهران، دانشگاه تهران، ش 75، ص 28 ـ 11.
جبران، خلیل جبران، 1385، پیامبر و دیوانه، مترجم سیمین پناهی فرد، تهران، نیک فرجام.
جعفری، محمدتقی، 1347، جبر و اختیار، بی‌جا، شرکت سهامی انتشار.
رحمدل، غلامرضا، 1384، «نگاهی به ساختار اجتماعی اندیشه مولوی در مثنوی»، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، ویژه زبان و ادبیات فارسی، شیراز، دانشگاه شیراز، ش 22، دوره 22، ص 68 ـ 51.
رحیم‌نژاد، سلیم، 1364، حدود آزادی انسان از دیدگاه مولوی، تهران، طهوری.
زمانی، کریم، 1386، میناگر عشق، تهران، نی.
زمانی، کریم، 1388، شرح جامع مثنوی معنوی، تهران، اطلاعات.
صدرا، علیرضا، 1388، «عدالت متعالی»، فصلنامه سیاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تهران، دانشگاه تهران، ش 9، دوره 39، ص 195 ـ 175.
فروهر، نصرت‌الله، 1386، «مولانا و گیر و دار جبر و اختیار، فرهنگ»، فرهنگ ویژه‌نامه مولوی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ش63 و 64، ص 518 ـ 495.
قائمی مقدم، محمدرضا، 1384، «روش عبرت‌دهی در قرآن»، فصلنامه تربیت اسلامی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ش 1، ص 38 ـ 9.
قدردان قراملکی، محمدحسن، 1384، نگاه سوم به جبر و اختیار، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
قنبری آلانق، محسن، 1388، «مرجعیت عدالت در دولت دینی»، ماهنامه معرفت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی& ، ش 142، ص 80 ـ 69.
قنبری، بخشعلی، 1388، «موانع خودشناسی از نظر مولوی»، ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، تهران، موسسه اطلاعات، ش 43، ص 34 ـ 29.
مصباح، محمدتقی، 1387، «اخلاق و عرفان اسلامی»، ماهنامه معرفت، قم، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی&، ش 131، ص 12 ـ 5.
مولوی، جلال‌الدین محمد بن حسین البلخی، 1370، مثنوی معنوی، از روی چاپ رینولد الین نیکلسون، تهران، طلوع.
نیکوبخت، ناصر، 1388، «مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق»، فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی، تهران، دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، ش 15، ص 186 ـ 157.
همایی، جلال‌الدین، 1369، مولوی نامه، تهران، آگاه.
همایی، جلال‌الدین، 2536 شاهنشاهی، دو رساله در فلسفه اسلامی، تهران، انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران.   رامینه سلیمان‌زاده آیدیشه: کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران. زهرا مصطفوی: استادیار دانشگاه تهران. فصلنامه علمی ـ پژوهشی اندیشه نوین دینی 35 ادامه دارد/

94/04/23 - 02:06





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن