تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832899352




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پرستاری بابای ۶۳ ساله مدرسه از ۳ فرزند بیمارش |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پرستاری بابای ۶۳ ساله مدرسه از ۳ فرزند بیمارش
مردی که در طبقه پنجم یک مدرسه زندگی می کند و 3 فرزند بیمار دارد.
کد خبر: ۵۱۶۷۴۶
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۰ - 13 July 2015




مردی که در طبقه پنجم یک مدرسه زندگی می کند و 3 فرزند بیمار دارد.

به گزارش فارس، فارس نوشت: وقتی بخشی از زندگی سخت یک بابای مدرسه در گِره برنامه جشن رمضان پخش شد، مصمم شدیم تا به سراغ این پدر سختکوش برویم و پای درد دل‌هایش بنشینیم.وقتی در را به رویم باز کرد و به او گفتم «خبرنگار هستم»، با ناامیدی گفت: «گزارش برای چه می خواهی؟»؛ به او توضیح دادم که هدفم چیست و با هم از پله‌های مدرسه بالا رفتیم و در اتاقی در طبقه ابتدایی به گفت‌وگو نشستیم، از درد و رنج‌های سالیان دور خود گفت و از بی‌مهری‌ها و کم‌توجهی هایی گفت که نوک پیکان آن وزارت آموزش و پرورش است.
با هم درددل‌های این مرد زحمتکش و بابای مدرسه که علی‌رغم سختی‌های فراوان در برابر مشکلات قد خم نکرده است را می‌خوانیم:

امیرعلی سعیدی متولد ۱۳۳۱ شهر میانه در آذربایجان غربی هستم؛ خیلی سال پیش برای کار کردن به تهران آمدم، تا ششم ابتدایی در میانه بیشتر درس نخواندم، ابتدا مدت کوتاهی در خیاطی کار کردم و بدون اینکه پدر و مادرم متوجه شوند ازدواج کردم.

ثمره ازدواجم ۴ فرزند است، بعد از ازدواج کردن در یک مسافرخانه در خیابان ناصرخسرو، مدیر شیفت شب بودم و بعد از آن نیز به شرکت حفاری چاهای عمیق آب رفتم.

هنگامی که تهران موشک‌باران ‌شد در سمنان و سپس در کاشان چاه حفر می‌کردم و بعد به آموزش و پرورش آمدم.

اولین مدرسه محل کارم، هنرستان دخترانه شهید صدوقی در خیابان‌ شهید مطهری بود و از همان ابتدا ب ه‌عنوان بابای مدرسه بودم.

*فرزند اولم دختری مبتلا به بیماری اعصاب و روان است

فرزند اول بنده دختری۳۳ ساله و مجرد و مبتلا به بیماری اعصاب و روان است؛ او  افسردگی شدیدی دارد و ۳ ماه در بیمارستان طالقانی بستری بود.

دخترم وقتی ۱۴ سال پیش مادرش به‌ علت سرطان ریه درگذشت به افسردگی مبتلا شد و از آن روز به طور مرتب دارو مصرف می‌کند.

بیش‌تر داروهای دخترم خارجی است و باید به طور آزاد خریداری کنم و روزی ۱۴ قرص مصرف می‌کند.

*دومین دخترم ناشنوا و مبتلا به سرطان استخوان است

دومین دخترم ناشنوای مادرزادی است و مبتلا به سرطان استخوان است و در مدرسه ناشنوایان باغچه‌بان تحصیل می‌کرد و از دختر بزرگم یکسال کوچکتر است.

در اثر سرطان، زانوی پای چپش را برداشتند و ۱۰ سانت پایش کوتاه شده است و با پای مصنوعی و عصا حرکت می‌کند؛ او دیپلم گرافیک در کامپیوتر دارد و حدود یک سال و نیم شیمی‌درمانی شده است.

*پسرم مبتلا به تومور مغزی و سکته مغزی کرده است

بابای مدرسه که رنج و سختی زندگی هنوز نتوانسته است او را از پای باز دارد به تنها پسرش اشاره کرد و گفت: او مبتلا به تومور مغزی است و ۲۷ سال دارد و یک پمپ در مغزش قرار دارد که آب مغزش را تخلیه کرده و از مجرای ادرار خارج می‌کند.

پسرم کلاس اول دبستان بود که به تومور مغزی مبتلا شد و در بیمارستان ساسان جراحی شد؛ تا دوم راهنمایی درس خواند و از آن زمان بود که دچار سکته مغزی شد.

یک شب سکته کرد و فردا متوجه شدیم که نصف بدن او بی حرکت است و بعد از سکته کردن سالهاست در  وضعیت بی حرکتی به سر می‌برد.

دختر آخرم نیز لیسانس شیمی دارد، ۲۳ ساله است و بیکار است

چگونه هزینه‌های درمان فرزندانت را تأمین کرده‌ای؟

بابای مدرسه: ابتدا قیمت‌ها آنقدر بالا نبود، در کنار آن کمک‌هایی نیز از طریق مدرسه می‌شد، اما حالا واقعاً خیلی سخت است.

درآمد شما چقدر است؟

بابای مدرسه: از حقوق ۲ هزار و ۷۰۰ تومان در آموزش و پرورش شروع کردم و درحال حاضر یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرم که دریافتی‌ام ۹۰۰ هزار تومان است.

***


وقتی از بابای مدرسه می خواهم از مشکلات و سختی‌های زندگیش بیش‌تر بگوید، با تأسف سری تکان داد و اظهار داشت: مشکلات در همه مراحل زندگی بوده است، اما این اواخر خیلی زیادتر به مشکل و سختی خورده‌ام، در آن زمان کمک‌هایی می‌رسید؛ برای نمونه رئیس بیمارستان ساسان همسر خواهر مدیر مدرسه ما بود و نصف هزینه جراحی اول پسرم را دریافت کرد.

آیا از بیمه طلایی فرهنگیان استفاده می کنید؟

بابای مدرسه : زمانی که بیمه طلایی قبلی برقرار بود دو سال بیمه طلایی بودم و خوب بود، اما تا سه روز پیش بیمه طلایی نبودم و حالا تازه هولوگرام بیمه طلایی جدید را چسبانده‌ام.

آیا کسانی در تأمین هزینه درمان فرزندانتان به شما کمک می‌کنند؟

بابای مدرسه: یکی دو تا دوست خوب دارم که به بنده کمک کردند و نزدیک ۲۵ و ۲۶ میلیون تومان به آنها بدهکار هستم؛ آنها خیلی کمک کردند.

آیا آموزش و پرورش در این مسیر سخت به شما کمکی کرده است؟

تا ۳ سال پیش اگر برای نمونه ۵۰۰ هزار تومان فاکتوری بردم، اداره رفاه منطقه ۶، ۱۰۰ هزار تومان ‌داد و تا ۱۰ روز پیش نیز فاکتور ‌بردم و ۵۰۰ هزار تومان آموزش و پرورش داد.

حدود ۳ میلیون نیز در دو مرحله بیمه معلم از طریق بیماری‌های صعب‌العلاج کمک کرد و کل پول دریافتی حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است؛ البته چند سال پیش مبالغ جزئی داده است.

در کدام مدارس به‌عنوان بابای مدرسه کار کرده‌اید؟

بابای مدرسه: حدود ۷ سال در هنرستان بودم، سپس در مهدکودک راه ظفر فعالیت کرده‌ام، به مدرسه شاهد حضرت خدیجه رفتم، مدتی در مدرسه راه توحید بوده‌ام. زمانی دبستان دخترانه هجرت بوده‌ام و یکسال است که در این مدرسه ابتدایی میرزا کوچک‌خان جنگلی مشغول به کار هستم.

***


بابای مدرسه که خنده تلخ و از سر اجبار بر لب دارد از بیکاری دخترش دل نگران است.

وی ادامه داد: دخترم در مجتمع پیامبر اعظم(ص) درس خوانده است و نصف هزینه تحصیل دانشگاه را یک مؤسسه خیریه پرداخت کرده است.

وقتی از بابای مدرسه با سختی می‌خواهم از درد و رنج فرزندان بیمارش بیشتر بگوید، یادآور شد: دختر بزرگم اعصاب ناراحت دارد، یا زیاد حرف می‌زند یا ساکت می‌شود و با دیگران حرف نمی‌زند و عصبی می‌شود، پسرم نیز مانند یک قطعه گوشت بی‌تحرک است و همه کارهای شخصی پسرم را خودم انجام می‌دهم.

آیا مشکلات فرزندان در کار سازمانی شما تأثیر گذاشته است؟

بابای مدرسه: اصلاً کارها را با هم مخلوط نمی‌کنم و با دانش آموزان بسیار خوشحال و خندان برخورد می‌کنم، بچه ها وقتی بنده را می‌بینند فکر می‌کنند از من شادتر در دنیا وجود ندارد.

به نظرشما دلیل این همه مشکلات چیست؟

بابای مدرسه: فکر می‌کنم بی‌اعتنایی به پدر و مادرم باشد؛ چراکه بدترین کاری که کردم بی‌اعتنایی به پدر و مادرم بود البته بی‌احترامی به آنها نکردم.

ولی آنها را در برهه ای از زمان تنها گذاشتم و خودم برای خودم تصمیم می گرفتم.

***


بابای مدسه از بیان مشکلاتش غمگین و خسته به نظر می‌ رسد؛ وی گفت: اصل مشکلات همین بردن فرزندانم به دکتر است، پسرم را هر وقت خواسته باشم برای تصویربرداری ببرم، ۲۲۰ هزار تومان باید هزینه رفت و آمد به آمبولانس بدهم.

از سویی به‌ دلیل خشک بودن دست و پای فرزندم، امکان آوردن آسان با برانکارد از طبقه پنجم و ۸۷ پله به پایین وجود ندارد و ۱۰۰ هزار تومان باید برای این جابجایی به طور جداگانه، علاوه بر هزینه رفت و آمد، پرداخت کنم.

خواسته شما از وزارت آموزش و پرورش چیست؟

بابای مدرسه: هیچی نمی‌خواهم، همه آموزش و پرورش مشکل بنده را می‌دانند و به بنده آدم آهنی می‌گویند.

خودم نیز مشکل قلبی و مشکل روده دارم و همه فرزندانم غیر از مریضی‌هایی که دارند به مشکل دیابت نیز مبتلا هستند.

اگر وزیر آموزش و پرورش وضع بنده را نداند، معاون رئیس آموزش و پرورش منطقه ۶ و رئیس اداره رفاه خوب می‌دانند.

وضعیت زندگی بنده را آموزش و پرورش باید ببیند؛ آیا بزرگ خانواده نباید از وضعیت درون خانه آگاه باشد؟ آیا با کمک ۱۰۰، ۲۰۰ هزار تومانی می‌توان تشک مواج، ویلچر و چیزهای دیگر تهیه کرد؟

آیا آموزش و پرورش نمی‌توانست من را از طبقه پنجم با این بچه‌های بیمار به مکان دیگری انتقال بدهد؟

***


به سختی از پله‌های تاریک و غم‌گرفته مدرسه که در این روزهای تابستان خالی از دانش آموز است، پایین می‌آیم.

زبانم از پاسخ قانع‌کننده به این مرد رنجور بازمانده است و تنها با گفتن این جمله که «خدا به شما صبر و استقامت بیشتر دهد»، دستانش را می‌فشارم و با او خداحافظی می‌کنم.

وقتی از او جدا می‌شوم، امیدوار به این موضوع هستم تا شاید این گزارش فتح بابی برای گشایش درهای ناگشوده این خانواده باشد و وزیر آموزش و پرورش که به تازگی از آزمون استیضاح سربلند بیرون آمده است، گامی موثر برای حل مشکلات این بابای مدرسه بردارد.













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن