واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت کمال شفیعی به مناسبت روز ملی ادبیات کودک
ادبیات کودک و نوجوان مادر ادبیات است
کمال شفیعی در یادداشتی نوشت: ادبیات کودک و نوجوان حتی از ادبیات بزرگسال نیز مهمتر است و به نوعی مادر ادبیات محسوب میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس، کمال شفیعی در یادداشتی نوشت: امسال، روز ادبیات کودکان و نوجوانان و روز قدس - که در آن کودکان بیگناه و معصوم، قربانی زیادهخواهی عدهای ستمگر میشوند - تنها یک روز با یکدیگر فاصله داشتند. پنجشنبه هجدهم تیرماه 1394 تقویمها روز ادبیات کودک و نوجوان را نشان میداد و جمعه نوزدهم تیرماه، راهپیمایی باشکوه روز قدس در حمایت از مظلومان فلسطین اشغالی برگزار شد. این همزمانی، کمال شفیعی، نویسنده کودک و نوجوان را بر آن داشت تا دغدغههایش را درباره این دو موضوع به رشته تحریر درآورد: «به عنوان یک نویسنده، جا دارد روز ادبیات کودکان و نوجوانان را به تمامی کودکان و نوجوانان و فعالان و تلاشگران این عرصه در همه جای دنیا تبریک بگویم. ضمن این که با توجه به همزمان شدن این روز با روز جهانی قدس، آرزو میکنم تمام کودکان در همه جای دنیا در سایه امنیت، داشتن خانواده گرم و امکانات مناسب برای تعالی و رشد زندگی کنند. آرزو میکنم بیش از این، شاهد کشته شدن کودکان بیگناه نباشیم؛ چرا که مرور اخبار و اتفاقاتی که در فلسطین اشغالی، یمن و سایر نقاط دنیا میگذرد، کام هر انسانی را فارغ از هر دین و آیینی تلخ میکند. همچنین آرزو میکنم شاهد کودکان کار، فرزندان طلاق و بچههایی با انواع محرومیتها نباشیم و به یاد داشته باشیم که هر کدام از ما، مسئولیتهایی در قبال فرزندان بیگناهی که در این جهان زندگی میکنند، داریم. یکی از مسئولیتهایی که ما در قبال کودکان داریم، این است که زمینه رشد و ارتقای آنها را فراهم کنیم. به نظر میرسد حالا دیگر وقتش رسیده که بازنگری و نگرشی جدی به ادبیات کودک و نوجوان داشته باشیم؛ چرا که شاید بتوان گفت ادبیات کودک و نوجوان حتی از ادبیات بزرگسال نیز مهمتر است و به نوعی مادر ادبیات محسوب میشود. در شرایطی که پدر و مادرها تلاش میکنند بهترین امکانات را در اختیار فرزندانشان قرار دهند، جای خالی فعالیتهای ادبی و فرهنگی برای نسل آینده کشورمان احساس میشود. وقتی قرار است سرنوشت خودمان را به نسل بعد بسپاریم و آنها را آیندهسازان کشورمان خطاب میکنیم، باید به صورت جدی برای فعالیتهای فرهنگی، ادبی و هنری آنها برنامهریزی کنیم و بدانیم داشتن نسلی که بتوان به آن تکیه، اعتماد و افتخار کرد، در گرو ادبیاتی شایسته و فاخر است. برای اینکه کودکانی بالنده و خلاق تربیت کنیم، هرچه در عرصه آموزش هزینه کنیم باز هم کم است. احساسم این است که در این حوزه، کارهای زمین مانده زیادی وجود دارد و باید فکری اساسی برای این موضوع شود. ما هنوز در عرصه ادبیات کودکان مخاطبسازی انجام ندادهایم و برای هر گروه سنی نیازسنجی نکرده و برای پاسخ به آن نیازها تدبیری نیندیشیدهایم. ما حتی والدین و مربیان مدارس را نیز با نیازهای فرهنگی کودکان آشنا نکردهایم و بسیاری از آن ها در تشخیص بین هنر بالنده و ضعیف دچار ابهام هستند.
در کنار اینها، متاسفانه کتابهای درسی ما نیز نقصان دارند. در حالی که آموزش و پرورش و سیستم تعلیم و تربیت رسمی در کشور میتواند به این منجر شود که نسل جدیدی از شاعران و نویسندگان تربیت شود، به نظر میرسد مسئولان ما از نقش مهم این نهاد غافلند.
امروزه تلاشهایی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حوزه هنری انقلاب اسلامی در زمینه ادبیات خلاق شکل گرفته که قابل تقدیر است؛ با این حال هنوز گامهای زیادی هست که باید برداشته شود. به نظر میرسد برای بهبود وضعیت در این زمینه، بیشتر از تولید کتاب، نیازمند بازآموزی شاعران و نویسندگان و مسئولان تصمیمگیر برای آموزش کودکان هستیم و آنچه جای خالیاش به شدت احساس میشود این است که از روانشناسی کودک و نوجوان و روانشناسی تعلیم و تربیت غفلت میشود؛ در حالی که با بهرهگیری از دانش روز در این زمینه میتوان تاثیر بسیار مفید و عمیقی بر کودکان به جا گذاشت.
برای نباختن بازی از ادبیات کودکان و نوجوان که از زبانها و فرهنگهای دیگر تربیت میشود، لازم است تعریفی که از ادبیات کودک داریم تغییر کند و بدانیم امروزه ادبیاتی نیاز کودک و نوجوان را برآورده میکند که زمینه مشارکت او را فراهم کند. به نظر میرسد نیازمند آن هستیم که برای این منظور یک کارگروه ویژه شکل بگیرد. این کارگروه باید متشکل از متخصصین حوزه کودک و نوجوان، روانشناسی، آسیبشناسی، جامعهشناسی و هنرمندان عرصههای مختلف باشد. این کارگروه می تواند به شکلی حرفهای، فضا را به سمتی سوق دهد که شاهد خلق آثاری باشیم که کودکان را خلاق بار آورده و با دعوت از آنها برای مشارکت در شعر و داستان، قدرت تصمیمگیری را در آنها ایجاد و تقویت کند. با این اتفاق، آموزشی مبنایی و زیربنایی شکل میگیرد که میتوان امیدوار بود اتفاق مبارکی برای نسل آینده رقم بخورد.
در این زمینه همچنین نیازمند همکاری رسانهها و مطبوعات نیز هستیم. حلقه مفقودهای که اکنون در آموزش وجود دارد، همکاری رسانهها برای آگاهیبخشی خانوادههاست. نیازمند این هستیم که نوعی ممیزی در تشخیص آثار خوب و بد داشته باشیم. متاسفانه بسیاری از ناشران با سپردن کار به افراد نابلد و غیرمتخصص، تنها با نوشتن داستانی به زبان و لحن کودکانه، کتابی را تولید میکنند که حتی میتواند اثر نامطلوبی در رشد شخصیتی کودک به جا بگذارد. باید ممیزی را در کیفیت آثار رعایت کرده و آثار باکیفیت را به خانوادهها معرفی کنیم.
باید به خانوادهها این آموزش داده شود که هرچه رنگ و لعاب کتابی بیشتر باشد، لزوما آن کتاب اثر بهتری نیست بلکه کتاب کودک و نوجوان باید طوری باشد که در عین حال که برای او سرگرمکننده و جذاب است، به او قدرت تصمیمگیری بدهد و در شرایطی که انواع خطرها نسل آینده را تهدید میکند، با افزایش قدرت تصمیمگیری، قدرت نه گفتن و قدرت تشخیص درست از نادرست است که میتوان از بسیاری از خطرات و آسیبهای اجتماعی احتمالی، در آینده، کودکان را محفوظ کرد. انتهای پیام/
94/04/21 - 15:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]