واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - کیوان کثیریان: 1- انصافا روز اول جشنواره شلوغتر از روز اولهای جشنوارههای گذشته بود. این شاید به دلیل حضور عوامل فیلمها باشد اما حضور منتقدین و رسانهها هم قابل توجه بود. 2- صدای سالن نمایش بیش از اندازه مشکل دارد. دیالوگها را نمیشود فهمید، موسیقی را خوب نمی شود شنید. این برای سالنی به این وسعت و به این مهمی پوئن منفی بزرگی است. در روز اول، هم صدابرداران به شدت شاکی بودند، هم کارگردانان و هم موسیقیدانان. تازه خیلیها از کیفیت تصویر هم ناراضیاند. همنشین کردن عوامل فیلم با منتقدان یکی از تبعاتش همین است دیگر! آدم میفهمد کی از چی شاکی است! 3 - فیلم «آینههای روبهرو» اولین ساخته نگار آذربایجانی، فیلم مهمی در سینمای ایران است. نه از جهت قوت فیلم که از حیث جسارت در پرداختن یکی از ملتهبترین موضوعات اجتماعی ما. نگاه جامعه ما به «ترنس ها» (آنها که به لحاظ هویت جنسی دچار دوگانگیاند) نگاه منفی و غیرمنصفانهای است. تغییر نگرش جامعه به ترنسها نیاز به فرهنگسازی دارد که سینما تاکنون در این باره چندان فعال عمل نکرده بود. «آینههای روبهرو» از آن دسته فیلمهاست که به قصد تجارت ساخته نشده و دغدغه و احساس وظیفه و هدف فرهنگی پشت آن وجود دارد که همین بسیار محترم است. بازی بسیار خوب غزل شاکری از مهمترین امتیازات فیلم به حساب میآید ولی انصافا شایسته ایرانی هم خوب بازی کرده است. ریتم فیلم یکدست نیست و گاه کش دادن داستان خسته کننده میشود. و نکته آخر اینکه کاش فیلم در همان صحنه فرار آخر آدینه در لباس عروسی به سمت فرودگاه تمام میشد. 4- «خانه امن است» ناصر رفایی از آن جهت کنجکاوی برانگیز بود که خیلیها میخواستند ببینند کارگردان فیلم متفاوت «امتحان» بعد از 10 سال چه ساخته است. «امتحان» فیلمی بود که با جریان مرسوم سینمای ما زاویه داشت و جذابیتش هم از همین ناشی میشد. البته رفایی این بار هم تلاش کرده فیلم متفاوتی بسازد و به قول خودش اینهمه صبر کرده و سختی کشیده تا مثل همه فیلم نسازد. «خانه امن است» هم اتفاقا فیلم صمیمی و شریف و راحتی است. بازیها قابل قبول است و فیلم تا حدود زیادی فضای اوایل دهه 60 را در آورده؛ چه در روابط و بازیها و چه در گریم و طراحی صحنه و لباس. اما فیلم ستون فقرات ندارد. چند تا داستان کوتاه مربوط به چند تا آدم، کنار هم روایت میشود اما نخی نیست که در داستان، آنها را به هم وصل کند و همین شاخ و برگها شدهاند همه فیلم. به همین خاطر معلوم نیست فیلم قرار است چطور جمع وجور شود. احساس میکنی فیلم میتواند تا ابد ادامه داشته باشد و این برای یک فیلم داستانی اتفاق بدی است. پایان انتزاعی و نچسب فیلم هم از آن پایانهای از سر اجبار به نظر میرسد. 5- سومین فیلم نیکی کریمی از دو تای دیگر بهتر است. فیلمساز گرچه هنوز نتوانسته مولفههای سینمای خودش را پیدا کند ولی همین که به سمت سینمای داستانگو تمایل پیدا کرده و دغدغههای اجتماعی مهمی طرح میکند، گامی به جلوست. فیلم ریتم آزاردهندهای دارد و فیلمبرداری روی دستاش به طرز عجیب و غریبی سرگیجهآور است. شگفت آنکه تورج اصلانی - یکی از بهترین فیلمبرداران سینمای ما - کار را فیلمبرداری کرده. به هرحال، رویکرد روشنفکرانه همچون فیلمهای قبلی نیکی کریمی در این فیلم هم حفظ شده که این، فینفسه عیب به حساب نمیآید ولی هنوز تا رسیدن به یک سینمای قابل قبول فاصله دارد. 52141
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]