واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ضعف سيما در برنامههاي كودكان
تلويزيون به عنوان رسانه ملي ساليان سال است كه كودك و نوجوان يا در بعضي از اوقات بزرگسالان را سرگرم برنامههاي شاد و متنوع كرده است
نویسنده : بهنام صدقي
تلويزيون به عنوان رسانه ملي ساليان سال است كه كودك و نوجوان يا در بعضي از اوقات بزرگسالان را سرگرم برنامههاي شاد و متنوع كرده است. اصولاً از زمان ورود تلويزيون به درون خانوادهها سهمي از برنامهها خود به خود به قشر كودك و نوجوان تعلق گرفت تا اينكه بتواند تمامي اقشار جامعه را راضي نگه دارد. البته امروزه از تلويزيون استفادههاي مختلفي ميشود. از جمله شايعترين آنها جنگهاي روانياي كه اين روزها جاي خودش را در ميان ادوات جنگي باز كرده است و خيليها از تلويزيون به عنوان سنگر مقاومت يا سنگر دشمن ياد ميكنند. حال بايد بنگريم كه ما از اين سنگر و ميدان نبرد به چه شكل استفاده ميكنيم. آيا توپ را به زمين دشمن مياندازيم يا با آرايشي منظم به تجديد نيرو و مقابله با دشمن ميپردازيم؟!
اهميت تلويزيون
ميلاد صالح، طلبه حوزه علميه مروي در اين باره ميگويد: تلويزيون ويژگيهاي مختلفي دارد. يكي از ويژگيهاي بارز آن اين است كه ميتوان از طريق آن تبادل فرهنگ كرد. به اين صورت كه هر جبههاي ميتواند با ساخت برنامههاي كارشناسي شده و جذاب فرهنگ غلط يا درست جامعه خود را به جبهه مقابل تحميل كند كه اصولاً از آن امروزه به عنوان تهاجم فرهنگي ياد ميشود. اما ما در اين ميدان نبرد در چه رتبهاي قرار گرفته ايم؟ در كدام طرف هستيم و براي چه جبههاي تلاش ميكنيم؟
تأثير رسانه بر كودكان
برنامههايي كه ما از آنها به عنوان برنامه كودك و نوجوان ياد ميكنيم يكي از مهمترين برنامههاي تلويزيوني هستند و نبايد از كنار اين برنامهها به راحتي عبور كرد، چراكه كودكان ما همچون نهالهايي هستند با ساقههاي نازك و البته شكننده.
در واقع يك نهال با چنين ويژگياي را ميتوان به راحتي به هر شكلي كه ميشود درآورد. اما معمولاً اين شبكهها به جاي اينكه هر چه كارشناسانهتر برنامههاي خود را به اجرا در بياورند سعي در رقابت با ديگر شبكههاي مشابه خود دارند. البته اين رقابت بد نيست و نميتوان گفت كه برنامهها كارشناسي شده نيستند، اما آنچه از اين برنامهها انتظار ميرود بيش از اينهاست. چون ممكن است با كمي كم دقتي مسير تربيت كودك تغيير كند و اين در آينده تبديل به يك هنجار يا هنجارهاي اجتماعي شود.
نقاط ضعف و قوت برنامههاي اخير كودك و نوجوان
صالح معتقد است: از نقاط قوت برنامههاي كودك و نوجوان ميتوان به نمايشهاي شاد اشاره كرد كه در آن بعضاً آموزههاي ديني و اجتماعي وجود دارد و كودك يا نوجوان بايد از دل اين نمايشها مفهومگيري كند. همچنين دعا كردنهاي آخر برنامه كه اين خودش روحيه كودك و نوجوان را يك روحيه مناجاتي بار ميآورد. تعليماتي كه حين برنامه به كودك و نوجوان داده ميشود از جمله احترام به والدين، رعايت نظافت، نوع پوشش، نهي از دروغگويي، پرخاشگري و... بسيار حائز اهميت بوده و تأثير مثبتي بر ذهن مخاطب ميگذارد.
تغيير دكوراسيون در روزهاي شهادت ائمه اطهار (ع) و همچنين پخش كارتونهاي بومي مانند كارتون پورياي ولي، شكر آباد، هو هو باد مهربون و... ترويج دهنده فرهنگ ايراني - اسلامي است. رسانه ملي اخيراً در زمينه ساخت كارتونهاي بومي پيشرفت خوبي داشته است اما يكسري نقاط ضعف در برنامهها ديده ميشود كه لازم است به آنها بپردازيم. متأسفانه اين برنامهها بچه را به دروغگويي وا ميدارند. مثلاً با سؤالهاي بيجا از كودك يا نوجوان كه هيچ الزامي هم براي مطرح ساختن آنها وجود ندارد باعث ميشوند كه بچهها براي ريخته نشدن آبرويشان دروغ بگويند.
براي مثال خاله يا دايي يا عموي برنامه كودك و نوجوان حسابي از مذمت دعوا كردن يا قهر كردن ميگويند بعد بلافاصله از كودك يا نوجواني كه آنجا در ميان چندين نفر از همسن و سالهاي خودش و به خصوص در مقابل چند دوربين كه دارند به طور زنده برنامه را پخش ميكنند حضور دارد ميپرسند تا حالا شده كه شما توي مدرسه يا مهد كودك با دوستانتان دعوا كنيد؟
كودك يا نوجوان يك نگاه مياندازد ميبيند كه چندين دوربين به سمت صورتش ميچرخد و اين را ميفهمد كه خيليها هستند كه دارند از تلويزيون او را تماشا ميكنند و براي اينكه آبرويش پيش دوستانش، پيش پدر، مادرش و فاميلش نرود به دروغ ميگويد: نه و خاله، دايي يا عموي برنامه كلي آفرين و باركالله و... بارش ميكند و اين كودك خوشش ميآيد و در آينده ميفهمد كه دروغ گفتن خوب است و باعث تشويقش ميشود. به همين خاطر است كه تأكيد ميكنم پرسيدن چنين سؤالاتي ضرورت ندارد.
خانواده و آموزشهاي غلط
صالح در خاتمه تأكيد ميكند: بخش عمدهاي از تربيت روي دوش خانوادهها قرار دارد. چه در خانواده و چه در جاي ديگر نبايد كودك يا نوجوان را لاي منگنه گذاشت كه مجبور شود براي رهايي از آن دست به هر كاري بزند. مثلاً بچهاي كم غذاست يا با مديريت نداشتن والدين بچه غذا كم ميخورد و بيشتر وقتش را به بازي كردن ميگذراند. وقتي اين خانواده به ميهماني ميروند طبيعتاً بچه در ميهماني بيش از پيش دوست دارد كه بازيگوشي و شيطنت كند و شايد اصلاً گرسنگي را هم احساس نكند. مادر بچه به او ميگويد: فرزندم بيا غذا بخور، بچه هم طبق معمول ميگويد: نميخورم. بعد بلافاصله مادر بچه يك سؤال بيربط ميپرسد: البته غزاله جون تو خونه خودمون غذاشو تا آخرش ميخوره، مگه نه غزاله؟ بچه هم براي رهايي از دست مادر و اقوام ميگويد: بله. در واقع مادر باعث ميشود كه بچهاش دروغ بگويد و خود به خود دروغ گفتن را ياد بگيرد. در اصل ما بچه را دروغگو بار ميآوريم. آن وقت انتظار داريم كه كودك ما در آينده به ما دروغ نگويد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]